Tuesday, January 19, 2010
تداوم نگهداری سمیه رشیدی در سلول انفرادی/تلاش وکلای وی تاکنون بی نتیجه بوده است
کمیته گزارشگران حقوق بشر - گزارش های دریافتی حاکی از آن است که پس از گذشت بیش از یک ماه از بازداشت سمیه رشیدی، فعال حقوق زنان و دانشجوی ستاره دار وی همچنان در سلول انفرادی به سر می برد. گفتنی است علیرغم تلاش وکلای وی، افروز مغزی و زهره ارزنی آنان هنوز موفق به ملاقات با بازپرس پرونده نشده اند چرا که در 10 روز گذشته بازپرس شعبه 12، آقای محبی در محل مربوط حضور نداشته است.
سميه رشيدي شنبه 29 آذر ماه سال جاري و پس از احضاريه اي كه طي تفتيش منزل به او ابلاغ شده بود به دادگاه انقلاب مراجعه كرد و بعد از حضور در دادگاه انقلاب بازداشت و روانه زندان اوین شد.
وي از فعالان کمپین یک میلیون امضاست رشيدي همچنین در سال تحصیلی جاری به دلیل ستاره دار شدن از تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد رشته مطالعات زنان محروم شد. تلاش او با وجود پی گیری وضعیتش برای ورود به دانشگاه بی ثمر ماند و از حق انسانی تحصیل محروم شد.
تداوم نگهداری سمیه رشیدی در سلول انفرادی/تلاش وکلای وی تاکنون بی نتیجه بوده است
کمیته گزارشگران حقوق بشر - گزارش های دریافتی حاکی از آن است که پس از گذشت بیش از یک ماه از بازداشت سمیه رشیدی، فعال حقوق زنان و دانشجوی ستاره دار وی همچنان در سلول انفرادی به سر می برد. گفتنی است علیرغم تلاش وکلای وی، افروز مغزی و زهره ارزنی آنان هنوز موفق به ملاقات با بازپرس پرونده نشده اند چرا که در 10 روز گذشته بازپرس شعبه 12، آقای محبی در محل مربوط حضور نداشته است.
سميه رشيدي شنبه 29 آذر ماه سال جاري و پس از احضاريه اي كه طي تفتيش منزل به او ابلاغ شده بود به دادگاه انقلاب مراجعه كرد و بعد از حضور در دادگاه انقلاب بازداشت و روانه زندان اوین شد.
وي از فعالان کمپین یک میلیون امضاست رشيدي همچنین در سال تحصیلی جاری به دلیل ستاره دار شدن از تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد رشته مطالعات زنان محروم شد. تلاش او با وجود پی گیری وضعیتش برای ورود به دانشگاه بی ثمر ماند و از حق انسانی تحصیل محروم شد.
تداوم نگهداری سمیه رشیدی در سلول انفرادی/تلاش وکلای وی تاکنون بی نتیجه بوده است
کمیته گزارشگران حقوق بشر - گزارش های دریافتی حاکی از آن است که پس از گذشت بیش از یک ماه از بازداشت سمیه رشیدی، فعال حقوق زنان و دانشجوی ستاره دار وی همچنان در سلول انفرادی به سر می برد. گفتنی است علیرغم تلاش وکلای وی، افروز مغزی و زهره ارزنی آنان هنوز موفق به ملاقات با بازپرس پرونده نشده اند چرا که در 10 روز گذشته بازپرس شعبه 12، آقای محبی در محل مربوط حضور نداشته است.
سميه رشيدي شنبه 29 آذر ماه سال جاري و پس از احضاريه اي كه طي تفتيش منزل به او ابلاغ شده بود به دادگاه انقلاب مراجعه كرد و بعد از حضور در دادگاه انقلاب بازداشت و روانه زندان اوین شد.
وي از فعالان کمپین یک میلیون امضاست رشيدي همچنین در سال تحصیلی جاری به دلیل ستاره دار شدن از تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد رشته مطالعات زنان محروم شد. تلاش او با وجود پی گیری وضعیتش برای ورود به دانشگاه بی ثمر ماند و از حق انسانی تحصیل محروم شد.
با دیدگاه های مخالف در قاب صدا و سیما
۱۳۸۸/۱۰/۲۹
توسط امیر مصدق کاتوزیان
هفته، هفته قتل مسعود علی محمدی، استاد فیزیک ذرات بنیادی دانشگاه تهران بود: از دانشگاهیان حامی میرحسین موسوی. او در یک سوء قصد بیرون از خانه اش به وسیله یک موتور سیکلت بمبگذاری شده، کشته و خاکسپاری او در مراسمی پرتنش به دست ماموران حکومتی و خارج از اراده خانواده مقتول انجام شد.
سومین سوء قصد مملو از پرسش، در کنار قتل سید علی حبیبی موسوی، خواهرزاده آقای موسوی، و -به توصیف نزدیکان مهدی کروبی- دیگر نامزد معترض دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و «سوء قصد نافرجام» به جان آقای کروبی.
هفته، همچنین، هفته خیره شدن چشم های بسیاری از ایرانیان به صفحه های تلویزیون بود، برای دیدن ادامه رشته مناظره های تازه ۹۰ دقیقه ای بعد از مناظره های بحث انگیز انتخاباتی که پس از هفت ماه، فرصت مطرح کردن نظرات انتقادی وممنوعی را در سیمای جمهوری اسلامی داد؛ مانند سخنان جواد اطاعت، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و نیز گفته های مصطفی کواکبیان، نماینده اصلاح طلب سمنان در مجلس هشتم در برنامه «رو به فردا» در تلویزیون دولتی ایران، در گفت و گو با حسین شریعتمداری، مدیر روزنامه کیهان که بیشترین میزان حملات و اتهامات را در میان روزنامه های طیف حامی دولت احمدی نژاد به معترضان وارد آورده است.
امکان انعکاس دیدگاه های تاکنون ممنوعه در تلویزیون حکومتی ایران در کنار قتل مسعود علی محمدی، احتمال ادامه سرکوبی جنبش سبز بیشتر شده یا احتمال گشایش فضای سیاسی ایران؟
پرسش این هفته برنامه دیدگاه ها را با بابک امیرخسروی، رهبر حزب دموکراتیک مردم ایران، در پاریس، محمد برقعی، تحلیلگر سیاسی، در واشینگتن و علیرضا حقیقی، مدرس خاورمیانه شناسی، در دانشگاه تورونتو در میان گذاشتهایم.
آقای بابک امیرخسروی ضمن استقبال از مناظره های تلویزیونی، آن را «گامی کوچک» و «حادثه ای شکننده» می نامد.
بابک امیرخسروی: آن سیاست بگیر و ببند و کشت و کشتار که تصور می شد با اعمال آن جلوی جنبش مردم را گرفت، شکست خورده است.
به باور آقای امیرخسروی، تا زمانی که آزادی زندانیان سیاسی و تعمیق بازشدن فضای سیاسی رخ نداده است، این وضعیت را می توان شکننده خواند.
محمد برقعی می گوید: جمهوری اسلامی نظامی است که یک مجموعه در آن دیده نمی شود. یک نظام مبتنی بر فقه شیعه است که در آن هر مجتهدی برای خودش مستقل است. در سیاست هم همین دارد اتفاق می افتد. بخشی از نظام می خواهد عاقلانه رفتار کند و مسئله را حل کند و بخش هایی هم هر کاری را که می خواهد می کند. بنابراین از این زاویه یک نظام منسجم بر این اوضاع کنترل ندارد.
آقای حقیقی نیز بر این باور است که یکدستی در سیاست حکومت ایران وجود ندارد؛ «بخشی از نیروهای رادیکال که دولت آقای احمدی نژاد هم از آنها حمایت می کند با مصالحه مخالف اند، چون بیشترین ضرر را دولت در مصالحه می بیند. اینها دنبال آن هستند که فضا را قطبی کنند چون امکان سرکوب بیشتر فراهم می شود. از طرف دیگر نیروهایی که دید استراتژیک دارند معتقدند امکان مصالحه با بیانیه آقای موسوی وجود دارد. مهمترین مانع در این میان نیروهای طرفدار دولت است.»
این مدرس خاورمیانه شناسی، در دانشگاه تورونتو معتقد است که جناح های درگیر کمابیش به این نکته واقف اند که ادامه این وضعیت می تواند کلیت نظام را با فروپاشی، درهم ریختگی یا آنارشی روبهرو کند که به سود کسی نیست؛ «نه به نفع امنیت کلی کشور است و نه به نفع منافع ملی ایران است. چون اقتصاد ایران را دچار درهم پاشیدگی خواهد کرد. جلب سرمایه گذاری ایران را در حوزه های نفت و گاز به خطر خواهد انداخت. عملاً در فضای آنارشی و فضایی که موقعیت کشور دچار درهم ریختگی است، دولت هم آن اقتدار لازم را نخواهد داشت و در مجموع این وضعیت به نفع گروه های رانت خوار، گروه های خشونت طلب و جریان هایی است حاضرند برای منافع خودشان منافع ایران را قربانی کنند.»
