Thursday, August 26, 2010

هشدار فرانسه به ایران در مورد پیامدهای شکست مذاکرات هسته ای


نيکلا سارکوزی، رييس جمهوری فرانسه، هشدار داد اگر ايران نتواند به توافق معتبری درباره برنامه اتمی اش با جامعه بین المللی دستیابد، قدرت های جهانی مجبور می شوند برای حمایت از کشورهای مورد تهدید در منطقه، به سازماندهی و بسیج دست بزنند.

به گزارش رويترز، آقای سارکوزی در گردهمايی سالانه سفيران فرانسه و با بررسی اهداف و انگيزه های سياست خارجی اشاره کرد. فرانسه سال آينده ميلادی رياست دوره ای گروه ۲۰ و گروه هشت کشور صنعتی جهان را عهده دار می شود.

آقای سارکوزی گفت:« اگر نتوان به توافق معتبری رسيد، انزوای ايران بدتر می شود و با بالا گرفتن تهديد و خطر احتمالی، ما خود را آماده و سازماندهی می کنيم تا از کشورهايی که مورد خطر هستند، دفاع کرده و آنها را حفاظت کنيم.»

رييس جمهوری فرانسه گفت:«همه می دانند که رها کردن ايران به حال خود برای ادامه راه اتمی، چه عواقبی دارد. يا خطر گسترش سلاح های کشتار جمعی و يا حتی مقابله و درگيری نظامی در راه خواهد بود.»
بیشتر بخوانید:
آژانس: بر نیروگاه اتمی بوشهر نظارت داریم
آمریکا: خطری در راه‌اندازی نیروگاه بوشهر نمی‌بینیم

کاترين اشتون، مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا ، و سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ایران، در اوایل مردادماه از آمادگی خود برای از سرگیری مذاکرات درباره تامین سوخت مورد نیاز راکتور تحقیقاتی تهران خبر داده بودند.علی‌اصغر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در اوایل مردادماه پاسخ ایران را به درخواست گروه وین برای ادامه گفت‌و‌گو در باره برنامه اتمی جمهوری اسلامی به یوکیا آماتو، دبیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، تحویل داد.

وی در باره محتوای «نامه سه سطری ایران» گفته بود: «پيام مهم و مشخص و روشن اين نامه آمادگی كامل ايران برای شركت بدون شرط در مذاكرات درباره تامين سوخت راكتور تهران است.»

پیشتر گفته شده بود این مذاکرات در دوم سپتامبر برگزار خواهد شد.

آمريکا و کشورهای غربی فعاليت های اتمی جمهوری اسلامی را تلاش برای دستيابی به بمب اتمی می دانند و از ايران خواسته اند فعاليت های غنی سازی اورانيوم را به حال تعليق درآورده و صحت صلح آميز بودن فعاليت اتمی را به آژانس بين المللی انرژی اتمی ثابت کند. ايران می گويد هدف از فعاليت های اتمی، توليد برق است.

شورای امنيت سازمان ملل تاکنون در شش قطعنامه، چهار قطعنامه تحريمی، از ايران خواسته فعاليت های غنی سازی اورانيوم را به حال تعليق درآورد. این بارد این در خواست برنامه غنی سازی خود را توسعه داده است و می گوید برنامه غنی سازی اورانیوم برای تامین سوخت نیرو گاه اتمی این کشور است.

آغاز به کار نخستین نيروگاه اتمی ایران در بوشهر چند روز پيش به طور رسمی اعلام شد و ممکن است طی دو يا سه ماه آينده، توليد برق آن هم شروع شود. روسيه پيمانکار ساخت اين نيروگاه بود و قراردادی برای تهيه سوخت اين نيروگاه و نيز دريافت پسمانده سوخت هم با تهران امضا کرده است.

همزمان با راه‌اندازی نيروگاه اتمی بوشهر، آژانس بين‌المللی انرژی اتمی اعلام کرد که بر نظارت خود بر اين نيروگاه ادامه می‌دهد.

آيهان اورنسل، مسئول مطبوعاتی آژانس با صدور بيانيه‌ای گفته است: «آژانس بين‌المللی انرژی اتمی، به طور منظم نيروگاه انرژی اتمی بوشهر در ايران را بازرسی می‌کند.»

آقای سارکوزی از آغاز به کار نيروگاه اتمی بوشهر استقبال کرد و گفت تا زمانی که فعاليت های آن تحت قوانين بين المللی است، مشکلی ندارد.

