Wednesday, January 6, 2010

در باره فعالیت علیه جمهوری اسلامی در خارج کشور


به نقل از نشریه ندای انقلاب شماره ۲۲- ۶ ژانویه ۲۰۱۰

در باره فعالیت علیه جمهوری اسلامی در خارج کشور
گفتگو با خلیل کیوان- دبیر تشکیلات خارج کشور حزب کمونیست کارگری ایران
(قسمت اول)

حسن صالحی- اجازه دهید قبل از اینکه به جنبه های مختلف فعالیت علیه جمهوری اسلامی در خارج کشور بپردازیم به مسئله دیگری بپردازیم که البته بی ربط با موضوع این گفتگو نیز نیست۔ منظورم نامه عزتالله سحابی خطاب به ایرانیان خارج کشور است. وی در این نامه از مردم خواسته است که از رادیکالیسم و تندروی پرهیز کنند و شعارهای تند ندهند، چرا که تحولات باید تدریجی باشد و بعلاوه اینکه ایشان تاکید کرده است که آنچه در ایران می گذرد انقلاب نیست و نباید این وضعیت را با انقلاب شبیه سازی کرد و بعدش همان حرفهای همیشگی که انقلاب خوب نیست و خشونت است و غیره. بطور قطع این نامه از سر دلسوزی نوشته شده است ولی نه از سر دلسوزی برای مردم بپاخاسته ایران بلکله، دلسوزی برای رژیمی که حسابی در منگنه انقلاب مردم قرار دارد. طبعا من می خواهم در مورد مضمون نامه ایشان و شان نزولش نظر شما را بپرسم ولی، مسئله ای که در عین حال ذهن من را بخود مشغول کرده است این است که چرا سحابی این نامه را به ایرانیان خارج کشور نوشته است؟ خوب این نامه علی القاعده باید خطاب به جوانان داخل ایران می بود. آیا ایشان دارد احزاب و سازمانهای اپوزیسیون و سرنگونی طلب را مورد خطاب قرار می دهد؟ آیا این نشانه اهمیت اعتراضات در خارج کشور است که جمهوری اسلامی را با تنگناهای زیادی روبرو کرده است؟ شما چه فکر می کنید؟
خلیل کیوان: حال همه دریافته اند که مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی در دو حوزه به پیش میرود. یک دهه قبل هنوز بودند کسانی که مبارزات مردم در خارج کشور را تحقیر میکردند. کم کم این کوته نظری رنگ باخت و گرایشات مختلف سعی کردند جایگاه محکمی در این حوزه نیز بدست بیاروند. امروز دیگر با رشد تکنولژی و نقش اینترنت و ماهواره تردیدی برای کسی باقی نمانده است که نبرد در پهنه بین المللی مکمل مبارزه جانانه ای است که مردم در تهران و شهرهای دیگر برای سرنگونی جمهوری اسلامی در دستور دارند. سرنوشت سیاسی بلاخره در خیابانهای تهران و شهرهای بزرگ رقم میخورد اما، در عین حال مبارزات مردم در پهنه بین الملل و تلاشی که از خارج کشور صورت میگیرد بی نهایت با اهمیت و از یک نگاه عمیقتر بسیار اساسی نیز هست. ایران دو حوزه ای است. بخشی از مردم ایران خارج از مرزهای کشور زندگی میکنند. بعلاوه، دستگاه های مرکزی و رهبری احزاب سیاسی بخاطر سرکوب و کشتاری که از آنها شده است در خارج از کشور مستقراند. این مردم و فعالین سیاسی و رهبری احزاب نقش تعیین کننده ای نه فقط در توازن قوا در خارج کشور بلکه از طرق مختلف بر روندهای سیاسی درون کشور بازی میکنند.
سحابی خوب میداند که در خارج کشور از پلیس و نیروی سرکوب جمهوری اسلامی خبری نیست. بنابراین، از توحش و درگیری با مردم و خشونت علیه آنها هم خبری نیست. از تجاوز و شکنجه و اعدام خبری نیست. پس شان نرول پیام او برای چیست؟ چرا از قربانیان توحش و خشونت جمهوری اسلامی در خارج تقاضا میکند خشونت نکنند! حقیقت این است که او دارد به چیز دیگری اشاره میکند. حقیقت دیگری را بطور غیر مستقیم تاکید میکند. بله، منظور او نقش تعیین کننده مبارزه مردم در خارج کشور و همچنین تاثیرات تعیین کننده اپوزسیون خار ج کشور بر روندهای درون کشور است. همین را سر راست نمیگوید بلکه، در لفافه انقلاب نیست. خشونت نکنید و تغییرات تدریجی و بزک نمیر بهار میاد، پیام خود را بسته بندی میکند. چرا؟ ایشان نگران رفتن جمهوری اسلامی است. به این دلیل ساده که امثال او بیش از اینکه از خشونت جمهوری اسلامی عصبانی باشند، از سرنگونی آن نگران اند. ایشان اپوزیسیون حافظ نظام اند. به همین خاطر از خیزش مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی بیش از ماندن جمهوری اسلامی وحشت دارند. و یک نکته دیگری در پیام ایشان هست. من هم مثل شما فکر میکنم که او دارد رهبری اپوزیسیون که در خارج مستقر است را خطاب قرار میدهد. با این پیام حقیقتی را آدرس میکند. او که میداند در خارج کشور درگیری نیست. تیری شلیک نشده، به کسی تجاوز نشده، چوبه داری برپا نیست. آنچه که هست تظاهرات و حمایت از مبارزه مردم است. نهایت تندروی در خارج تلاش هائی است برای سد کردن حضور جانیان حاکم بر ایران در مجامعع بین المللی است و البته هر جا ممکن شود تصرف سفارتخانه ها و دیگر مراکز رژیم. پیام سحابی بر این حقیقت تاکید دارد که رهبری اپوزیسیون از خارج نقش کلیدی در رویاروئی های داخل دارند. بنظر من این بمرور برجسته تر هم خواهد شد. این نصایح خاله خرسه ای آقای سحابی را باید مکمل همان حرفهای وزیر اطلاعات بحساب آورد که گفته است مارکسیست ها در رویدادهای اخیر نقش دارند.