پخش مناظره های تلویزیونی هم با مواد پنجگانه پیشنهادهای بیانیه هفدهم میرحسین موسوی متجانس بود و هم با پیشنهادهای پنجگانه مهدی کروبی برای خروج از بحران و هم با مواد دهگانه پنج تن از روشنفکران ایرانی خارج از کشور تحت عنوان «خواستهای بهینه جنبش سبز».
برای گشایش سیاسی، کدام پیشنهاد مشخص از میان پیشنهادهای ارائه شده، بیشتر ممکن است حاکمیت را ترغیب کند که واکنش دلخواه طیف معترض را نشان بدهد؟
بابک امیرخسروی، رهبر حزب دموکراتیک مردم ایران، در پاریس می گوید: در چارچوب معقول و واقعبینانه ای است که می شود عرضه کرد. در این شش ماه اعتراض های خودجوش تبدیل شد به جنبشی اساسی تر. طرح آقای موسوی بازتاب این وضعیت جدید است. آقای موسوی خواهان استعفای احمدی نژاد بود و در این بیانیه این موضوع مسکوت گذاشته شده است.
ولی منتقدان می گویند ممکن است جنبش به بخشی از اهدافی که با آن آغاز کرده بود، نرسد.
آقا امیرخسروی می گوید: اگر واقعبینانه نگاه کنید، بعد از هفت ماه نمی توانید همچنان اصرار بر ابطال انتخابات داشته باشید. [جنبش] از آن حالت اعتراضی اولیه خارج شده و خواست هایی دارد که خواست هایی بنیادی و تند است.
کدام یک از پیشنهادهای مطرح شده بیشتر شانس عملی شدن را دارد؟
محمد برقعی، تحلیلگر سیاسی، در واشینگتن در پاسخ به این سئوال باز شدن فضای مطبوعات و آزادی زندانیان سیاسی را گام نخست می داند که اصلاح قوانین انتخاباتی را در پی خواهد داشت: «آقای موسوی تغییر درون نظام را می خواهد. این واقعگرایی ایشان است. دوم این که نگاهش به نیروهای بسیج و نظامی نیروهای منفی نبود. در این اعلامیه هم ثابت می کند که این جمعیت را من به خیابان نیاوردم. دوم هم این که، این خواست های عمومی جامعه است که به حق است. واقعاً حکومت را مات کرده و در مقابل این اعلامیه به شدت کلافه هستند. سیاست خوبی است در داخل کشور.»
آقای برقعی با اشاره به بیانیه پنج روشنفکر دینی خارج از کشور می گوید آنها لازم نیست ملاحظاتی داشته باشند که در رهبری ضرورت دارد و می شود آنها را طیف چپ جنبش به شمار آورد که در جریان مصالحه و سازش با نظام می تواند میانه بودن آقای موسوی را برای نظام پذیرفتنی تر کند.
علیرضا حقیقی می گوید: بیانیه آقای موسوی معطوف به یک نوع پراگماتیزم سیاسی نوشته شده است، راه خروج را نشان داده و جوهر بیانیه آقای کروبی هم کمابیش همان است.
آقای حقیقی با اشاره به این که در چارچوب قانون اساسی کنونی ایران، ظرفیت حل اختلاف وجود دارد معتقد است راه حل های آقای موسوی معطوف به همین نکته است. وی ضمن مرور رویدادهای هفت ماهه بر این نکته تاکید می کند که نهادهای قدرت نقش دولت را کمرنگ تر کرده اند و آینده آن را مبهم ساخته اند؛ «آقای موسوی مشورت هایی کرده و آن بیانیه را نوشته است. علتش هم این است که خواست ابطال انتخابات را رقیق کرده است. احتمالاً باید مذاکراتی کرده باشد و یا مشاوره هایی کرده باشد که به آن بیانیه رسیده باشد. بعد از خشونت های عاشورا سعی کرده دامنه خشونت را کم کند. اگر تغییری در وضعیت آقای احمدی نژاد صورت بگیرد از طریق مجلس خواهد بود. راه حلی که ممکن است اتفاق بیافتد این است که مجلس با دولت برخورد کند در انتخابات جدید نه آقای موسوی باشد، نه آقای احمدی نژاد.»
آقای حقیقی معتقد است تندتر رفتن از آقای موسوی، به مفهوم تخریب کار او خواهد بود.
مطابق شاخصه هایی که تا کنون داریم، برخورد جناح منتسب به محمود احمدی نژاد چگونه است؟
بابک امیرخسروی: به نظر من این در گرو این است که رهبر جمهوری اسلامی و نیروهای اطراف او تا چه اندازه مصمم اند که جامعه به سوی یک بازگشایی برود. الان در جامعه یک نیروی اصلاح طلب وجود دارد با رهبران بسیار متشخص که در راس آن به عنوان نماد این جریان عمل می کنند. یک نیروی بینابینی در حاکمیت است که بهترین نمونه اش مرحوم منتظری بود و الان باید هاشمی رفسنجانی را نام برد. اینها نیروهای وسطی هستند که مدت ها در این تلاش بودند که وضع را از این حالت افراطی در بیاورند.
رهبر حزب دموکراتیک مردم ایران معتقد است در صورتی که رهبری، حمایت خود را از طیف تندرو بردارد، در کوتاه مدت ممکن است آنها دست به اعمال خشونت بار و ترور بزنند ولی نمی توانند جلوی این حرکت را بگیرند.
محمد برقعی، تحلیلگر سیاسی، بر این باور است که نهادهای قدرت چندان هم یکپارچه نیستند و در درون آنها مقداری تردید به چشم می خورد؛ «سپاه و بسیج نیروهای آرمانگرایی بودند که برای مملکت مبارزه کردند. اعتقادهایی داشتند. بخشی شان می شود قدرت طلبی و فاسد ولی بدنه چنین نیست. زمان، نیروهای آرمانگرا را می لرزاند. من با آقای امیرخسروی موافقم اگر رهبری بخواهد جلوی این مسئله را بگیرد، خیلی آن نیروی دیگر کاری نمی تواند بکند. یک مقدار ممکن است این در و آن در بزند ولی مجبور است کنار بکشد برای اینکه تمام بنیان های آن قدرت ضعیف است.»
علیرضا حقیقی می گوید: حوادث بعد از ۲۲ خرداد و جنبش سبز، صندلی را از زیر پای دولت احمدی نژاد که از شوق عدد ۲۴ میلیون و رویای این که در مذاکرات هسته ای با هیبت جدیدی به عنوان قدرتمندترین و مردمی ترین دولت در خاورمیانه ظاهر می شود، کشید. در حقیقت دولت وقتی بعد از ۲۲ خرداد آمد پایین، دیگر آن دولت قبلی نبود. جنبش سبز، دولت احمدی نژاد که به تصور حامیان آن، می رفت یک ریاست جمهوری مادام العمر ایجاد کند، بی آینده کرد. پیش بینی من این است که این دولت محدود خواهد شد، احتمال برخورد دولت و مجلس افزایش خواهد یافت و سوم این که نهادهای قدرت در جمهوری اسلامی فهمیدند که دولت احمدی نژاد نه کارآمد است و نه می تواند با بحران ها کنار بیاید و نه می تواند منافع استراتژیک جمهوری اسلامی را تضمین کند. جنبش سبز به نظر من تداوم پیدا خواهد کرد. ممکن است نوع و شکل بروز آن تفاوت پیدا کند ولی نیازهای واقعی چه از طریق حضور در خیابان و حضور در مجامع اینترنتی و حوزه های گفتمانی و اجتماعات محدود، خود را بروز خواهد داد. ۲۲ خرداد و قبل و بعدش یک نقطه عطف در تاریخ ایران است چون صندلی را از زیر پای قدرتی که مست قدرت بود و چیزی جز خودش را نمی دید، کشید.
با دیدگاه های مخالف در قاب صدا و سیما
۱۳۸۸/۱۰/۲۹
توسط امیر مصدق کاتوزیان
هفته، هفته قتل مسعود علی محمدی، استاد فیزیک ذرات بنیادی دانشگاه تهران بود: از دانشگاهیان حامی میرحسین موسوی. او در یک سوء قصد بیرون از خانه اش به وسیله یک موتور سیکلت بمبگذاری شده، کشته و خاکسپاری او در مراسمی پرتنش به دست ماموران حکومتی و خارج از اراده خانواده مقتول انجام شد.