رييس جمهوری فرانسه گفت:«اميدوارم طی چند ماه آينده بتوانيم به توافق خوبی با ايران برسيم. توافقی که در آن، ايران به قوانين بين المللی و نگرانی های جامعه جهانی، احترام بگذارد.» نيکلا سارکوزی، رييس جمهوری فرانسه، هشدار داد اگر ايران نتواند به توافق معتبری درباره برنامه اتمی اش با جامعه بین المللی دستیابد، قدرت های جهانی مجبور می شوند برای حمایت از کشورهای مورد تهدید در منطقه، به سازماندهی و بسیج دست بزنند. به گزارش رويترز، آقای سارکوزی در گردهمايی سالانه سفيران فرانسه و با بررسی اهداف و انگيزه های سياست خارجی اشاره کرد. فرانسه سال آينده ميلادی رياست دوره ای گروه ۲۰ و گروه هشت کشور صنعتی جهان را عهده دار می شود. آقای سارکوزی گفت:« اگر نتوان به توافق معتبری رسيد، انزوای ايران بدتر می شود و با بالا گرفتن تهديد و خطر احتمالی، ما خود را آماده و سازماندهی می کنيم تا از کشورهايی که مورد خطر هستند، دفاع کرده و آنها را حفاظت کنيم.»رييس جمهوری فرانسه گفت:«همه می دانند که رها کردن ايران به حال خود برای ادامه راه اتمی، چه عواقبی دارد. يا خطر گسترش سلاح های کشتار جمعی و يا حتی مقابله و درگيری نظامی در راه خواهد بود.»
بیشتر بخوانید:
آژانس: بر نیروگاه اتمی بوشهر نظارت داریم
آمریکا: خطری در راه‌اندازی نیروگاه بوشهر نمی‌بینیم
کاترين اشتون، مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا ، و سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ایران، در اوایل مردادماه از آمادگی خود برای از سرگیری مذاکرات درباره تامین سوخت مورد نیاز راکتور تحقیقاتی تهران خبر داده بودند.علی‌اصغر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در اوایل مردادماه پاسخ ایران را به درخواست گروه وین برای ادامه گفت‌و‌گو در باره برنامه اتمی جمهوری اسلامی به یوکیا آماتو، دبیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، تحویل داد.وی در باره محتوای «نامه سه سطری ایران» گفته بود: «پيام مهم و مشخص و روشن اين نامه آمادگی كامل ايران برای شركت بدون شرط در مذاكرات درباره تامين سوخت راكتور تهران است.»پیشتر گفته شده بود این مذاکرات در دوم سپتامبر برگزار خواهد شد.آمريکا و کشورهای غربی فعاليت های اتمی جمهوری اسلامی را تلاش برای دستيابی به بمب اتمی می دانند و از ايران خواسته اند فعاليت های غنی سازی اورانيوم را به حال تعليق درآورده و صحت صلح آميز بودن فعاليت اتمی را به آژانس بين المللی انرژی اتمی ثابت کند. ايران می گويد هدف از فعاليت های اتمی، توليد برق است. شورای امنيت سازمان ملل تاکنون در شش قطعنامه، چهار قطعنامه تحريمی، از ايران خواسته فعاليت های غنی سازی اورانيوم را به حال تعليق درآورد. این بارد این در خواست برنامه غنی سازی خود را توسعه داده است و می گوید برنامه غنی سازی اورانیوم برای تامین سوخت نیرو گاه اتمی این کشور است.آغاز به کار نخستین نيروگاه اتمی ایران در بوشهر چند روز پيش به طور رسمی اعلام شد و ممکن است طی دو يا سه ماه آينده، توليد برق آن هم شروع شود. روسيه پيمانکار ساخت اين نيروگاه بود و قراردادی برای تهيه سوخت اين نيروگاه و نيز دريافت پسمانده سوخت هم با تهران امضا کرده است. همزمان با راه‌اندازی نيروگاه اتمی بوشهر، آژانس بين‌المللی انرژی اتمی اعلام کرد که بر نظارت خود بر اين نيروگاه ادامه می‌دهد.آيهان اورنسل، مسئول مطبوعاتی آژانس با صدور بيانيه‌ای گفته است: «آژانس بين‌المللی انرژی اتمی، به طور منظم نيروگاه انرژی اتمی بوشهر در ايران را بازرسی می‌کند.»آقای سارکوزی از آغاز به کار نيروگاه اتمی بوشهر استقبال کرد و گفت تا زمانی که فعاليت های آن تحت قوانين بين المللی است، مشکلی ندارد. رييس جمهوری فرانسه گفت:«اميدوارم طی چند ماه آينده بتوانيم به توافق خوبی با ايران برسيم. توافقی که در آن، ايران به قوانين بين المللی و نگرانی های جامعه جهانی، احترام بگذارد

تصویر سکینه در میدان شهر فلورنس ایتالیا


سکینه امروز نمادی است از جنایت و وحشیگری جمهوری اسلامی و دروازه ای است برای حمایت مردم دنیا از مبارزات مردم علیه جمهوری اسلامی. اقدام جدید شهرداری فلورنس ایتالیا در نصب تصویر سکینه بر سر در میدان شهرداری شهر فلورنس ایتالیا در حقیقت میثاق مردم آزادیخواه و انسان دوست ایتالیا با مبارزات مردم ایران را به نمایش میگذارد.

و اما ترجمه خبر: شهرداری فلورنس در صفحه پروفایل خود در فیس بوک نوشته است: از فردا تصویر سکینه را بر فراز برج پلازو په کیو
(Palazzo Vecchio)
نصب میکنیم تا دنیا به یاد داشته باشد که شهر ما همواره در جبهه آزادی قرار دارد. فلورنس همواره شهری است برای ازادی زنان

روایتی تازه از شهادت میثم عبادی ،کارگرنوجوان



انتهای بلوار بعثت شهرک کوچکی به نام کیانشهر وجو د دارد . محل زندگی میثم عبادی ۱۶ ساله که به قول پدر و مادرش در عمر کوتاهش جایی جز این شهرک را ندید .میثم هم یکی از جان باختگان حوادث پس از انتخابات است . او روز ۲۴ خرداد ماه سال گذشته بر اثر اصابت گلوله به شکم جان باخت .

به گزارش وب سایت « رای ما کجاست » ، پدر و مادر میثم عبادی حالا در خانه کوچکشان پس از یک سال ، از دوری میثم سخن می گویند. از دوری آخرین فرزند و نان آور خانواده شان . خانه شان آنقدر کوچک است که تو سخت می توانی تصور کنی. میثم وخواهر و برادر و پدر و مادرش در آن زندگی می کرده اند . دو اتاق تو در تو تاریک تنها محل زندگی این خانواده است .می گویند پدر خانواده چند سالی است که از کار افتاده شده و کارش را رها کرده بود . شاید همین سختی ها بود که میثم نوجوان را به فکر اعتراض انداخت. او چاره ای نداشت جز اینکه در سن ۱۵ سالگی دست از تحصیل بکشد و شاگرد یک خیاطی شود.خیاطی یاد می گرفت و در کنارش تلاش می کرد تا کمک خرج مادرو پدرش باشد . پدرمیثم با صدایی لرزان و گرفته از پسرش حرف می زند پسری که حالا باید کم کم برایش تبدیل به خاطره شود :« از ساعت هشت صبح تا هشت شب کار می کرد تا کمک خرجمان باشد .من راننده کامیون بودم اما چند سالی است که به دلیل بیماری گردن و کمر نمی توانم کار کنم. می بینید خانه مان چقدر کوچک است مجبور شدیم هر بار قسمتی از آن را جدا کنیم و بفروشیم و گرنه ملک مان انقدر کوچک نبود. میثم که همیشه پسر با غیرتی بود طاقت نیاورد ودرسش را رها کرد و کمک خرجمان شد .»