آقای سحابی حق دارد انقلاب را تخطئه کند. منکر آن شود. بخود دلداری دهد که انشااله این انقلاب نیست. چرا؟ ایشان همانطور که اشاره شد اپوزیسیون حافظ نظام اند. نمیخواهند این نظام پوسیده و بی رحم واژگون شود. از یک حکومت سکولار و برابری خواه بیش از خود جمهوری اسلامی وحشت دارد. ایشان هر انتقادی که به حکومت داشته باشند، نهایتا جمهوری اسلامی را نظام خود میداند. برای این اظهارات مشعع خود چه بسا توصیه هائی هم گرفته باشد. این توصیه های حکمیانه جناب سحابی فقط خشم مردم را برمی انگیزد. با پوزخند تلخ روبرو میشود.

حسن صالحی: بدنبال شورش مردم در ۶ دیماه تعدادی از نهادهای مدافع حقوق بشر و مقامات ارشد دولتهای آمریکا، بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، آلمان، کانادا، هلند، اتحادیه اروپا و چند کشور دیگر برخورد خشونت آمیز دولت با مردم در ۶ دی را تقبیح کرده اند و حتی دولت روسیه نگرانی عمیق خود را از خشونت در جریان تظاهرات اعلام داشته و خواستار اقداماتی برای جلوگیری از تشدید خشونت شده است. بعلاوه همانطور که خبر دارید در مدیای جهانی تحلیل های و گزارشات زیادی منعکس شد که از فروپاشی و یا سرنگونی قریب الوقوع جمهوری اسلامی سخن می گفت. می خواستم از اینجا به مسئله انزوای سیاسی و دپیلماتیک رژیم بپردازم. برای رسیدن به این موقیت چکار باید کرد؟

خلیل کیوان: رویداهای ایران در مرکز توجه افکار عمومی در سراسر جهان است. کار بجائی کشیده شده است که دولت هائی که آشکار و نهان طی سی سال گذشته بر مشقات مردم ایران چشم پوشیده بودند، و زیر بال جمهوری اسلامی را گرفته بودند، چرتکه می اندازند. دارند در سیاست خود در قبال جمهوری اسلامی غور میکنند. بوی الرحمان جمهوری اسلامی همه جا را پر کرده است. اینها به یمن مبارزه قهرمانانه مردم ایران به لکنت زبان افتاده اند. سی سال بود که بی حقوقی مطلق وسرکوب سیستماتیک مردم را نهایتا با یک انتقاد حقوق بشری و مدارا با رژیم از کنارش رد میشدند. امروز دیگر این ممکن نیست. افکار عمومی به آنها اجازه نمیدهد. به عاقبت خود هم فکر میکنند. میدانند جمهوری اسلامی رفتنی است. فکر منافع و اعتبار خود نزد مردم کشور خود و مردم ایران در فردای سرنگونی رژیم هستند.