سومین سوء قصد مملو از پرسش، در کنار قتل سید علی حبیبی موسوی، خواهرزاده آقای موسوی، و -به توصیف نزدیکان مهدی کروبی- دیگر نامزد معترض دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و «سوء قصد نافرجام» به جان آقای کروبی.
هفته، همچنین، هفته خیره شدن چشم های بسیاری از ایرانیان به صفحه های تلویزیون بود، برای دیدن ادامه رشته مناظره های تازه ۹۰ دقیقه ای بعد از مناظره های بحث انگیز انتخاباتی که پس از هفت ماه، فرصت مطرح کردن نظرات انتقادی وممنوعی را در سیمای جمهوری اسلامی داد؛ مانند سخنان جواد اطاعت، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و نیز گفته های مصطفی کواکبیان، نماینده اصلاح طلب سمنان در مجلس هشتم در برنامه «رو به فردا» در تلویزیون دولتی ایران، در گفت و گو با حسین شریعتمداری، مدیر روزنامه کیهان که بیشترین میزان حملات و اتهامات را در میان روزنامه های طیف حامی دولت احمدی نژاد به معترضان وارد آورده است.
امکان انعکاس دیدگاه های تاکنون ممنوعه در تلویزیون حکومتی ایران در کنار قتل مسعود علی محمدی، احتمال ادامه سرکوبی جنبش سبز بیشتر شده یا احتمال گشایش فضای سیاسی ایران؟
پرسش این هفته برنامه دیدگاه ها را با بابک امیرخسروی، رهبر حزب دموکراتیک مردم ایران، در پاریس، محمد برقعی، تحلیلگر سیاسی، در واشینگتن و علیرضا حقیقی، مدرس خاورمیانه شناسی، در دانشگاه تورونتو در میان گذاشتهایم.
آقای بابک امیرخسروی ضمن استقبال از مناظره های تلویزیونی، آن را «گامی کوچک» و «حادثه ای شکننده» می نامد.
بابک امیرخسروی: آن سیاست بگیر و ببند و کشت و کشتار که تصور می شد با اعمال آن جلوی جنبش مردم را گرفت، شکست خورده است.
به باور آقای امیرخسروی، تا زمانی که آزادی زندانیان سیاسی و تعمیق بازشدن فضای سیاسی رخ نداده است، این وضعیت را می توان شکننده خواند.
محمد برقعی می گوید: جمهوری اسلامی نظامی است که یک مجموعه در آن دیده نمی شود. یک نظام مبتنی بر فقه شیعه است که در آن هر مجتهدی برای خودش مستقل است. در سیاست هم همین دارد اتفاق می افتد. بخشی از نظام می خواهد عاقلانه رفتار کند و مسئله را حل کند و بخش هایی هم هر کاری را که می خواهد می کند. بنابراین از این زاویه یک نظام منسجم بر این اوضاع کنترل ندارد.
آقای حقیقی نیز بر این باور است که یکدستی در سیاست حکومت ایران وجود ندارد؛ «بخشی از نیروهای رادیکال که دولت آقای احمدی نژاد هم از آنها حمایت می کند با مصالحه مخالف اند، چون بیشترین ضرر را دولت در مصالحه می بیند. اینها دنبال آن هستند که فضا را قطبی کنند چون امکان سرکوب بیشتر فراهم می شود. از طرف دیگر نیروهایی که دید استراتژیک دارند معتقدند امکان مصالحه با بیانیه آقای موسوی وجود دارد. مهمترین مانع در این میان نیروهای طرفدار دولت است.»
این مدرس خاورمیانه شناسی، در دانشگاه تورونتو معتقد است که جناح های درگیر کمابیش به این نکته واقف اند که ادامه این وضعیت می تواند کلیت نظام را با فروپاشی، درهم ریختگی یا آنارشی روبهرو کند که به سود کسی نیست؛ «نه به نفع امنیت کلی کشور است و نه به نفع منافع ملی ایران است. چون اقتصاد ایران را دچار درهم پاشیدگی خواهد کرد. جلب سرمایه گذاری ایران را در حوزه های نفت و گاز به خطر خواهد انداخت. عملاً در فضای آنارشی و فضایی که موقعیت کشور دچار درهم ریختگی است، دولت هم آن اقتدار لازم را نخواهد داشت و در مجموع این وضعیت به نفع گروه های رانت خوار، گروه های خشونت طلب و جریان هایی است حاضرند برای منافع خودشان منافع ایران را قربانی کنند.»
پخش مناظره های تلویزیونی هم با مواد پنجگانه پیشنهادهای بیانیه هفدهم میرحسین موسوی متجانس بود و هم با پیشنهادهای پنجگانه مهدی کروبی برای خروج از بحران و هم با مواد دهگانه پنج تن از روشنفکران ایرانی خارج از کشور تحت عنوان «خواستهای بهینه جنبش سبز».
برای گشایش سیاسی، کدام پیشنهاد مشخص از میان پیشنهادهای ارائه شده، بیشتر ممکن است حاکمیت را ترغیب کند که واکنش دلخواه طیف معترض را نشان بدهد؟
بابک امیرخسروی، رهبر حزب دموکراتیک مردم ایران، در پاریس می گوید: در چارچوب معقول و واقعبینانه ای است که می شود عرضه کرد. در این شش ماه اعتراض های خودجوش تبدیل شد به جنبشی اساسی تر. طرح آقای موسوی بازتاب این وضعیت جدید است. آقای موسوی خواهان استعفای احمدی نژاد بود و در این بیانیه این موضوع مسکوت گذاشته شده است.
ولی منتقدان می گویند ممکن است جنبش به بخشی از اهدافی که با آن آغاز کرده بود، نرسد.
آقا امیرخسروی می گوید: اگر واقعبینانه نگاه کنید، بعد از هفت ماه نمی توانید همچنان اصرار بر ابطال انتخابات داشته باشید. [جنبش] از آن حالت اعتراضی اولیه خارج شده و خواست هایی دارد که خواست هایی بنیادی و تند است.
کدام یک از پیشنهادهای مطرح شده بیشتر شانس عملی شدن را دارد؟
محمد برقعی، تحلیلگر سیاسی، در واشینگتن در پاسخ به این سئوال باز شدن فضای مطبوعات و آزادی زندانیان سیاسی را گام نخست می داند که اصلاح قوانین انتخاباتی را در پی خواهد داشت: «آقای موسوی تغییر درون نظام را می خواهد. این واقعگرایی ایشان است. دوم این که نگاهش به نیروهای بسیج و نظامی نیروهای منفی نبود. در این اعلامیه هم ثابت می کند که این جمعیت را من به خیابان نیاوردم. دوم هم این که، این خواست های عمومی جامعه است که به حق است. واقعاً حکومت را مات کرده و در مقابل این اعلامیه به شدت کلافه هستند. سیاست خوبی است در داخل کشور.»
آقای برقعی با اشاره به بیانیه پنج روشنفکر دینی خارج از کشور می گوید آنها لازم نیست ملاحظاتی داشته باشند که در رهبری ضرورت دارد و می شود آنها را طیف چپ جنبش به شمار آورد که در جریان مصالحه و سازش با نظام می تواند میانه بودن آقای موسوی را برای نظام پذیرفتنی تر کند.
علیرضا حقیقی می گوید: بیانیه آقای موسوی معطوف به یک نوع پراگماتیزم سیاسی نوشته شده است، راه خروج را نشان داده و جوهر بیانیه آقای کروبی هم کمابیش همان است.
آقای حقیقی با اشاره به این که در چارچوب قانون اساسی کنونی ایران، ظرفیت حل اختلاف وجود دارد معتقد است راه حل های آقای موسوی معطوف به همین نکته است. وی ضمن مرور رویدادهای هفت ماهه بر این نکته تاکید می کند که نهادهای قدرت نقش دولت را کمرنگ تر کرده اند و آینده آن را مبهم ساخته اند؛ «آقای موسوی مشورت هایی کرده و آن بیانیه را نوشته است. علتش هم این است که خواست ابطال انتخابات را رقیق کرده است. احتمالاً باید مذاکراتی کرده باشد و یا مشاوره هایی کرده باشد که به آن بیانیه رسیده باشد. بعد از خشونت های عاشورا سعی کرده دامنه خشونت را کم کند. اگر تغییری در وضعیت آقای احمدی نژاد صورت بگیرد از طریق مجلس خواهد بود. راه حلی که ممکن است اتفاق بیافتد این است که مجلس با دولت برخورد کند در انتخابات جدید نه آقای موسوی باشد، نه آقای احمدی نژاد.»
آقای حقیقی معتقد است تندتر رفتن از آقای موسوی، به مفهوم تخریب کار او خواهد بود.