بغض درگلوی پدر می شکند . خواهر بزرگ میثم که بعد از مرگ برادر دلبندش و کوچکترین عضو خانواده شان بیشتر به همراه فرزندانش به پدر و مادرداغدارش سر می زند حرفهای پدر را کامل می کند :« روز مادر بود و عروسی برادر بزرگترمان هم نزدیک بود. می خواستیم همه دور هم باشیم. اما میثم گفت چند ساعتی با دوستان به میدان ولی عصر می رود. گفتم میثم نرو می گویند شهر شلوغ است . گفت من چکار به سیاست دارم فقط با دوستان می رویم ببینم احمدی نژاد در سخنرانی اش چه می گوید و در شهر هم گشتی می زنیم .»

خواهر با گوشه روسری اشک هایش را پاک می کند .در دو گوشه خانه کوچک عکس های بزرگی از میثم را بر دیوار خانه نصب کرده اند تنها تابلوهایی که در این خانه به چشم می خورد . جوانکی کم سن و سال.با دیدن این عکس ها تصور می کنی عکس هایی از دوران کودکی میثم را بر دیوار نصب کرده اند . می پرسم این عکس بچگی های میثم است ؟

خواهر میثم با بغض رو به پدرش می کند :« می بینید همه همین را می گویند نه این میثم است. میثم ما . زمانی که رفت فقط ۱۶ سال داشت. بعضی ها گفتند و نوشتند ۱۷ ساله بوده اما اشتباه کردند. او یک جوان ۱۶ ساله بود که نه از سیاست چیزی می دانست و نه حق رای دادن داشت .»

آن روز کسی از اعضای خانواده میثم که دور هم جمع شده بودند فکر نمی کرد که ساعت ده و نیم شب با زنگ تلفن چنین خبر دردناکی بشنوند .تصورش هم برای شان محال بود تلفن زنگ خورد بر صفحه آن شماره موبایل میثم افتاده بود خواهر با ذوق گوشی را برداشت اما غر یبه ای سخن گفت . صدای نا آشنا گفت پسری جوان در منطقه پارک وی از ناحیه شکم تیر خورده است و حالا در بیمارستانی در چهاراه قلهک بستری است . بیمارستانی که آنها هرگز نامش را از یاد نخواهند برد .بیمارستان جواهری .

پدر میثم آن قدر با شنیدن این خبر دستپاچه شد که نفهمید چطور هنگام رانندگی با ماشین یکی از همسایگان از جاده هراز سر در آوررده است .

خواهر میثم می گوید:« گفتم بابا داری به شمال می روی ؟ ما در جاجرود چه می کنیم پدرم حواسش پرت بود . وقتی رسیدیم شهید شده بود. باور کنید هنوز بدنش داغ بود گفتند تازه تمام کرده است . »

هق هق گریه مادر و پدر میثم بلند می شود «دیر رسیدیم و پسرمان را زنده ندیدیم ولی دستهایش هنوز گرم بود .»

میثم آن روز اما تنها نبود . او همراه دو نفر از دوستانش به قول خودشان به شهر رفته بودند . دوستانی که بعدا ماجرای کشته شدن او را برای خانواده اش شرح دادند .آنها برای پدر و مادر میثم از آن روز پر ازدرد گفتند روزی که دوستشان را برای همیشه از دست دادند . آنها تعریف کردند .روز ۲۴ میدان ولی عصر شلوغ بوده، شلوغ تر از آنچه در ذهن نوجوانانی مثل آنها می گذشته است همه جا پر از نیرو بوده است .نیروهای انتظامی و لباس شخصی . آنهامی گویند که با وجود اصرار فراوان نتوانسته اند به محل سخنرانی روز احمدی نژاد وارد شوند.انگار آدم ها از قبل انتخاب شده بودند. به آنها گفته بودند حق شرکت ندارید .

میثم و دوستانش اما پس از این ماجرا سوار بر اتوبوسی راهی چهار راه پارک وی می شوند جایی که زد و خوردهایی بین معترضان به نتایج انتخابات دهم و نیروهای بسیج و لباس شخصی در جریان بوده است . در آن محدوده یک نیروی لباس شخصی دختری را به شدت با باتوم کتک زده وبعد هم روی زمین می کشیده است . میثم که این صحنه را می بیند به شدت عصبانی می شود و اعتراض می کند و جواب اعتراضش هم گلوله ای بود که به شکمش اصابت می کند . دوستانش بعد همه چیز را برای خانواده می گویند :” میثم رو به آن شخص گفته است چرا با دختر مردم این طور می کنی مگر خودت ناموس نداری که بعد از آن صدایش برای همیشه خاموش می شود .”

پدر میثم می گوید : «همیشه نسبت به این برخوردها حساس بود اگر کسی در محله مان مزاحم دختری می شد میثم حتما با آن شخص برخورد می کرد او آن روز هم به گفته دوستانش از این برخوردهای تند خیلی تعجب کرده و رو به آن لباس شخصی گفته چرا دختر مردم را این طور در خیابان می زنی؟ اما می خواهم بپرسم جواب این سوال باید گلوله باشد ؟ آن هم گلوله به پسر ۱۶ ساله ای که هیچ چیز از سیاست نمی داند ؟ هرگز تصور نمی کردم پسرم را در روز روشن به دلیل یک اعتراض کوچک این طور قربانی کنند .»

