Wednesday, January 13, 2010

حجازی: لازم نیست فیلم تلویزیونی ندا را ببینم، چون خودم آنجا بودم


حسین قویمی
اخیرا و در پی پخش فیلمی از تلویزویون دولتی ایران که بر اساس آن قتل ندا آقاسلطان «نمایشی» عنوان شده است، آرش حجازی، دکتری که به کمک دختر ۲۶ ساله می شتابد نامه ای سرگشاده به رئیس قوه قضاییه نوشته است.

وی در بخشی از نامه خود به آیت الله لاریجانی می نویسد: «چهار روز تمام در تهران خون جگر خوردم و روز ۳ تیر ۱۳۸۸ از ایران خارج شدم تا برای ادامه تحصیل و نوشتن رساله ام به انگلستان برگردم. تصویر لحظه مرگ این دختر جهان را زیر پا گذاشت و دل میلیون ها انسان را به درد آورد. همزمان خبرگزاری فارس اعلام کرد که ندا زنده و در یونان است. آقای ضرغامی، رئیس صدا و سیما گفتند فیلم تقلبی است. کیهان گفت که خبرنگار بی بی سی عده ای را اجیر کرده که او را بکشند تا از او فیلم بگیرند. سفیر ایران در مکزیک اعلام کرد که سازمان سیا مسئول قتل نداست. بعد خبرگزاری فارس اعلام کرد منافقین او را کشته اند.و در تمام این مدت، فوران خون جوشان از دهان ندا از جلوی چشمان من دور نمی شد.»

در پایان این نامه، دکتر حجازی می نویسد: «شما می دانید که مردم هرگز هیچ یک از این دروغ ها را باور نکرده اند و باور نخواهند کرد و این دروغ ها نه تنها هیچ تأثیری در فروکش کردن اعتراض ها ندارد، که بر لهیب خشم مظلومان می افزاید.»

به بهانه این فیلم و نامه دکتر حجازی گفت و گویی با او انجام داده ایم. وی که خود توسط حکومت ایران متهم شده است که در قتل ندا آقا سلطان دست داشته است در مورد خروجش از ایران می گوید:

من قرار نداشتم که از ایران خارج شوم. همانطورکه همه دیگر الان می دانند من مشغول تحصیل بودم در انگلستان و برای تعطیلاتم آمده بودم تهران که در مدت تعطیلاتم بتوانم به یک سری کارهایی بپردازم. از جمله باید اثاث کشی می کردم، اجاره محل سکونت قبلی ما تمام شده بود، باید اثاث مان را منتقل می کردیم به محل جدیدی که اجاره کرده بودیم و همچنین یک سری مسائل کاری بود که باید به آنها رسیدگی می کردم. یک سری قراردادهایی بود که باید به آنها پرداخته می شد. این انجام شد ولی در نظر داشتم که چند روز بیشتر بمانم تهران. ولی بعد از آن ماجراهایی که در تهران در آن هفته پیش آمد و بعد از ماجرای ندا، به این نتیجه رسیدم که هرچه سریعتر از ایران خارج شوم بهتر است به خاطر این که هم نگران بودم، خانواده ام در انگلستان بودند و نگران من بودند و مدام از من می خواستند که زودتر برگردم. من هم بلیطم را جلو انداختم و زودتر حرکت کردم به سمت انگلیس.

آقای حجازی در نامه تان به این موضوع اشاره کردید که به چه علت در لندن تصمیم گرفتید واقعیتی را که شاهدش بودید، فاش کنید. چه شد که در لندن این تصمیم را گرفتید؟

من در آن نامه، اگر شنوندگان شما بخوانند، مفصل توضیح داده ام. ولی نکته مهم این بود که چهار روز از مرگ ندا می گذشت. آن فیلم در تمام دنیا پخش شده بود و واکنش های مختلفی در افکار عمومی ایجاد کرده بود. من به شدت متاثر بودم به خاطر ماجرایی که از سر گذرانده بودم و آن صحنه ای که دیده بودم و به خاطر آن بی عدالتی که در مرگ ندا دیده بودم، ولی مطمئن بودم که بعد از اینکه این فیلم این طور وسعت دارد، نیروی انتظامی ایران، قوه قضائیه ایران یا دولت ایران اقدام لازم را خواهند کرد تا مجرمان را مجازات کنند.