مطابق شاخصه هایی که تا کنون داریم، برخورد جناح منتسب به محمود احمدی نژاد چگونه است؟
بابک امیرخسروی: به نظر من این در گرو این است که رهبر جمهوری اسلامی و نیروهای اطراف او تا چه اندازه مصمم اند که جامعه به سوی یک بازگشایی برود. الان در جامعه یک نیروی اصلاح طلب وجود دارد با رهبران بسیار متشخص که در راس آن به عنوان نماد این جریان عمل می کنند. یک نیروی بینابینی در حاکمیت است که بهترین نمونه اش مرحوم منتظری بود و الان باید هاشمی رفسنجانی را نام برد. اینها نیروهای وسطی هستند که مدت ها در این تلاش بودند که وضع را از این حالت افراطی در بیاورند.
رهبر حزب دموکراتیک مردم ایران معتقد است در صورتی که رهبری، حمایت خود را از طیف تندرو بردارد، در کوتاه مدت ممکن است آنها دست به اعمال خشونت بار و ترور بزنند ولی نمی توانند جلوی این حرکت را بگیرند.
محمد برقعی، تحلیلگر سیاسی، بر این باور است که نهادهای قدرت چندان هم یکپارچه نیستند و در درون آنها مقداری تردید به چشم می خورد؛ «سپاه و بسیج نیروهای آرمانگرایی بودند که برای مملکت مبارزه کردند. اعتقادهایی داشتند. بخشی شان می شود قدرت طلبی و فاسد ولی بدنه چنین نیست. زمان، نیروهای آرمانگرا را می لرزاند. من با آقای امیرخسروی موافقم اگر رهبری بخواهد جلوی این مسئله را بگیرد، خیلی آن نیروی دیگر کاری نمی تواند بکند. یک مقدار ممکن است این در و آن در بزند ولی مجبور است کنار بکشد برای اینکه تمام بنیان های آن قدرت ضعیف است.»
علیرضا حقیقی می گوید: حوادث بعد از ۲۲ خرداد و جنبش سبز، صندلی را از زیر پای دولت احمدی نژاد که از شوق عدد ۲۴ میلیون و رویای این که در مذاکرات هسته ای با هیبت جدیدی به عنوان قدرتمندترین و مردمی ترین دولت در خاورمیانه ظاهر می شود، کشید. در حقیقت دولت وقتی بعد از ۲۲ خرداد آمد پایین، دیگر آن دولت قبلی نبود. جنبش سبز، دولت احمدی نژاد که به تصور حامیان آن، می رفت یک ریاست جمهوری مادام العمر ایجاد کند، بی آینده کرد. پیش بینی من این است که این دولت محدود خواهد شد، احتمال برخورد دولت و مجلس افزایش خواهد یافت و سوم این که نهادهای قدرت در جمهوری اسلامی فهمیدند که دولت احمدی نژاد نه کارآمد است و نه می تواند با بحران ها کنار بیاید و نه می تواند منافع استراتژیک جمهوری اسلامی را تضمین کند. جنبش سبز به نظر من تداوم پیدا خواهد کرد. ممکن است نوع و شکل بروز آن تفاوت پیدا کند ولی نیازهای واقعی چه از طریق حضور در خیابان و حضور در مجامع اینترنتی و حوزه های گفتمانی و اجتماعات محدود، خود را بروز خواهد داد. ۲۲ خرداد و قبل و بعدش یک نقطه عطف در تاریخ ایران است چون صندلی را از زیر پای قدرتی که مست قدرت بود و چیزی جز خودش را نمی دید، کشید.
با دیدگاه های مخالف در قاب صدا و سیما
۱۳۸۸/۱۰/۲۹
توسط امیر مصدق کاتوزیان
هفته، هفته قتل مسعود علی محمدی، استاد فیزیک ذرات بنیادی دانشگاه تهران بود: از دانشگاهیان حامی میرحسین موسوی. او در یک سوء قصد بیرون از خانه اش به وسیله یک موتور سیکلت بمبگذاری شده، کشته و خاکسپاری او در مراسمی پرتنش به دست ماموران حکومتی و خارج از اراده خانواده مقتول انجام شد.
سومین سوء قصد مملو از پرسش، در کنار قتل سید علی حبیبی موسوی، خواهرزاده آقای موسوی، و -به توصیف نزدیکان مهدی کروبی- دیگر نامزد معترض دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و «سوء قصد نافرجام» به جان آقای کروبی.
هفته، همچنین، هفته خیره شدن چشم های بسیاری از ایرانیان به صفحه های تلویزیون بود، برای دیدن ادامه رشته مناظره های تازه ۹۰ دقیقه ای بعد از مناظره های بحث انگیز انتخاباتی که پس از هفت ماه، فرصت مطرح کردن نظرات انتقادی وممنوعی را در سیمای جمهوری اسلامی داد؛ مانند سخنان جواد اطاعت، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و نیز گفته های مصطفی کواکبیان، نماینده اصلاح طلب سمنان در مجلس هشتم در برنامه «رو به فردا» در تلویزیون دولتی ایران، در گفت و گو با حسین شریعتمداری، مدیر روزنامه کیهان که بیشترین میزان حملات و اتهامات را در میان روزنامه های طیف حامی دولت احمدی نژاد به معترضان وارد آورده است.
امکان انعکاس دیدگاه های تاکنون ممنوعه در تلویزیون حکومتی ایران در کنار قتل مسعود علی محمدی، احتمال ادامه سرکوبی جنبش سبز بیشتر شده یا احتمال گشایش فضای سیاسی ایران؟
پرسش این هفته برنامه دیدگاه ها را با بابک امیرخسروی، رهبر حزب دموکراتیک مردم ایران، در پاریس، محمد برقعی، تحلیلگر سیاسی، در واشینگتن و علیرضا حقیقی، مدرس خاورمیانه شناسی، در دانشگاه تورونتو در میان گذاشتهایم.
آقای بابک امیرخسروی ضمن استقبال از مناظره های تلویزیونی، آن را «گامی کوچک» و «حادثه ای شکننده» می نامد.
بابک امیرخسروی: آن سیاست بگیر و ببند و کشت و کشتار که تصور می شد با اعمال آن جلوی جنبش مردم را گرفت، شکست خورده است.
به باور آقای امیرخسروی، تا زمانی که آزادی زندانیان سیاسی و تعمیق بازشدن فضای سیاسی رخ نداده است، این وضعیت را می توان شکننده خواند.
محمد برقعی می گوید: جمهوری اسلامی نظامی است که یک مجموعه در آن دیده نمی شود. یک نظام مبتنی بر فقه شیعه است که در آن هر مجتهدی برای خودش مستقل است. در سیاست هم همین دارد اتفاق می افتد. بخشی از نظام می خواهد عاقلانه رفتار کند و مسئله را حل کند و بخش هایی هم هر کاری را که می خواهد می کند. بنابراین از این زاویه یک نظام منسجم بر این اوضاع کنترل ندارد.
آقای حقیقی نیز بر این باور است که یکدستی در سیاست حکومت ایران وجود ندارد؛ «بخشی از نیروهای رادیکال که دولت آقای احمدی نژاد هم از آنها حمایت می کند با مصالحه مخالف اند، چون بیشترین ضرر را دولت در مصالحه می بیند. اینها دنبال آن هستند که فضا را قطبی کنند چون امکان سرکوب بیشتر فراهم می شود. از طرف دیگر نیروهایی که دید استراتژیک دارند معتقدند امکان مصالحه با بیانیه آقای موسوی وجود دارد. مهمترین مانع در این میان نیروهای طرفدار دولت است.»
این مدرس خاورمیانه شناسی، در دانشگاه تورونتو معتقد است که جناح های درگیر کمابیش به این نکته واقف اند که ادامه این وضعیت می تواند کلیت نظام را با فروپاشی، درهم ریختگی یا آنارشی روبهرو کند که به سود کسی نیست؛ «نه به نفع امنیت کلی کشور است و نه به نفع منافع ملی ایران است. چون اقتصاد ایران را دچار درهم پاشیدگی خواهد کرد. جلب سرمایه گذاری ایران را در حوزه های نفت و گاز به خطر خواهد انداخت. عملاً در فضای آنارشی و فضایی که موقعیت کشور دچار درهم ریختگی است، دولت هم آن اقتدار لازم را نخواهد داشت و در مجموع این وضعیت به نفع گروه های رانت خوار، گروه های خشونت طلب و جریان هایی است حاضرند برای منافع خودشان منافع ایران را قربانی کنند.»
پخش مناظره های تلویزیونی هم با مواد پنجگانه پیشنهادهای بیانیه هفدهم میرحسین موسوی متجانس بود و هم با پیشنهادهای پنجگانه مهدی کروبی برای خروج از بحران و هم با مواد دهگانه پنج تن از روشنفکران ایرانی خارج از کشور تحت عنوان «خواستهای بهینه جنبش سبز».