یک سرباز وظیفه که میثم را در آن حال و روز می بیند به کمک دوستانش به بیمارستان می برد. البته بیمارستانی که مخصوص زنان باردار بوده و چون در آن جا تجهیزات کافی برای درمان یک زخمی وجود نداشته تیم پزشکی نمی توانند کمک زیادی به این جوان کند و او به دلیل خونریزی داخلی جان می بازد .

پدر میثم با اندوه سری تکان می دهد «: اگر به یک بیمارستان مجهز رفته بود و زودتر به او رسیدگی می کردند این بلا به سرمان نمی آمد و الان او را در کنار خودمان داشتیم آن از بچگی اش که در فقر و اندو ه گذشت این هم از اوج جوانی اش که برای همیشه رفت .»

مادر حالا گریه را سر می دهد . یک سال است که آنها حال و روز درستی ندارند و نمی توانند غم از دست دادن کوچکترین فرزندشان را از یاد ببرند .قطعه ۲۵۶ بهشت زهرا ردیف ۱۳۱ شماره ۳۱ تنها جایی است که به این مادر داغدار آرامش می دهد هر بار بی تابی می کند فرزندان اش او را به مزار میثم می برند .

پدر از روزهای سختی که گذرانده می گوید اینکه در این یک سال به دلیل فکر و خیال مدام دچار فراموشی های گاه و بیگاه شده است و با این وضع توان رسیدگی به اوضاع اقتصادی خانواده را هم ندارد . او حالا کمک خرجش را از دست داه است و بدون او بیشتر متاصل شده است .

پدر درباره میثم حرف می زند :« آنقدر عمرش کوتاه بود که حتی نمی توانم درباره اش زیاد حرف بزنم ولی پسر خوبی بود و همه ما از بودنش در خانه راضی و خوشحال بودیم .هیچ وقت از اینکه کار می کند گلایه نمی کرد و همیشه از همه چیز راضی بود و بعد فوری انگار چیزی یادش آمده باشد اضافه می کند.دستهای قوی ای داشت .و دوباره سربه زیر اشک می ریزد.»

پدر میثم که شکایتش را به همه نهادهای قانونی از جمله دادستانی ،دفتر ریاست جمهوری و دفتر رهبری برده است .تاکنون هیچ نتیجه ای نگرفته است. اما با قاطعیت می گوید :« دولت را در این کار مسوول می دانم آنها باید بگویند که چرا پسر بی گناه من را در روز روشن در خیابان کشته اند باید ضارب را دستگیر و زندانی کنند .»

او می گوید:« چند بار افرادی به نام بسیجی به خانه مان آمدند و گفتند از آقایان موسوی و کروبی شکایت کنید وبگویید آنها باعث کشته شدن فرزندتان بوده اند . بعد هم از قول ما خبرگزاری های دولت به دروغ حرفهایی را بازتاب داده اند .»

خواهر و پدر میثم هردو این نوشته های این خبرگزاری ها را تکذیب می کنند. پدرش می گوید:« به آنها هم گفتم که من از دولت شکایت دارم مگر هر کس از خیابان رد می شود باید تیر بخورد و کشته شود پسر من اصلا از سیاست سر در نمی آورد فقط برای کنجکاوی به خیابان رفته بود آیا این جرم است ؟»

خواهر میثم هم با اشاره به دروغ پرداری این افراد در برخی سایتهای خبری می گوید :«بار دوم که این بسیجی ها به منزل مان آمدند به آنها گفتم چرا از طرف ما دروغ می گویید ما کاری به سیاست نداریم و فقط می خواهیم بدانیم چه بلایی سر عزیزمان آمده حتی به آنها گفتم من از آقای احمدی نژآد سوال دارم یعنی کسی که برای شرکت در سخنرانی شما آمده باید کشته می شد مگر خودتان از صبح آن روز در تلویزیون تبلیغ نمی کردید که جوانان در آن سخنرانی شرکت کنند پس چرا برادر مرا این گونه کشتید ؟»

پدر میثم ادامه می دهد :« وقتی به این جا و آنجا مراجعه می کردم و پی گیرشکایت و چگونگی کشته شدن پسرم می شدم به من می گفتند پسرت اغتشاشگر بوده من همیشه به آنها می گفتم پسر ۱۶ ساله من اصلا نمی دانست سیاست چیست او حتی نتوانست رای بدهد حالا چطور اغتشاشگرشده است ؟ اما یک روز قاضی پرونده پسرم تکلیف را مشخص کرد رو به من گفت به نتیجه نمی رسی بی خود خودت را خسته نکن .او گفت من ده بار مامور فرستادم تا فرمانده بسیج را برای پی گیری وضعیت پرونده پسرت احضار کنم اما او نیامد از این حرفها فهمیدم که کسی پاسخگویمان نیست .پسر ۱۶ ساله ام را از من گرفتند و به جایش در آخر یک کارت خانواده شهید به ما دادند . نمی فهمم این کارت به چه درد ما می خورد . من به جای این کارت می خواهم قاتل پسرم را معرفی و محاکمه کنند .»

مادر شهید شبنم سهرابی: چه بگویم که نشان دهد چقدر زجر کشیده ایم؟


شبنم سهرابی زن جوانی است که ششم دی ماه و در جریان راهپیمایی روز عاشورا توسط خودروی نیروی انتظامی زیرگرفته شد و پس از انتقال به بیمارستان به شهادت رسید، پس از گذشت نه ماه خانواده وی هنوز موفق به پیگیری پرونده کشته شدن این زن سی و چهارساله نشده اند.