منتها بلافاصله در طول آن چند روز مشاهده کردم که اول به تکذیب پرداختند و گفتند اصلاً این فیلم تقلبی است و بعد گفتند که خبرنگار بی بی سی مقیم تهران باعث قتل این خانم بوده. بعد سفیر ایران در مکزیک گفت که نه سی آی ای باعث این قتل بوده و خبرگزاری های وابسته به دولت گفتند که منافقین یا مجاهدین مسئول قتل ایشان بودند. همه چیز گفته شد جز این که بگویند اقدام می کنیم و به هرحال نیروهای خودسری در بسیج (حالا اگر خودسر بوده باشند و اگر نبوده باشند) آمران این قضیه را پیگیری می کنیم و مجازات می کنیم. هیچ اشاره ای به این نشد. در اینجا بود که به خصوص وقتی من وارد انگلستان شدم... ایران سانسور شدید خبری اصلاً اجازه نمی داد که به خبری دسترسی داشته باشیم در آن چند روزی که در تهران بودم... وقتی من از ایران خارج شدم و خبرها را خواندم و متوجه شدم که وسعت دروغ تا چه حدی است. در آنجا بود که به این نتیجه رسیدم که به عنوان شاهد ماجرا واقعیت را آنطور که خود دیده بودم ذکر کنم. تصورم هم این بود که وقتی یک شاهد زنده می آید راجع به این قضیه صحبت می کند، مقام های مسئول واکنش لازم را در مقابل آن نشان خواهند داد که متاسفانه ندادند.

آقای دکتر حجازی، درست در زمانی که ندا آقاسلطان دقایقی پس از اصابت گلوله به سینه اش جان باخت، اگر ممکن است توضیح بدهید چه شد و شما چه کردید؟ این سئوال را به این خاطر مطرح می کنم که این موضوع روشن تر شود. چون همانطور که می دانید در یک برنامه تلویزیونی ادعا شده که شما و معلم موسیقی ندا در اتومبیلی بودید که به سوی بیمارستان می رفته و ندا در اتومبیل کشته شده است.

در مورد آن فیلم من نکته ای را بگویم. اول که آن فیلم پخش شد من خیلی ناراحت شدم، از نظر این که چطور ممکن است یک ارگان رسمی و یک رسانه رسمی بیاید چنین کاری کند و به چنین شکل سخیفی بخواهد چنین ادعای کذب و بی پایه و اساسی را مطرح کند. منتها متوجه شدم که این فیلم توسط شخصی ساخته شده به صورت شخصی و رسانه ما هم به صورت کاملاً غیرمسئولانه ای و بدون تحقیق کافی این فیلم را منعکس کرده و منتشر کرده که بسیار غیرمسئولانه است و حتی جا برای مراجعه به مراجع قضائی را باز می گذارد. منتها در مورد این نکته من اصلاً به آن فیلم کاری ندارم. برای اینکه من آن فیلم را لازم نیست ببینم برای اینکه خود من حاضر بودم در آن صحنه و دقیقاً مشاهدات خودم را می گویم.

ندا بعد از این که در فاصله کمی بدنش از خون تخلیه شد و فوت کرد، من بلند شدم و به معلم موسیقی ندا که در آن موقع فکر می کردم پدر ایشان است، (خیلی متاثر بودند و فریاد می زدند) گفتم که دیر شده و دیگر کاری نمی شود کرد و تمام شده. ایشان باور نمی کردند. در همان لحظه یک اتومبیل پژوی ۲۰۶ آمد و مردم نگهش داشتند. فردی از ماشین پیاده شد و وقتی بدن آغشته به خون ندا را دید، پیشنهاد کرد که کمک کند او را به بیمارستان حمل کنند. مردم کمک کردند و ندا را در ماشین گذاشتند و به همراه معلم موسیقی ایشان دور شد. بعد از این که این ماشین دور شد، متوجه شدم که مردم فردی را گرفته اند و دارند به سمت جایی که ما بودیم می آورند، که پیراهنش را هم از تنش در آورده بودند و فریاد می زدند بسیجی است و آن شخص هم فریاد می زد که نمی خواستم بکشمش. این عین ماجرایی است که من بارها و بارها گفته ام.

No comments:

Post a Comment

درخواست صدور حکم بازداشت بین المللی برای خامنه ای

Image and video hosting by TinyPic