برای گشایش سیاسی، کدام پیشنهاد مشخص از میان پیشنهادهای ارائه شده، بیشتر ممکن است حاکمیت را ترغیب کند که واکنش دلخواه طیف معترض را نشان بدهد؟
بابک امیرخسروی، رهبر حزب دموکراتیک مردم ایران، در پاریس می گوید: در چارچوب معقول و واقعبینانه ای است که می شود عرضه کرد. در این شش ماه اعتراض های خودجوش تبدیل شد به جنبشی اساسی تر. طرح آقای موسوی بازتاب این وضعیت جدید است. آقای موسوی خواهان استعفای احمدی نژاد بود و در این بیانیه این موضوع مسکوت گذاشته شده است.
ولی منتقدان می گویند ممکن است جنبش به بخشی از اهدافی که با آن آغاز کرده بود، نرسد.
آقا امیرخسروی می گوید: اگر واقعبینانه نگاه کنید، بعد از هفت ماه نمی توانید همچنان اصرار بر ابطال انتخابات داشته باشید. [جنبش] از آن حالت اعتراضی اولیه خارج شده و خواست هایی دارد که خواست هایی بنیادی و تند است.
کدام یک از پیشنهادهای مطرح شده بیشتر شانس عملی شدن را دارد؟
محمد برقعی، تحلیلگر سیاسی، در واشینگتن در پاسخ به این سئوال باز شدن فضای مطبوعات و آزادی زندانیان سیاسی را گام نخست می داند که اصلاح قوانین انتخاباتی را در پی خواهد داشت: «آقای موسوی تغییر درون نظام را می خواهد. این واقعگرایی ایشان است. دوم این که نگاهش به نیروهای بسیج و نظامی نیروهای منفی نبود. در این اعلامیه هم ثابت می کند که این جمعیت را من به خیابان نیاوردم. دوم هم این که، این خواست های عمومی جامعه است که به حق است. واقعاً حکومت را مات کرده و در مقابل این اعلامیه به شدت کلافه هستند. سیاست خوبی است در داخل کشور.»
آقای برقعی با اشاره به بیانیه پنج روشنفکر دینی خارج از کشور می گوید آنها لازم نیست ملاحظاتی داشته باشند که در رهبری ضرورت دارد و می شود آنها را طیف چپ جنبش به شمار آورد که در جریان مصالحه و سازش با نظام می تواند میانه بودن آقای موسوی را برای نظام پذیرفتنی تر کند.
علیرضا حقیقی می گوید: بیانیه آقای موسوی معطوف به یک نوع پراگماتیزم سیاسی نوشته شده است، راه خروج را نشان داده و جوهر بیانیه آقای کروبی هم کمابیش همان است.
آقای حقیقی با اشاره به این که در چارچوب قانون اساسی کنونی ایران، ظرفیت حل اختلاف وجود دارد معتقد است راه حل های آقای موسوی معطوف به همین نکته است. وی ضمن مرور رویدادهای هفت ماهه بر این نکته تاکید می کند که نهادهای قدرت نقش دولت را کمرنگ تر کرده اند و آینده آن را مبهم ساخته اند؛ «آقای موسوی مشورت هایی کرده و آن بیانیه را نوشته است. علتش هم این است که خواست ابطال انتخابات را رقیق کرده است. احتمالاً باید مذاکراتی کرده باشد و یا مشاوره هایی کرده باشد که به آن بیانیه رسیده باشد. بعد از خشونت های عاشورا سعی کرده دامنه خشونت را کم کند. اگر تغییری در وضعیت آقای احمدی نژاد صورت بگیرد از طریق مجلس خواهد بود. راه حلی که ممکن است اتفاق بیافتد این است که مجلس با دولت برخورد کند در انتخابات جدید نه آقای موسوی باشد، نه آقای احمدی نژاد.»
آقای حقیقی معتقد است تندتر رفتن از آقای موسوی، به مفهوم تخریب کار او خواهد بود.
مطابق شاخصه هایی که تا کنون داریم، برخورد جناح منتسب به محمود احمدی نژاد چگونه است؟
بابک امیرخسروی: به نظر من این در گرو این است که رهبر جمهوری اسلامی و نیروهای اطراف او تا چه اندازه مصمم اند که جامعه به سوی یک بازگشایی برود. الان در جامعه یک نیروی اصلاح طلب وجود دارد با رهبران بسیار متشخص که در راس آن به عنوان نماد این جریان عمل می کنند. یک نیروی بینابینی در حاکمیت است که بهترین نمونه اش مرحوم منتظری بود و الان باید هاشمی رفسنجانی را نام برد. اینها نیروهای وسطی هستند که مدت ها در این تلاش بودند که وضع را از این حالت افراطی در بیاورند.
رهبر حزب دموکراتیک مردم ایران معتقد است در صورتی که رهبری، حمایت خود را از طیف تندرو بردارد، در کوتاه مدت ممکن است آنها دست به اعمال خشونت بار و ترور بزنند ولی نمی توانند جلوی این حرکت را بگیرند.
محمد برقعی، تحلیلگر سیاسی، بر این باور است که نهادهای قدرت چندان هم یکپارچه نیستند و در درون آنها مقداری تردید به چشم می خورد؛ «سپاه و بسیج نیروهای آرمانگرایی بودند که برای مملکت مبارزه کردند. اعتقادهایی داشتند. بخشی شان می شود قدرت طلبی و فاسد ولی بدنه چنین نیست. زمان، نیروهای آرمانگرا را می لرزاند. من با آقای امیرخسروی موافقم اگر رهبری بخواهد جلوی این مسئله را بگیرد، خیلی آن نیروی دیگر کاری نمی تواند بکند. یک مقدار ممکن است این در و آن در بزند ولی مجبور است کنار بکشد برای اینکه تمام بنیان های آن قدرت ضعیف است.»
علیرضا حقیقی می گوید: حوادث بعد از ۲۲ خرداد و جنبش سبز، صندلی را از زیر پای دولت احمدی نژاد که از شوق عدد ۲۴ میلیون و رویای این که در مذاکرات هسته ای با هیبت جدیدی به عنوان قدرتمندترین و مردمی ترین دولت در خاورمیانه ظاهر می شود، کشید. در حقیقت دولت وقتی بعد از ۲۲ خرداد آمد پایین، دیگر آن دولت قبلی نبود. جنبش سبز، دولت احمدی نژاد که به تصور حامیان آن، می رفت یک ریاست جمهوری مادام العمر ایجاد کند، بی آینده کرد. پیش بینی من این است که این دولت محدود خواهد شد، احتمال برخورد دولت و مجلس افزایش خواهد یافت و سوم این که نهادهای قدرت در جمهوری اسلامی فهمیدند که دولت احمدی نژاد نه کارآمد است و نه می تواند با بحران ها کنار بیاید و نه می تواند منافع استراتژیک جمهوری اسلامی را تضمین کند. جنبش سبز به نظر من تداوم پیدا خواهد کرد. ممکن است نوع و شکل بروز آن تفاوت پیدا کند ولی نیازهای واقعی چه از طریق حضور در خیابان و حضور در مجامع اینترنتی و حوزه های گفتمانی و اجتماعات محدود، خود را بروز خواهد داد. ۲۲ خرداد و قبل و بعدش یک نقطه عطف در تاریخ ایران است چون صندلی را از زیر پای قدرتی که مست قدرت بود و چیزی جز خودش را نمی دید، کشید.
شیوا نظر آهاری همچنان در سلول انفرادی است/بی خبری از وضعیت مرتضی کاظمیان
سه شنبه، ۲۹ دي، ۱۳۸۸
شیوا نظر آهاری و سایر زنان بازداشت شده در روزهای پس از عاشورا تنها زنانی اند که در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری می شوند.
به گزارش سایت تا آزادی روزنامه نگاران زندانی،شیوا نظرآهاری، وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر شب ۲۹ آذر با اتوبوس حامل جمعی از فعالان اجتماعی و خانواده های زندانیان سیاسی، که برای شرکت در مراسم خاکسپاری مرحوم آیت الله منتظری عازم قم بود، بازداشت شد.
او که پس ازحوادث انتخابات اخیر نیز یک بار دستگیر و نزدیک به چهار ماه زندانی بود، ۳۰ روز آن را در سلول انفرادی بند ۲۰۹ اوین گذراند.
خانواده شیوا این هفته موفق به دیدار با او شدند و به گفته خانواده اش روحیه بسیار مناسبی داشت.
این در حالی است که از دیگر زنانی که در سلول انفرادی این بند به سر می برند اطلاعاتی در دست نیست .
تا آزادی روزنامه نگاران زندانی
بی خبری از وضعیت مرتضی کاظمیان
همسر مرتضی کاظمیان ،روزنامه نگار و فعال ملی- مذهبی از بی خبری خود نسبت به وضعیت وی خبر داد.