نیروی انتظامی در همان ایام عاشورا، از شبنم سهرابی به عنوان یک «زن ناشناس» یاد کرد که به گفته آنان در اثر تصادف جان باخته بود و پس از آن نیز به خانواده این شهید اجازه طرح شکایت و پیگیری چگونگی ماجرای له شدن این زن جوان زیر چرخ های خودروی نیروی انتظامی را ندادند.

علی رغم آنکه در رسانه های هوادار دولت به کرات مطرح شده است که جنبش سبز، متعلق به طبقه متوسط و بالای شهری جامعه ایرانی است، شبنم سهرابی مانند برخی دیگر از کشته شدگان راهپیمایی های اعتراضی بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران به قشر کم درآمد و جنوب شهر تهران تعلق دارد .

مادر این شهید عاشورا در عین حال که در یک آپارتمان پنجاه متری محقر در جنوب شهر تهران زندگی می کند به گفته خودش هیچ مایل نیست تا برای گرفتن دیه اقدام کند و باور دارد که برای او پاسخگویی مسولان به اینکه قاتل فرزند او چه کسی بوده است به مراتب ارزشمند تر از آن است که درخواست پول خون فرزندش را بدهد.

مادر شبنم سهرابی در یک گفتگوی تلفنی با جرس شرحی مختصر از پیگیری های چندین ماهه خود در نهادهای قضایی کشور برای روشن شدن ابعاد پنهان پرونده مرگ فرزندش می دهد و می گوید: به من می گویند که شاهد بیاورید تا شهادت دهد که فرزند شما توسط ماشین نیروی انتظامی کشته شده است و از طرفی می شنویم که کسانی که شهادت داده اند را به زندان محکوم کرده اند.

متن کامل گفتگوی جرس با مادر شهید شبنم سهرابی در پی می آید:

خانم سهرابی، هشت ماه گذشت از روزی که شبنم در راهپیمایی روز عاشورا توسط خودروی نیروی انتظامی زیر گرفته شد و سپس جان باخت، در این هشت ماه مهمترین نتیجه پیگیری های شما به عنوان یک مادر چه بوده است؟

مهمترین نتیجه ای که گرفتم این است که ما خیلی تنهاییم و هیچ مسوولی حاضر نیست جواب این همه دردی که کشیده ایم را بدهد. وقتی فکرش را می کنم که داریم به سالگرد دخترم نزدیک می شویم ولی من نتوانستم هیچ کاری برایش بکنم، خجالت می کشم. هم از دخترم و هم از نگین نوه هفت ساله ام که هر روز سراغ مادرش را از من می گیرد، خجالت می کشم.

شما مشخصا به چه جاهایی برای پیگیری مراجعه کرده اید و چه جوابی به شما دادند؟

اول که رفتم کلانتری محل در شادمان برای تشکیل پرونده که گفتند باید بروید اداره آگهی حبیب اللهی، بعد رفتم جنایی، آنجا گفتند پرونده به دادستان ارجاع شده است، به هر جا که می رویم طوری برخورد می کنند انگار هیچ خبری ندارند . یعنی گاهی می گفتند بروید ما خودمان با شما تماس می گیریم که در این هشت ماه، هیچ کسی با ما تماس نگرفت با این که شماره تلفن ما را هم داشتند. گاهی وقت ها هم می گویند شما که شاکی هستید، سندی دارید از کشته شدن دخترتان. بروید شاهد بیاورید، بروید فیلم را بیاورید.

کسی را پیدا کرده اید که حاضر باشد به عنوان شاهد در دادگاه بیاید و در مورد صحنه کشته شدن دخترتان اظهار نظر کند؟

دو تا فیلم از نحوه کشته شدن دخترم توسط خودروی نیروی انتظامی توسط مردم تهیه شده است که به عنوان شاهد و سند وجود دارد و همه دنیا این فیلم را دیده اند ولی به من می گویند برو فیلم را بیاور. من وقتی در کوچه و خیابان، در اتوبوس، پارک و خیلی جاها گاهی وقت ها با مردم درددل می کنم همه می گویند آن فیلم را دیده اند. مردم شبنم را روی دست بلند کرده اند و دخترم دست هایش را بالا برده بود و به سمت جمعیت ناله می کرد...اینها دل مرا آتش می زند. من این فیلم را کجا ببرم؟ جایی که شنیده ام حتی کسانی که به عنوان شاهد در مورد کشته شدن شهدای روز عاشورا اظهارنظر کرده اند را به زندان محکوم کرده اند؟ خب اگر شاهدی بیاید به ما کمک کند، نمی داند چه بلایی سرش می آید. برای همین می گویم ما تنهاییم چون مردم می ترسند و نگران هستند که اگر کمکی هم به ما بکنند، زندانی شوند، خطری برایشان به وجود بیاید. صدایم را فقط باید به خدا برسانم اینجا دیگر نمی شود کاری کرد...

یعنی برگه پزشکی قانونی هم هیچ کمکی به شما در پیگیری برونده نکرد؟

نه، چون در برگه پزشکی قانونی ننوشته اند که ماشین نیروی انتظامی از روی بدن دخترم گذشت و تمام تن و صورت و دست هایش را له و کبود کرد. وقتی می نویسند یک زن ناشناس، دیگر نمی نویسند که باتوم خورد یا سرش به جدول خورد یا چه اتفاقی افتاد فقط نوشته اند در اثر اصابت با جسم سخت کشته شد. و این خیلی تلخ است که حاضر نیستند به ما بگویند این جسم، اسمش چه بود، جسم سخت همان ماشین نیروی انتظامی است؟ ما در یک کشور اسلامی از نیروی انتظامی توقع داریم حافظ جان و مال و امنیت مردم باشند نه اینکه چنین بلایی سرمان بیاورند و بعد هم بگویند ناشناس بوده و تصادف کرده و بعد از هشت ماه هم هیچ جوابی به ما ندهند.