این سطح از اعتراض به جمهوری اسلامی که امروز از سوی دولی که نام بردید صورت میگیرد در نتیجه مبارزه مردم بدست آمده است. همه چیز تغییر کرده است. حتی نگاه مردم جهان و دولت ها نسبت به مردم ایران. کسی دیگر آن تصویر شش در چهاری که جمهوری اسلامی را نماینده مردم میدانست، برنمی تابد. برعکس، همه جا صحبت از این است که مردم ایران و رژیم هیچ سنخیتی با هم ندارند. از تحولات زیرو رو کننده در ایران صحبت میکنند. بسیاری از روزنامه ها و خبرگزاریها از وقوع انقلاب در ایران و پایان کار جمهوری اسلامی و آغاز تحولاتی بنیادی سخن میگویند.

این وضعیت تازه را باید دستمایه طرد و انزوای بین المللی جمهوری اسلامی قرار داد. باید دولت ها را تحت فشار گذاشت که جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار دهند. باید خواست که جمهوری اسلامی را بعنوان رژیم مشروع ایران برسیمت نشناسند. باید با شدت بیشتری خواهان قطع رابطه سیاسی دیپلماتیک و فرهنگی با رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی شویم. باید کاری کنیم که جمهوری اسلامی از مجامع بین المللی اخراج شود.

یادمان باشد که شکست آمریکا در جنگ ویتنام نه فقط در پی مبارزه مردم ویتنام بلکه، همچنین تحت فشار اعتراضات بین المللی امکانپذیر شد. معروف است که قدرت حاکمه وقت آمریکا جنگ را در اتاق نشیمن های مردم آمریکا باخته بود. این فقط یک نمونه از تاثیر مبارزه بین المللی در تاریخ معاصر است. نمونه آفریقای جنوبی نیز بسیار روشن تر و موخرتر است. رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی با اعتراضات گسترده بین المللی و انزوا روبرو بود. نهایتا مبارزات مردم در آفریقای جنوبی به موازات اعتراضات بین المللی رژیم نژادپرست را از پای درآورد. بنابراین، هم از نظر نمونه های تاریخی و هم از نظر شرایط مادی، اکنون امکان گسترش فشارهای بین المللی و در تنگنا قرار دادن دولت ها برای طرد رژیم جمهوری اسلامی در سراسر دنیا کاملا ممکن است. در آنزمان تشکل های همبستگی با مردم آفریقا نقش کلیدی در این جهت داشتد. اکنون، تشکل ایران سولیداریتی در کشورها و شهرهای مختلف میتواند همان نقش را در رابطه با پشتیبانی از مبارزات مردم ایران داشته باشد. مردم بیشماری خواهان حمایت از مبارزه مردم ایران هستند. بر این زمینه میتوان کمیته همبستگی با مردم ایران (ایران سولیداریتی) را در همه جا برپا کرد و تلاش های بین المللی برای پشتیبانی از مبارزه مردم ایران را گسترش داد.

حسن صالحی: روز ۳۱ دسامبر ۲۰۰۹ رونامه آلماني زبان تاگس انتسايگه چاپ سويس در تحلیلی از اوضاع ایران منجمله نوشت:
" رنسانس در اروپا و آگاهگري با يك قانون اساسي دمكراتيك و حقوق شهروندي تضمين شده به نتيجه رسيد. جنبش اعتراضي در ايران همان را مي خواهد كه جنبش اگاهگري در فرانسه و انگليس آنرا ميخواست و به آن دست يافت. اين يك انقلاب است كه از اعماق جامعه بلند شده است. اين شعله ديگر خاموش نميشود اگر حكومت سقوط كند٬ جالب است كه درست در كشوري كه مذهب با شدت و حدت حكومت مي كرد٬ اولين حكومت سكولار در خليج فارس بنا نهاده ميشود. اين حركت فوق العاده مهم است. اين يك نقطه اميد است در منطقه و در رشد منطقه. يك اميد براي جنبش دمكراتيك در عراق و لبنان و يك انتخاب در مقابل ايديولوژي حزب الله و حماس در فلسطين و عليه همه ديكتاتوريهاي عربي."
می خواستم نظر شما را در باره تاثیرات جهانی انقلاب مردم ایران بدانم؟ با ارزیابی این روزنامه موافقید؟