به گزارش سایت تا آزادی روزنامه نگاران زندانی ،فهیمه ملتی این باره می گوید: بعد از آخرین تماس تلفنی آقای کاظمیان که حدود ده روز پیش بود، دیگر هیچ اطلاع دیگری از او نداریم.
وی افزود:حتی با مراجعه به دادگاه انقلاب و دادسرای اوین که هم توسط خود من و هم وکیل ایشان خانم نسرین ستوده صورت گرفته، هیچ پاسخی دریافت نکردیم ولی از خلال مکالمات تلفنی متوجه شدیم که وی در سلول انفرادی به سر می برد و تنها به کتاب قرآن دسترسی دارد.
خانم ملتی در ادامه اظهار داشت: آقای کاظمیان از زمان دستگیری تا کنون دوبار تماس داشتند که از روحیه بسیار بالایی برخوردار بود و ما را به صبر و شکیبایی دعوت کرد .در ضمن، در تماس اول که با من صحبت کرد همه ما را به خواندن سه آیه از قران مجید دعوت کرد : آیه ۲۱۴ سوره بقره و آیات ۲ و ۳ سوره عنکبوت.
گفتنی است مرتضی کاظمیان در تاریخ هشتم دیماه، توسط مامورین وزارت اطلاعات و در ساعت یک بامداد دستگیر شد
تا آزادی روزنامه نگاران زندانی
شیوا نظر آهاری همچنان در سلول انفرادی است/بی خبری از وضعیت مرتضی کاظمیان
سه شنبه، ۲۹ دي، ۱۳۸۸
شیوا نظر آهاری و سایر زنان بازداشت شده در روزهای پس از عاشورا تنها زنانی اند که در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری می شوند.
به گزارش سایت تا آزادی روزنامه نگاران زندانی،شیوا نظرآهاری، وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر شب ۲۹ آذر با اتوبوس حامل جمعی از فعالان اجتماعی و خانواده های زندانیان سیاسی، که برای شرکت در مراسم خاکسپاری مرحوم آیت الله منتظری عازم قم بود، بازداشت شد.
او که پس ازحوادث انتخابات اخیر نیز یک بار دستگیر و نزدیک به چهار ماه زندانی بود، ۳۰ روز آن را در سلول انفرادی بند ۲۰۹ اوین گذراند.
خانواده شیوا این هفته موفق به دیدار با او شدند و به گفته خانواده اش روحیه بسیار مناسبی داشت.
این در حالی است که از دیگر زنانی که در سلول انفرادی این بند به سر می برند اطلاعاتی در دست نیست .
تا آزادی روزنامه نگاران زندانی
بی خبری از وضعیت مرتضی کاظمیان
همسر مرتضی کاظمیان ،روزنامه نگار و فعال ملی- مذهبی از بی خبری خود نسبت به وضعیت وی خبر داد.
به گزارش سایت تا آزادی روزنامه نگاران زندانی ،فهیمه ملتی این باره می گوید: بعد از آخرین تماس تلفنی آقای کاظمیان که حدود ده روز پیش بود، دیگر هیچ اطلاع دیگری از او نداریم.
وی افزود:حتی با مراجعه به دادگاه انقلاب و دادسرای اوین که هم توسط خود من و هم وکیل ایشان خانم نسرین ستوده صورت گرفته، هیچ پاسخی دریافت نکردیم ولی از خلال مکالمات تلفنی متوجه شدیم که وی در سلول انفرادی به سر می برد و تنها به کتاب قرآن دسترسی دارد.
خانم ملتی در ادامه اظهار داشت: آقای کاظمیان از زمان دستگیری تا کنون دوبار تماس داشتند که از روحیه بسیار بالایی برخوردار بود و ما را به صبر و شکیبایی دعوت کرد .در ضمن، در تماس اول که با من صحبت کرد همه ما را به خواندن سه آیه از قران مجید دعوت کرد : آیه ۲۱۴ سوره بقره و آیات ۲ و ۳ سوره عنکبوت.
گفتنی است مرتضی کاظمیان در تاریخ هشتم دیماه، توسط مامورین وزارت اطلاعات و در ساعت یک بامداد دستگیر شد
تا آزادی روزنامه نگاران زندانی
شیوا نظر آهاری همچنان در سلول انفرادی است/بی خبری از وضعیت مرتضی کاظمیان
سه شنبه، ۲۹ دي، ۱۳۸۸
شیوا نظر آهاری و سایر زنان بازداشت شده در روزهای پس از عاشورا تنها زنانی اند که در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری می شوند.
به گزارش سایت تا آزادی روزنامه نگاران زندانی،شیوا نظرآهاری، وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر شب ۲۹ آذر با اتوبوس حامل جمعی از فعالان اجتماعی و خانواده های زندانیان سیاسی، که برای شرکت در مراسم خاکسپاری مرحوم آیت الله منتظری عازم قم بود، بازداشت شد.
او که پس ازحوادث انتخابات اخیر نیز یک بار دستگیر و نزدیک به چهار ماه زندانی بود، ۳۰ روز آن را در سلول انفرادی بند ۲۰۹ اوین گذراند.
خانواده شیوا این هفته موفق به دیدار با او شدند و به گفته خانواده اش روحیه بسیار مناسبی داشت.
این در حالی است که از دیگر زنانی که در سلول انفرادی این بند به سر می برند اطلاعاتی در دست نیست .
تا آزادی روزنامه نگاران زندانی
بی خبری از وضعیت مرتضی کاظمیان
همسر مرتضی کاظمیان ،روزنامه نگار و فعال ملی- مذهبی از بی خبری خود نسبت به وضعیت وی خبر داد.
به گزارش سایت تا آزادی روزنامه نگاران زندانی ،فهیمه ملتی این باره می گوید: بعد از آخرین تماس تلفنی آقای کاظمیان که حدود ده روز پیش بود، دیگر هیچ اطلاع دیگری از او نداریم.
وی افزود:حتی با مراجعه به دادگاه انقلاب و دادسرای اوین که هم توسط خود من و هم وکیل ایشان خانم نسرین ستوده صورت گرفته، هیچ پاسخی دریافت نکردیم ولی از خلال مکالمات تلفنی متوجه شدیم که وی در سلول انفرادی به سر می برد و تنها به کتاب قرآن دسترسی دارد.
خانم ملتی در ادامه اظهار داشت: آقای کاظمیان از زمان دستگیری تا کنون دوبار تماس داشتند که از روحیه بسیار بالایی برخوردار بود و ما را به صبر و شکیبایی دعوت کرد .در ضمن، در تماس اول که با من صحبت کرد همه ما را به خواندن سه آیه از قران مجید دعوت کرد : آیه ۲۱۴ سوره بقره و آیات ۲ و ۳ سوره عنکبوت.
گفتنی است مرتضی کاظمیان در تاریخ هشتم دیماه، توسط مامورین وزارت اطلاعات و در ساعت یک بامداد دستگیر شد
تا آزادی روزنامه نگاران زندانی
تایید حکم سنگین و غیرانسانی نادر احسنی فعال دانشجویی
حکم سنگین و غیرانسانی 1 سال حبس نادر احسنی از فعالین دانشجویی و از بازداشتشدگان 16 آذر سال 86، توسط دادگاه تجدید نظر مورد تایید قرار گرفت.
خبرگزاری هرانا ـ حقوق دانشجویی: نادر احسنی فعال دانشجوئی و از دستگیرشدگان روز 16 آذر 1386 در شعبه 26 دادگاه انقلاب به حکم سنگین و غیرانسانی 1 سال حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش فعالین حقوق بشر و دمکراسی، نادر احسنی و ابوطالبی وکیل وی به این حکم سنگین اعتراض کردند و پرونده به شعبه 36 تجدید نظر ارسال گردید، روز شنبه26 دی ماه به آقای ابوطالبی وکیل احسنی اطلاع داده شد که حکم 1 سال زندان موکلش در دادگاه تجدید نظر مورد تایید قرار گرفته است.
این درحالی است که اکثر دستگیر شدگان روز 16 آذر 1386 که با آقای احسنی همزمان دستگیر شده بودند و دارای محکومیتهای تعزیری سنگین تر تا 5 سال بودهاند احکام آنها تقلیل یافت و به حبس تعلیقی تبدیل شده است و تقریبا اولین موردی است که حکم تعزیری مورد تایید قرار میگیرد.
نادر احسنی در تاریخ 11 آذر ماه 1386 از جلوی منزل شخصی پدری خود توسط مامورین وزارت اطلاعات ربوده شد و به سلول انفرادی بند 209 زندان اوین منتقل شد.
وی به مدت 68 روز در بند 209 زندان اوین زندانی بود، که 58 روز آن را در سلولهای انفرادی بسر برد. او در طی این مدت تحت وحشیانه ترین شکنجه های جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار داشت.