آیا وکیل گرفته اید تا در پیگیری پرونده شما را یاری کند؟

من با دو وکیل صحبت کرده ام ولی می گویند به آنها اجازه ورود به این پرونده را نداده اند و آنها نمی توانند وکالت را قبول کنند.

مردم ، مسولان، نمایندگان موسوی و کروبی هم به سراغ شما و دختر هفت ساله خانم شبنم سهرابی نیامده اند تا شما را در پیگیری پرونده یاری دهند و یا دلجویی کنند؟

چرا، در روزهای نخست، کسانی نمایندگانی از طرف آنها به خانه ما آمدند، همراهی کردند، کمک کردند، دلجویی کردند و حتی نگین گاهی وقت ها سراغ کسانی را می گیرد که برایش عروسک آورده بودند. ولی مگر آنها چقدر می توانند وقت بگذارند؟ فقط دختر من تنها کسی نبود که کشته شد، ما هم منزل مان را جابجا کرده ایم.

می توانم بپرسم دلیل جابجایی منزل شما چه بود؟

در این محله مگر می شد زندگی کرد؟ تمام مغازه ها و فروشگاه ها همه برایم خاطرات دخترم را زنده می کرد، سخت است زندگی کردن در جایی که تمام مدت با دخترم به آنجا می رفتم.

آیا تا کنون با خانواده شهدای دیگر امکان تماس یا ارتباط داشته اید؟

وقتی می روم دادسرا برای پیگیری پرونده دخترم، خانواده زندانیان سیاسی را آنجا می بینم اما خانواده های کسانی که کشته شده اند را ندیده ام. من رفتم سر خاک سهراب و خیلی گریه کردم. گفتم جوان است بروم پیدا کنم کجا دفن شده است. سهراب با همان پیشانی بند سبز که روی سرش بسته بود، دل آدم به درد می آید، جوان کشته شد .

نوه هفت ساله شما در چه شرایطی است؟

نگین باید امسال به مدرسه برود، باور کنید این بچه معصوم دچار بیماری افسردگی شده است، می ترسد برود مدرسه و همیشه می گوید از مدرسه بدم می آید، من با یک بچه هفت ساله ای که مدام سراغ مادرش را از من می گیرد چه می توانم بگویم، می گوید من اگر بروم مدرسه همه مرا می زنند. به نوه ام گفته ام مادرش رفته است بهشت ولی تا کی می شود به او دروغ گفت...سخت است.

از هلال احمر و یا دولت کسی سراغ شما نیامد؟

نه . می ترسند اگر به سراغ ما بیایند، مردم بگویند پس آنها مسولیت کشته شدن دخترم را به عهده گرفته اند، برای همین اصلا کسی سراغی از ما نگرفت، برای من دخترم شهید همین مردم است و من توی دلم او را شهید می دانم. به من می گویند، دیگر نگو دخترت رفته در اعتراض خیابانی و کشته شده. این پرونده را باز نکن و حرف نزن. هیچ ایرادی ندارد که مسولان و یا دولت اصلا ما را به عنوان یک شهروند ایرانی نمی بینند، بالاخره خدا این دردهای ما را می بیند و خودش به داد ما که این همه مدت بی پناه مانده ایم و صدای ما به هیچ جا نمی رسد خواهد رسید. ماه رمضان که ماه نور است، در یک کشور اسلامی کسی سراغ یک دختر هفت ساله نیامد که ببیند این دختر چرا هشت ماه چشم اش به در مانده است، من چه بگویم که نشان دهد چقدر زجر کشیده ایم در نبود دخترم.

و اما حرف آخرتان؟

خدا می داند، بعد از رفتن دخترم، از روز عاشورا تا امروز، دنیا برایم جهنم شده است. مهم نیست که دخترم را نه به عنوان شهید قبول کرده اند و نه هیچ جوابی به ما می دهند، خدا خودش مدال شهادت را به دخترم داده است. من فقط دلم برای نوه ام می سوزد که هنوز چشم به راه است و گاهی وقت ها با دیدن کسانی که با او مهربانی می کنند، کمی احساس آرامش می کند و بعد آنقدر احساس تنهایی می کند که سراغ شان را از من می گیرد. من هم هنوز امید دارم و هربار می روم دنبال کار دخترم تا شرمنده او نباشم. دخترم ماه محرم را تمام نکرد، آرزو می کنم همان بلایی که بر سر دخترم آورده اند بر سر خودشان بیاید و ماه رمضان را تمام نکنند تا بفهمند ما چه کشیده ایم

عفو بينالملل: شيوا نظر آهارى؛ احتمال مواجهه با مجازات اعدام


به گزارش کميته دانشجويى دفاع از زندانيان سياسى، سازمان عفو بينالملل در بيانيه روز دوشنبه خود با اشاره به اتهام «محاربه» نسبت داده شده به اين فعال حقوقبشر گفت که اين اتهام مىتواند مجازات مرگ را در پى داشته باشد. جلسه بعدى محاکمه نظرآهارى براى سيزدهم شهريور ماه سال جارى در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران تعيين گرديده است. به گفته عفو بينالملل، نظر آهارى زندانى عقيدتى است که صرفاً بهخاطر فعاليتهاى مسالمت آميزش براى آزادى بيان و آزادى تجمعات زندانى شده است.

شيوا نظر آهارى، از اعضاى کميته گزارشگران حقوقبشر (CHRR) در ۲۹ آذرماه ۱۳۸۸ دستگير، و ظاهراً بر اساس ماده ۱۸۶ مجازات اسلامى، به «محاربه»، و همچنين «اجتماع و تبانى جهت ارتکاب جرم» (ماده ۶۱۰ ) و «تبليغ عليه نظام» (ماده ۵۰۰ ) متهم گرديده است.
عفو بينالملل با اشاره به اتهامات فوق، ابراز نگرانى کرد که چنين اتهامات مبهمى نمىتواند براى اثبات يک جرم کافى باشد.

