Tuesday, January 5, 2010

گفتگوى اكبر صارمى، فرزند على صارمى، زندانى سياسى محكوم به اعدام، با صداى آمريكا


گزارش:
چالنگى: خوب به اتفاق شما به كمپ اشرف مىرويم در عراق، زندانى مشهورى هست، آقاى على صارمى كه بهخاطر اعتراض، جزو تظاهر كنندگان معترض به كشتارهاى 1367بود آقاى على صارمى و در سال 1367 هم مىدانيد بسيارى از زندانيانى كه محكوم شده بودند، دوران زندانشان را مىگذراندند به گلوله بسته شدند در زندانها، بين 3 تا حتى 20، بيستو چند هزار نفر گزارش شده تعداد قربانيان و آيتالله منتظرى در اعتراض به همين اقدام بود كه نامهيى نوشت به آيتالله خمينى از جمله در مورد همين مورد و از سمتش كنار رفت. فرزند آقاى على صارمى كه به بيش از ده سال محكوم شده بود و دوران زندان خودش را مىگذراند اخيراً تجديد محاكمه شده و به اعدام محكوم شده. فرزند ايشان در كمپ اشرف هست. كمپ اعضا و هواداران سازمان مجاهدين خلق ايران در عراق كه خودش داستانها و ماجراهايى بر اين كمپ رفته بود، گزارشهاى پيشين داشتيم، مورد بحث امروز ما نيست. با پسر ايشان صحبت مىكنيم، سلام به شما آقاى اكبر صارمى.
اكبر صارمى: با سلام به شما و بينندگان عزيز برنامه تان.
چالنگى: آقاى صارمى تا آنجايى كه برخى خبرها گواهى مىدهد پدر شما از جمله قصد ديدار از شما داشته يا پس از ديدار از شما بوده به ايران، بازداشت شده. آيا اين اخبار را شما تأييد مىكنيد و به چه شكل بوده و اساساً چرا تجديد محاكمه شد اگر اطلاع داريد شما، بهطور مختصر مىشنويم، و چنين حكمى صادر شده؟
اكبر صارمى: بله، پدرم را در واقع سه سال پيش بعد از اين كه براى ديدن من به قرارگاه اشرف آمده بود، تو برگشتش به ايران تحت تعقيب قرار دادند و تو شهريور 86، بعد از سخنرانى تو مراسم بزرگداشت زندانيان سياسى قتلعام شده او را دستگير كردند و به سلولهاى انفرادى بند 209 زندان اوين بردند. اين بار سومى بود كه پدرم را دستگير هم مىكردند. پدرم مجموعاً بيست سال است كه توى زندان است و تحت وحشيانهترين شكنجهها قرار گرفته. در اثر همين شكنجهها يك بار دچار ديسك كمر شد كه ديگر حتى توان راه رفتن هم نداشت. يك بار ديگر سكته كرد كه نصف بدنش فلج شد. رژيم ايران الان نزديك به دو سال و نيم است كه از اسارت پدرم مىگذرد، از رسيدگى به پروندهاش خوددارى كرده. اما سهشنبه قبل بهطور ناگهانى و بدون برگزارى هيچ پروسه قضايى حكم اعدام به او داده. البته همزمان با پدرم مادرم را هم دستگير كردند. مادرم را به دليل اعتراضى كه به دستگيرى پدرم كرده بود دستگيرش كردند. بگذاريد در اينجا البته به يك نكتهيى اشاره بكنم، آن هم اين است كه رژيم ايران همانطور كه خيلى از تحليلگران مىگويند به روزهاى آخرش رسيده و به شمارش معكوس افتاده. به همين دليل هم هست كه تصميم به سركوب مردم و كشتار زندانيهاى سياسى از جمله پدرم براى بقاى خودش گرفته. آنها مىخواهند همان جناياتى كه توسط خمينى تو قتلعام سال 67، همانطور كه شما اشاره كرديد و بر عليه مجاهدين و زندانيهاى سياسى انجام شد را دوباره تكرار كنند. مستمر هم مىگويند كه فرماندهى اين قيام با مجاهدين است و شعارهاى مجاهدين تو خيابانها توسط مردم ايران فرياد زده مىشود و با بيان اين اتهام محارب با خدا مىخواهند مبارزينى مثل پدرم را اعدام و كشتار كنند. حتماًً شنيديد كه بهرغم وضعيت موجود اما پدرم نامهيى را داده كه البته مفصل است، اما يك جمله از آن را مىخواهم اگر اجازه بدهيد برايتان بخوانم. تو اين نامه گفتند كه در اين ايام حسينى يك بار ديگر از زبان سرور آزادگان فرياد برمى آورم كه اگر آيين محمد و اكنون ميهن ما جز با ريختن خون من و امثال من به سامان نمىرسد پس اى طنابهاى دار مرا در بر گيريد. همانطور كه مىبينيد اين نشانه شجاعت و جسارت مردم ايران و ديگر سركوب و اعدام جلوى قيام مردم ايران را هيچ وقت نگرفته و نمىتواند بگيرد.

No comments:

Post a Comment

درخواست صدور حکم بازداشت بین المللی برای خامنه ای

Image and video hosting by TinyPic