احسنی و سایر دستگیر شدگان، پس 68 روز در بند بودن با تلاشهای گسترده بین المللی، و با قرار وثیقه بسیار سنگین 100 میلیون تومانی آزاد شد.
منبع خبر : هرانا
تایید حکم سنگین و غیرانسانی نادر احسنی فعال دانشجویی
حکم سنگین و غیرانسانی 1 سال حبس نادر احسنی از فعالین دانشجویی و از بازداشتشدگان 16 آذر سال 86، توسط دادگاه تجدید نظر مورد تایید قرار گرفت.
خبرگزاری هرانا ـ حقوق دانشجویی: نادر احسنی فعال دانشجوئی و از دستگیرشدگان روز 16 آذر 1386 در شعبه 26 دادگاه انقلاب به حکم سنگین و غیرانسانی 1 سال حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش فعالین حقوق بشر و دمکراسی، نادر احسنی و ابوطالبی وکیل وی به این حکم سنگین اعتراض کردند و پرونده به شعبه 36 تجدید نظر ارسال گردید، روز شنبه26 دی ماه به آقای ابوطالبی وکیل احسنی اطلاع داده شد که حکم 1 سال زندان موکلش در دادگاه تجدید نظر مورد تایید قرار گرفته است.
این درحالی است که اکثر دستگیر شدگان روز 16 آذر 1386 که با آقای احسنی همزمان دستگیر شده بودند و دارای محکومیتهای تعزیری سنگین تر تا 5 سال بودهاند احکام آنها تقلیل یافت و به حبس تعلیقی تبدیل شده است و تقریبا اولین موردی است که حکم تعزیری مورد تایید قرار میگیرد.
نادر احسنی در تاریخ 11 آذر ماه 1386 از جلوی منزل شخصی پدری خود توسط مامورین وزارت اطلاعات ربوده شد و به سلول انفرادی بند 209 زندان اوین منتقل شد.
وی به مدت 68 روز در بند 209 زندان اوین زندانی بود، که 58 روز آن را در سلولهای انفرادی بسر برد. او در طی این مدت تحت وحشیانه ترین شکنجه های جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار داشت.
احسنی و سایر دستگیر شدگان، پس 68 روز در بند بودن با تلاشهای گسترده بین المللی، و با قرار وثیقه بسیار سنگین 100 میلیون تومانی آزاد شد.
منبع خبر : هرانا
تایید حکم سنگین و غیرانسانی نادر احسنی فعال دانشجویی
حکم سنگین و غیرانسانی 1 سال حبس نادر احسنی از فعالین دانشجویی و از بازداشتشدگان 16 آذر سال 86، توسط دادگاه تجدید نظر مورد تایید قرار گرفت.
خبرگزاری هرانا ـ حقوق دانشجویی: نادر احسنی فعال دانشجوئی و از دستگیرشدگان روز 16 آذر 1386 در شعبه 26 دادگاه انقلاب به حکم سنگین و غیرانسانی 1 سال حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش فعالین حقوق بشر و دمکراسی، نادر احسنی و ابوطالبی وکیل وی به این حکم سنگین اعتراض کردند و پرونده به شعبه 36 تجدید نظر ارسال گردید، روز شنبه26 دی ماه به آقای ابوطالبی وکیل احسنی اطلاع داده شد که حکم 1 سال زندان موکلش در دادگاه تجدید نظر مورد تایید قرار گرفته است.
این درحالی است که اکثر دستگیر شدگان روز 16 آذر 1386 که با آقای احسنی همزمان دستگیر شده بودند و دارای محکومیتهای تعزیری سنگین تر تا 5 سال بودهاند احکام آنها تقلیل یافت و به حبس تعلیقی تبدیل شده است و تقریبا اولین موردی است که حکم تعزیری مورد تایید قرار میگیرد.
نادر احسنی در تاریخ 11 آذر ماه 1386 از جلوی منزل شخصی پدری خود توسط مامورین وزارت اطلاعات ربوده شد و به سلول انفرادی بند 209 زندان اوین منتقل شد.
وی به مدت 68 روز در بند 209 زندان اوین زندانی بود، که 58 روز آن را در سلولهای انفرادی بسر برد. او در طی این مدت تحت وحشیانه ترین شکنجه های جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار داشت.
احسنی و سایر دستگیر شدگان، پس 68 روز در بند بودن با تلاشهای گسترده بین المللی، و با قرار وثیقه بسیار سنگین 100 میلیون تومانی آزاد شد.
منبع خبر : هرانا
«چهار نفر در رابطه با ترور دادستان خوی دستگیر شدند»
ابراهيم محمدلو، معاون استاندار آذربايجان غربی و فرماندار شهرستان خوی، سه شنبه، گفت: «نیروهای انتظامی چهار نفر را در رابطه با ترور دادستان خوی دستگیر کرده اند.»
فخرعلی نیکبخت، مدير کل سياسی و انتخابات استانداری آذربايجان غربی نیز روز سه شنبه گروه پژاک یا «حیات آزاد کردستان» را مسئول ترور ولى الله حاج قلى زاده، دادستان عمومی و انقلاب شهرستان خوی، معرفی کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، وی افزود که «عوامل اين گروهک تروريستی در منطقه مسئوليت اين حادثه ننگين را برعهده گرفته و اعلام کردند که اين حادثه از سوی اين گروهک رخ داده است.»
ایراهیم محمدلو نیز در این مورد گفت: « فرضيات زيادی در خصوص ترور دادستان خوی مطرح است ولی با توجه به تحرکات گروهک های معاند و ضد انقلاب به نظر میرسد وی توسط گروهک های معاند ضد انقلاب ترور شده باشد.»
روز دوشنبه ابراهيم مزرعهلی، معاون سياسی فرماندار شهرستان خوی، در مورد ترور حاج قلی زاده به خبرگزاری نیمه رسمی فارس گفته بود: «ساعت ۷:۲۰ دادستان خوی هنگام بازگشت از دفتر کار خود مقابل منزل و در داخل اتومبيل با شليک گلوله از نزديک به شدت زخمی می شود که بعد از انتقال به بيمارستان به شهادت می رسد.»
معاون سياسی فرماندار شهرستان خوی افزود: «گلوله به گردن اصابت کرده و از طرف ديگر خارج شده است.»
ابراهيم مزرعهلی همچنین گفت: «سرنشينان يک دستگاه پژو با شليک گلوله به سوی دادستان شهرستان خوی وی را شهيد [کردند] و متواری شدند.»
وى با بيان اين كه «دادستان عمومى و انقلاب خوى طى چند روز گذشته تهديد به ترور شده بود» افزوده است: «نامبرده در زمينه رسيدگى به پرونده هاى زمينخوارى، مفاسد اخلاقى و ضدانقلاب عملكرد درخشانى داشت.»
نیروهای جمهوری اسلامی ایران بارها مواضع و قرارگاههای پژاک را در عراق با توپخانه مورد حمله قرار دادهاند. ايران و آمريکا حزب حيات آزاد کردستان را گروهی تروريستی میدانند.
اين گروه در سالهای اخير يک سلسله برخوردهای خشونتبار با نيروهای نظامی و انتظامی ايران داشته که دهها کشته و مجروح از دو طرف بر جای گذاشته است.
«چهار نفر در رابطه با ترور دادستان خوی دستگیر شدند»
ابراهيم محمدلو، معاون استاندار آذربايجان غربی و فرماندار شهرستان خوی، سه شنبه، گفت: «نیروهای انتظامی چهار نفر را در رابطه با ترور دادستان خوی دستگیر کرده اند.»
فخرعلی نیکبخت، مدير کل سياسی و انتخابات استانداری آذربايجان غربی نیز روز سه شنبه گروه پژاک یا «حیات آزاد کردستان» را مسئول ترور ولى الله حاج قلى زاده، دادستان عمومی و انقلاب شهرستان خوی، معرفی کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، وی افزود که «عوامل اين گروهک تروريستی در منطقه مسئوليت اين حادثه ننگين را برعهده گرفته و اعلام کردند که اين حادثه از سوی اين گروهک رخ داده است.»
ایراهیم محمدلو نیز در این مورد گفت: « فرضيات زيادی در خصوص ترور دادستان خوی مطرح است ولی با توجه به تحرکات گروهک های معاند و ضد انقلاب به نظر میرسد وی توسط گروهک های معاند ضد انقلاب ترور شده باشد.»
روز دوشنبه ابراهيم مزرعهلی، معاون سياسی فرماندار شهرستان خوی، در مورد ترور حاج قلی زاده به خبرگزاری نیمه رسمی فارس گفته بود: «ساعت ۷:۲۰ دادستان خوی هنگام بازگشت از دفتر کار خود مقابل منزل و در داخل اتومبيل با شليک گلوله از نزديک به شدت زخمی می شود که بعد از انتقال به بيمارستان به شهادت می رسد.»