Greece Athens 25 August 2010 - Iranian refugees on 32th day of hunger strike

دختر زهرا بهرامی: مادرم را نجات دهید


روز شنبه ششم شهریور، زهرا بهرامی، هلندی ایرانی‌تبار، در شعبه 15 دادگاه انقلاب محاکمه خواهد شد. قاضی صلواتی، رئیس دادگاه، بطور شفاهی به زهرا بهرامی گفته است که وی به اعدام یا حبس اید محکوم خواهد شد. بنفشه عرفانی، دختر زهرا بهرامی، در مصاحبه با تلوبزیون هلند از سازمان‌های مدافع حقوق بشر و دولت هلند خواست اجازه ندهند مادرش به جرم گناهان ناکرده محاکمه و اعدام شود.
زهرا بهرامی، 45 ساله و دارای دو فرزند، حدود بیست سال پیش به هلند آمد. او دارای تابعیت هلندی است. رقصنده است و در سال‌های اخیر در انگلستان زندگی می‌کرده است. وی که برای دیدار فرزندش به ایران سفر کرده بود، همانند هزاران ایرانی دیگر در تظاهرات روز عاشورا شرکت داشت و روز 27 دسامبر سال 2009، چند روز پس از تظاهرات، در اتومبیلی همراه سه تن دیگر در تهران در حرکت بود که توسط ماموران دستگیر شد. ابتدا به زندان اوین و سپس به گوهردشت منتقل شد و پس از مدتی مجددا از زندان اوین سر درآورد.
مدت‌های طولانی در سلول انفرادی نگه‌داشته شد. در تمام این مدت از ملاقات با خانواده‌اش محروم بود و تنها چند بار اجازه یافت به مدت چند دقیقه با خانواده‌اش تلفنی صحبت کند. به خانواده‌اش هشدار دادند که اطلاع‌رسانی درباره‌ی پرونده‌ی او وضع‌اش را وخیم‌تر می‌کند. داشتن وکیل نیز، تا چند روز پیش، از او دریغ شده بود. شکنجه‌های جسمی و روانی، انزوای تحمیل شده، نداشتن وکیل و حیله‌گری بازجویان سبب شد به نمایش تلویزیونی وزارت اطلاعات تن دردهد. در تلویزیون ظاهر شد و "اعتراف" کرد که او و سه مرد همراهش، سازمانیافته، با برنامه و برای ضربه زدن به رژیم به تظاهرات اعزام شده‌بودند و سلاح سرد حمل می‌کرده‌اند. قاضی دادگاه به او وعده داده بود که انجام مصاحبه تلویزیونی و "اعتراف به جرائم" پرونده‌اش را سبک‌تر می‌کند. اما این اعترافات علیه وی به کار گرفته شد. به بند 209 زندان اوین منتقل شد و بیش از سه ماه در سلول انفرادی بسر برد.
خبرگزاری فعالان حقوق بشر در ایران طی ماه‌های اخیر بارها در باره‌ی او خبر رسانی کرد. نام زهرا بهرامی به جزئی ثابت در گزارش‌های ماهانه نقض حقوق بشر تبدیل شد. هرانا چند گزارش مستقل نیز در باره‌ی وضعیت وخیم جسمی و روانی او منتشر نمود. در این گزارشات آمده بود که بازجویان وزارت اطلاعات با شکنجه های جسمی وروحی و با دادن وعده آزادی او را وادار به اعترافات تلویزیونی کرده اند. در اعترافات تلویزیونی بازجویان وزارت اطلاعات او را سارا ‌نامیده و با لحن توهین‌آمیزی به او رقاصه اطلاق می‌کردند. وی وادار شد در مقابل دوربین تلویزیون که بگوید با انجمن پادشاهی و سازمان مجاهدین خلق در ارتباط بوده است و اتهامات دروغین متعدد دیگر را بر عهده بگیرد.
حدود یک ماه و نیم پیش باز فعالان حقوق بشر گزارش کردند که در طی هفته‌های اخیر وضعیت جسمی او حاد شده است .چهرۀ او متورم گشته و جوشهای عفونی و زخمهای زیادی بر چهره‌اش عیان است . او هم همچنین از ناراحتی حاد ریه رنج می‌برد و دچار افسردگی شدیدی است.
سرانجام پس از هشت ماه به سر بردن در زندان، روز چهارشنبه‌ی هفته گذشته قاضی صلواتی رئیس شعبه 15 دادگاه انقلاب بصورت شفاهی به زهرا بهرامی گفت که به اتهام عضویت در انجمن پادشاهی و محاربه به اعدام و یا حبس ابد محکوم خواهد شد.
دختر زهرا بهرامی: مادر من مانند سایرین در تظاهرات شرکت کرده بود
طی روزهای اخیر رسانه‌های هلندی به خبررسانی در رابطه با پرونده زهرا بهرامی پرداخته‌اند. با طرح شدن پرونده‌ی وی در رسانه‌ها، اتهام جدیدی به اتهامات قبلی او افزوده شد: همراه داشتن نیم‌ کیلو کوکائین به هنگام بازداشت!
توماس اردبرینک، خبرنگار هلندی ساکن ایران، در گزارشی که روز سه‌شنبه برای رسانه‌های هلندی ارسال کرد نوشت که نسرین ستوده وکالت زهرا بهرامی را برعهده گرفته است. وی هنوز اجازه نیافته پرونده‌ی موکلش را رویت کند و تنها یک تماس تلفنی با او داشته است. به گفته‌ی نسرین ستوده، اتهام زهرا بهرامی عضویت در انجمن پادشاهی ایران و بهمراه داشتن نیم کیلو کوکائین به هنگام دستگیری است. ستوده تاکید می‌کند که ترکیب اتهاماتی که به موکلش زده شده، جرم محاربه و در عین حال قاچاق مواد مخدر، پرونده‌ی او را پیچیده کرده است. از این گذشته، بهرامی قرار است در شعبه 15 دادگاه انقلاب محاکمه شود که پیش از این در ژانویه سال جاری برای دو مرد که به عضویت در انجمن پادشاهی ایران متهم بودند، حکم اعدام صادر کرده است.
رادیو و تلویزیون هلند نیز در این باره به اطلاع‌رسانی پرداخته اند. از جمله برنامه‌ی "نوفا" سه‌شنبه شب گزارشی را در باره‌ی او پخش کرد. در این گزارش نماینده سازمان عفو بین‌الملل در آمستردام، وزیر خارجه هلند، و یکی از دوستان هلندی زهرا بهرامی شرکت داشتند. نماینده سازمان عفو بین‌الملل و وزیر خارجه هلند در رابطه با روند پیگیری پرونده زهرا بهرامی توضیح دادند. فرهاخن، وزیر خارجه، از جمله گفت مشکل اساسی ما این است که دولت ایران تابعیت هلندی زهرا بهرامی را به رسمیت نمی‌شناسد و در نتیجه سفارت هلند در ایران نمی‌تواند کمک‌هایی را که بطور معمول برای شهروندان هلندی درنظر گرفته شده است، در اختیار او قراردهد. وی افزود: علاوه بر زهرا بهرامی، 4 هلندی- ایرانی دیگر نیز به دلایل مشابهی در ایران در زندان به سر می‌برند. سه تن از این چهار تن متهم به ارتباط با اپوزیسیون ایران هستند و یکی از آنان همانند زهرا بهرامی پس از انتخابات دستگیر شده است.
بنفشه عرفانی، دختر زهرا بهرامی، نیز یکی از مصاحبه‌شوندگان این برنامه بود. وی گفت مادر من مانند سایرین در تظاهرات شرکت کرده بود. او با رسانه‌های فارسی‌زبان در خارج تماس گرفته بود، اما من مطمئنم که او عضو هیچ گروه سیاسی نبود. بنفشه عرفانی از دولت هلند و از سازمان‌های مدافع حقوق بشر درخواست کمک کرد و افزود ما اینجا تحت سرکوب هستیم و دستمان به جایی بند نیست.
فراکسیون حزب سبزهای هلند در مجلس این کشور نیز با طرح 7 سوال از وزیر خارجه، خواهان اطلاع از اقدامات وزارت خارجه د ررابطه با پرونده زهرا بهرامی شد