خلیل کیوان : این روزها با این نوع اظهار نظرها که تعداشان هم کم نیستند، روبرو میشویم. حتی برخی از دست راستی ترین مطبوعات و رسانه ها هم از سرنگونی و وقوع انقلاب در ایران سخن میگویند. روزنامه تاگس انتسایگه جهت، تمایل و کما بیش شدت اعتراضات را تشخیص داده است اما، هنوز ابعاد زیرو رو کننده انقلابی که در جریان هست را درنیافته است. آنچه که این نویسنده به آن اشاره دارد گوشه ای از یک حرکت بمراتب عمیقتر، گسترده تر و با پیامدهای فراتر از محدوده خاورمیانه است. انقلاب در ایران در صورت پیروزی پیامدهای به مراتب عظیم تری از انقلاب کبیر فرانسه و حتی انقلاب اکتبر در جهان خواهد داشت. تاثیرات این انقلاب نه فقط در کشورهای مجاور و خلیج و خاورمیانه که مستقیما زیر فشار اسلام سیاسی قرار دارند بلکه، در سراسر جهان بروز خواهد یافت.

خیزش مردم ایران علیه سرکوب و خفقان است. علیه سلطه و دخالت مذهب در زندگی اجتماعی و خصوصی است. علیه بی حقوق مطلق زن در جامعه است. علیه فقر و اعتیاد و فحشا و بی حرمتی نسبت به انسان است. علیه محرومیت از مواهب و امکانات زندگی و برای رفاه و شادی و آسایش است. لذا، این انقلاب قدرت عظیم توده های ده ها میلیونی را پشت سر خود خواهد داشت. بی شک حکومت بعدی ایران فقط حکومتی سکولار میتواند باشد. و نه فقط این بلکه، حکومتی که منزلت و رفاه انسان را هدف خود قرار داده باشد از نظر توده مردم قابل پذیرش است. چنین انقلابی مورد حمایت بین المللی مردم و آزادیخواهان جهان قرار خواهد گرفت و منشا الهام برای مردم خاورمیانه خواهد بود.

مردم ایران در راه رهائی خود رژیمی را سرنگون خواهند کرد که منشا الهام، تکیه گاه و ستون فقرات اسلام سیاسی است. با سرنگونی جمهوری اسلامی، مردم ایران خدمت بزرگی به مردم خاورمیانه و جهان خواهند کرد. جنبش اسلام سیاسی با دولت ها و سازمانها و هزاران سلول فعال در سراسر جهان به یک معضل برای همه بشریت بدل شده است. تروریسم اسلام سیاسی یک واقعیت امروز جهان است. با درهم شکستن جمهوری اسلامی سیر اضمحلال جریانات اسلام سیاسی آغاز میشود. تضعیف جنبش اسلام سیاسی در سراسر جهان به معنی امن تر شدن جهان برای همه است. از این نظر هم پی آمد سقوط جمهوری اسلامی و انقلاب در ایران امری جهانی است.

انقلاب ایران نه قومی ٬ نه ملی و نه مذهبی بلکه بر سر هویت انسانی است. تا همینجا مردم ایران پیام روشنی به جهان ارسال کرده اند. نشان داده اند که خواهان بالاترین نرم های شناخته شده تا کنونی در زندگی و شئونات خود هستند. به این ترتیب دولت های موزائیکی ملی مذهبی را یک تحفه دمکراسی غربی برای بخشهای از مردم جهان و از جمله مردم خاورمیانه بوده است را هم رسوا کرده اند. نسبیت فرهنگی و معیارهای دوگانه را طرد کرده اند. با سرنگونی جمهوری اسلامی و پیروزی انقلاب در ایران به نسبیت فرهنگی و معیارهای دوگانه و راسیسم در تئوری و در سیاست و قانون ضربه مهلکی وارد خواهد خواهد شد. اینها هنوز پاره ای از تاثیرات و عواقب منطقه ای و جهانی سرنگونی جمهوری اسلامی و پیروزی انقلاب در ایران خواهد بود. ( ادامه دارد)

No comments:

Post a Comment

درخواست صدور حکم بازداشت بین المللی برای خامنه ای

Image and video hosting by TinyPic