معاون سياسی فرماندار شهرستان خوی افزود: «گلوله به گردن اصابت کرده و از طرف ديگر خارج شده است.»
ابراهيم مزرعهلی همچنین گفت: «سرنشينان يک دستگاه پژو با شليک گلوله به سوی دادستان شهرستان خوی وی را شهيد [کردند] و متواری شدند.»
وى با بيان اين كه «دادستان عمومى و انقلاب خوى طى چند روز گذشته تهديد به ترور شده بود» افزوده است: «نامبرده در زمينه رسيدگى به پرونده هاى زمينخوارى، مفاسد اخلاقى و ضدانقلاب عملكرد درخشانى داشت.»
نیروهای جمهوری اسلامی ایران بارها مواضع و قرارگاههای پژاک را در عراق با توپخانه مورد حمله قرار دادهاند. ايران و آمريکا حزب حيات آزاد کردستان را گروهی تروريستی میدانند.
اين گروه در سالهای اخير يک سلسله برخوردهای خشونتبار با نيروهای نظامی و انتظامی ايران داشته که دهها کشته و مجروح از دو طرف بر جای گذاشته است.
«چهار نفر در رابطه با ترور دادستان خوی دستگیر شدند»
ابراهيم محمدلو، معاون استاندار آذربايجان غربی و فرماندار شهرستان خوی، سه شنبه، گفت: «نیروهای انتظامی چهار نفر را در رابطه با ترور دادستان خوی دستگیر کرده اند.»
فخرعلی نیکبخت، مدير کل سياسی و انتخابات استانداری آذربايجان غربی نیز روز سه شنبه گروه پژاک یا «حیات آزاد کردستان» را مسئول ترور ولى الله حاج قلى زاده، دادستان عمومی و انقلاب شهرستان خوی، معرفی کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، وی افزود که «عوامل اين گروهک تروريستی در منطقه مسئوليت اين حادثه ننگين را برعهده گرفته و اعلام کردند که اين حادثه از سوی اين گروهک رخ داده است.»
ایراهیم محمدلو نیز در این مورد گفت: « فرضيات زيادی در خصوص ترور دادستان خوی مطرح است ولی با توجه به تحرکات گروهک های معاند و ضد انقلاب به نظر میرسد وی توسط گروهک های معاند ضد انقلاب ترور شده باشد.»
روز دوشنبه ابراهيم مزرعهلی، معاون سياسی فرماندار شهرستان خوی، در مورد ترور حاج قلی زاده به خبرگزاری نیمه رسمی فارس گفته بود: «ساعت ۷:۲۰ دادستان خوی هنگام بازگشت از دفتر کار خود مقابل منزل و در داخل اتومبيل با شليک گلوله از نزديک به شدت زخمی می شود که بعد از انتقال به بيمارستان به شهادت می رسد.»
معاون سياسی فرماندار شهرستان خوی افزود: «گلوله به گردن اصابت کرده و از طرف ديگر خارج شده است.»
ابراهيم مزرعهلی همچنین گفت: «سرنشينان يک دستگاه پژو با شليک گلوله به سوی دادستان شهرستان خوی وی را شهيد [کردند] و متواری شدند.»
وى با بيان اين كه «دادستان عمومى و انقلاب خوى طى چند روز گذشته تهديد به ترور شده بود» افزوده است: «نامبرده در زمينه رسيدگى به پرونده هاى زمينخوارى، مفاسد اخلاقى و ضدانقلاب عملكرد درخشانى داشت.»
نیروهای جمهوری اسلامی ایران بارها مواضع و قرارگاههای پژاک را در عراق با توپخانه مورد حمله قرار دادهاند. ايران و آمريکا حزب حيات آزاد کردستان را گروهی تروريستی میدانند.
اين گروه در سالهای اخير يک سلسله برخوردهای خشونتبار با نيروهای نظامی و انتظامی ايران داشته که دهها کشته و مجروح از دو طرف بر جای گذاشته است.
سخنان خامنه ای خطاب به مخالفان خود در درون رژیم
به گزارش تلویزیون رژیم ، خامنه ای امروز طی سخنانی گفته است : در دوران فتنه و غبارآلود بودن فضا، وظیفه همه بویژه خواص، موضع گیری شفاف و پرهیز از سخنان و مواضع دو پهلو است. موضع گیری شفاف و پرهیز از مواضع مبهم و دو پهلو یکی از نیازهای مهم دوران فتنه و غبارآلودگی فضا است. در شرایط کنونی همه جریانها و گرایش های سیاسی داخل نظام باید خط و مرز خود را با دشمن به صورت شفاف مشخص کنند و در این میان وظیفه خواص بویژه خواصی که تأثیرگذاری بالایی دارند، بیش از دیگران است. موضع گیری دو پهلوی خواص مطلوب نیست و خواص باید مواضع خود را در قبال سخنان و اقدامات دشمن، شفاف بیان کنند. وقتی سران استکبار وارد میدان می شوند و موضع گیری می کنند، دو پهلو و مبهم سخن گفتن صحیح نیست زیرا باید مشخص شود، افرادی که داخل نظام جمهوری اسلامی هستند، چه موضعی دارند و آیا حاضر هستند از دشمن تبری بجویند؟ هنگامی که عده ای در فضای فتنه و غبارآلودگی، با زبان، اسلام را نفی و در عمل نیز جمهوریت نظام را نفی می کنند و انتخابات را زیر سؤال می برند، انتظار از خواص این است که مرز و موضع خود را شفاف مشخص کنند.
سخنان خامنه ای خطاب به مخالفان خود در درون رژیم
به گزارش تلویزیون رژیم ، خامنه ای امروز طی سخنانی گفته است : در دوران فتنه و غبارآلود بودن فضا، وظیفه همه بویژه خواص، موضع گیری شفاف و پرهیز از سخنان و مواضع دو پهلو است. موضع گیری شفاف و پرهیز از مواضع مبهم و دو پهلو یکی از نیازهای مهم دوران فتنه و غبارآلودگی فضا است. در شرایط کنونی همه جریانها و گرایش های سیاسی داخل نظام باید خط و مرز خود را با دشمن به صورت شفاف مشخص کنند و در این میان وظیفه خواص بویژه خواصی که تأثیرگذاری بالایی دارند، بیش از دیگران است. موضع گیری دو پهلوی خواص مطلوب نیست و خواص باید مواضع خود را در قبال سخنان و اقدامات دشمن، شفاف بیان کنند. وقتی سران استکبار وارد میدان می شوند و موضع گیری می کنند، دو پهلو و مبهم سخن گفتن صحیح نیست زیرا باید مشخص شود، افرادی که داخل نظام جمهوری اسلامی هستند، چه موضعی دارند و آیا حاضر هستند از دشمن تبری بجویند؟ هنگامی که عده ای در فضای فتنه و غبارآلودگی، با زبان، اسلام را نفی و در عمل نیز جمهوریت نظام را نفی می کنند و انتخابات را زیر سؤال می برند، انتظار از خواص این است که مرز و موضع خود را شفاف مشخص کنند.
سخنان خامنه ای خطاب به مخالفان خود در درون رژیم
به گزارش تلویزیون رژیم ، خامنه ای امروز طی سخنانی گفته است : در دوران فتنه و غبارآلود بودن فضا، وظیفه همه بویژه خواص، موضع گیری شفاف و پرهیز از سخنان و مواضع دو پهلو است. موضع گیری شفاف و پرهیز از مواضع مبهم و دو پهلو یکی از نیازهای مهم دوران فتنه و غبارآلودگی فضا است. در شرایط کنونی همه جریانها و گرایش های سیاسی داخل نظام باید خط و مرز خود را با دشمن به صورت شفاف مشخص کنند و در این میان وظیفه خواص بویژه خواصی که تأثیرگذاری بالایی دارند، بیش از دیگران است. موضع گیری دو پهلوی خواص مطلوب نیست و خواص باید مواضع خود را در قبال سخنان و اقدامات دشمن، شفاف بیان کنند. وقتی سران استکبار وارد میدان می شوند و موضع گیری می کنند، دو پهلو و مبهم سخن گفتن صحیح نیست زیرا باید مشخص شود، افرادی که داخل نظام جمهوری اسلامی هستند، چه موضعی دارند و آیا حاضر هستند از دشمن تبری بجویند؟ هنگامی که عده ای در فضای فتنه و غبارآلودگی، با زبان، اسلام را نفی و در عمل نیز جمهوریت نظام را نفی می کنند و انتخابات را زیر سؤال می برند، انتظار از خواص این است که مرز و موضع خود را شفاف مشخص کنند.
Subscribe to:
Posts (Atom)