حامد پیشکار، نوکیش مسیحی بازداشت شد


در طول ماههای اخیر بر تعداد بازداشت شدگان اقلیت های دینی افزوده شده و آخرین اقدام از این نوع،بازداشت حامد پیشکار نوکیش مسیحی در رشت است.

خبرگزاری حقوق بشر ایران - رهانا
حامد پیشکار، نوکیش مسیحی به دلیل برگزاری جلسات ستایش در رشت بازداشت شد.
به گزارش خبرنگار رهانا، حامد پیشکار ،نو کیش مسیحی، در تاریخ ۲۵ مرداد ماه به دلیل برگزاری جلسات دعا و ستایش با حمله نیروهای امنیتی به منزلش در رشت دستگیر شد.
در ماهه‌ای اخیر نیروهای امنیتی حساسیت ویژه ای به اقلیت های دینی از خود نشان داده و برای تحت فشار قرار دادن این گروهها اقدام به دستگیری ، تهدید و ارعاب آنها کرده و با ایراد اتهامهایی نظیر اقدام علیه امنیت ملی، ارتداد و محارب خواندن آنها سعی در و محاکمه غیر عادلانه این گروهها دارد که دستگیریهای اخیر این نو کیشان در مشهد، شیراز، تهران و سایر شهرستانها نمونه‌ای از آن است.
در خبری دیگر داود نجات ثابت و شاهین تقی زاده از خادمان کلیسای ایران در رشت به ۱ سال حبس تعلیقی محکوم شدند که این حکم تا ۵ سال قابل اجراست.

سوئد سفیر رژیم ایران را در اعتراض به دستگیریها و حکم سنگسار احضار کرد

مقامات سوئدی با سفیر ایران در رابطه با دستگیریهای کارکنان یک شرکت سوئدی در تهران و موضوع سکینه محمدی احضار کردند به گزارش خبرگزاری فرانسه سخنگوی وزارتخارجه سوئد گفت مقامات وزارت خارجه سوئد با سفیر ایران در استکهلم در رابطه با تعطیل کردن دفتر شرکت آرایش
سوئدی اوری فلیم در تهران و دستگیر کردن پنچ نفر از کارکنان آن ملاقات کردند. همبستگی ملّی







سخنگوی وزارتخارجه سوئد سیسیلیا جولین به خبرگزاری فرانسه گفت ”ما دیروز با او ملاقات کردیم و موضوع شرکت اوری فلیم و هم‌چنین موضوع سکینه محمدی آشتیانی را که تهدید به سنگسار شده است را مطرح کردیم”. مقامات ایرانی روز دوشنبه ۵نفر از کارکنان شرکت اوری فلیم را دستگیر کرده و دفتر آنرا در تهران تعطیل کردند…. سخنگوی وزارتخارجه سوئد گفت یکی از دستگیر شدگان دارای تبعیت دوگانه سوئدی – ایرانی است و موضوع این فرد با سفیر ایران رسول اسلامی که به وزارتخارجه سوئد آمده بود صحبت شد…» سکینه محمدی آشتیانی که یک مادر ۴۳ساله است از طرف دادگاه ایران محکوم به سنگسار شده است… کشورهای غربی و گروههای حقوقبشری شدیدا مخالف حکم سنگسار هستند و هشدار دادهاند که اجرای حکم اعدام وی قریبالوقوع است».

درخواست صدور حکم بازداشت بین المللی برای خامنه ای

Image and video hosting by TinyPic