Saturday, October 30, 2010

سخنی با همه ایرانیها و مخصوصا سبزها


دوستان عزیز
من از یکایک شما برای نجات جان یک بی گناه کمک می خواهم. سعید ملک پور تنها یک قدم با اعدام فاصله دارد، در حالیکه کاملا بی گناه است و تحت شکنجه و تهدید وادار به اعتراف علیه خودش شده است. انگهایی که به او بسته اند تماما تهمت دروغند. تنها مبنای این اتهامات منزجر کننده اعترافاتیست که تحت بدترین شکنجه ها و تهدیدها گرفته شده است و در سیما نیز پخش شده. چرا فراموش می کنید داستان اعتراف را در زندانهای ایران؟ بیاد بیاورید اعترافات پخش شده از سیما را در موارد دیگر. نمی خواهم اسم ببرم. کم هم نبوده اند

سعید ملک‌پور نه فعال سیاسی بوده است و نه گرداننده سیستماتیک سایت‌های پورنو بلکه او دانش‌آموخته رشته متالورژی صنعتی شریف بوده است که در حین ادامه تحصیل پکیج‌های مدیریت وب را طراحی می‌کرده. این پکیج‌ها در هر جایی قابل بهره‌برداری است. چه در یک سایت پاسخ به سوالات مذهبی و یا در سایت پورنو‌گرافی. تمام این پرونده تنها یک سناریوی سیاسی است. سعید هیچ ارتباطی با اتهامات نسبت داده شده ندارد. مگر با دروغهای هر روزه حکومت آشنا نیستید؟ چه باعث شده که در این مورد به دروغها باور کنید؟

در بی گناهی سعید شک نکنید. سعید از دوستان خوب من است و من ایمان دارم که او یک بی گناه است که تنها با تهمت ناروا پای چوبه دار می برندش و هیچ حمایتی ازو نمی شود

خواهش می کنم فریاد تظلم خواهی این بی گناه شوید. از دوستانتان نیز بخواهید کمک کنند. اگر سبزها بخواهند حتما می شود برای این انسان مظلوم کاری کرد. چرا سبزها باید ساکت باشند

طی یک هفته بیش از 8 هزار نفر عضو کمپین یک میلیون میکروب شده اند!آنوقت پیج حمایت از سعید هنوز 200 عضو ندارد! پتیشنی که برای آزادی سعید ساخته شده اما هنوز 400 نفر هم آن را امضا نکرده اند! لینک این پتیشن در بالاترین داغ نشد در حالیکه چندین خبر راجع به مرگ هشت پای جام جهانی داغ شد. درد این است که کمپین حمایت از زندانیان سیاسی نزدیک به 6000 عضو دارد! چرا نام خود را خانواده زندانیان می نامند اگر حاضر به برداشتن کوچکترین قدمی برای نجات جان یکی از همین زندانیان نیستند؟ همه اینها را که کنار هم بگذاریم چه نتیجه ای باید راجع به سبزها بگیریم. من روی سخنم با سبزهاست چون در یکسال گذشته نشان داده اند که وقتی متحد باشند به راحتی می توانند سر تیتر خبرها را بسازند. اما اگر اینها نسبت به ظلم آشکار حکومت و اعدام یک بی گناه به اتهامات و انگهای دروغ بی تفاوتند، چه می توان گفت؟ درست است که شیوا فعال حقوق بشر است و سعید یک شهروند غیر سیاسی اما سکوت در برابر ظلم آشکار و قربانی شدن یک بی گناه را چطور توجیه می کنید؟

درست است که سعید قبل از انتخابات دستگیر شده, اما این دلیل نمی شود که سبزها نسبت به حکم اعدام او بی تفاوت باشند. او نیز مانند سایر زندانیان سیاسی رژیم بازیچه بازیهای کثیف سپاه و پروژه گرداب شده است. تنها شانس ممکن برای زنده ماندن این بی گناه رسانه ای شدن و حمایت بسیار گسترده است .
لطفا پیج فیسبوک حمایت از سعید ملکپور را به دوستانتان بفرستید و در مورد بی گناهی او اطلاع رسانی کنید.

http://www.facebook.com/pages/Free-Saeed-Malekpour/161905933838301

در این پیج تاریخچه ای از اتفاقات افتاده وجود دارد. لطفا در پتیشن زیر شرکت کنید و به هر نحوی که می توانید آن را پخش کنید.

http://www.gopetition.com/petition/40162.html

در لینک زیر نامه ای هست که با فرستادن آن به افرادی که ممکن است بتوانند تاثیر گذار باشند می توان کاری کرد. لیستی از افراد پیشنهادی نیز موجود است.

http://peoplewithoutnation.wordpress.com/letter/

آی آدمها! آی ایرانیها ! آی سبزها! نگذارید یک هموطن بی گناه دیگر را اعدام کنند



لطفا اطلاع رسانی کنید و از دوستانتان برای پخش اخبار کمک بخواهید. امیدوارم مثل پیش سبزها نشان دهند که حامی حق هستند

Friday, September 3, 2010

Iran Attack to Karoubi's House 2 Sep 2010

سحام نیوز: به گزارش شاهدان عینی، شب گذشته نیروهای اراذل و اوباش بسیجی درب منزل مهدی کروبی با حمله به یک زن او را به شدت کتک زدند. بنا به این گزارش متاسفانه این بسیجیان به ظاهر مسلمان درماه رمضان و شب قدر با کشیدن چادر از سر این زن وی را به شدت مورد آسیب قرار دادند. همسر وی نیز که جهت دفاع از همسرش بر آمد با ضرب و شتم شدید از طرف یکی از نیورهای یگان ویژه ها مصدوم می گردد. متاسفانه یگان ویژه به جای دستگیری عاملن این فاجعه، این زن و شوهر که از خانواده شهدا نیز می باشند را دستگیر و داخل یک ون محبوس کردند. گویا از نظر این افراد مهاجم، جرم این زن صحبت با گوشی تلفن همراه بوده است.

آثار گلوله های شلیک شده به منزل کروبی



آدمک اوباما بعنوان قاتل در تظاهرات حکومتی تهران


صدا و سیمای رژیم: آدمکهای اوباما ، ایهود باراک ، اولمرت و نتانیاهو در بلوار کشاورز به نمایش گذاشته شده است. این آدمکها در کنار یکدیگر به عنوان قاتل ، در ابعاد بزرگ و با تصویر واقعی مقامات آمریکا و اسرائیل از زنجیر یک جرثقیل در محدوده خیابان حجاب آویزان شده اند.

صبح امروز؛ تجمع اوباش برای جلوگیری از خروج کروبی


از صبح امروز تجمع مجدد نیروهای بسیجی جهت جلوگیری از خروج مهدی کروبی از منزل /ارتباط ساختمان با بیرون قطع شد

سحام نیوز: ازساعت ۸ امروزتعداد کثیری از نیروهای بسیجی و سپاهی با تجمع درب منزل مهدی کروبی اقدام به برگزاری مراسم دعای زیارت عاشورا نمودند.
به گزارش خبرنگار سحام نیوزتجمع این افراد با هدف جلوگیری از خروج مهدی کروبی از منزل برای شرکت در راهپیمایی روز قدس صورت پذیرفته است.
در همین راستا از شب گذشته خطوط تلفن ساختمان محل سکونت مهدی کروبی قطع گردیده شده است و عملا ارتباط تلفنی با ایشان مقدور نیست.
لازم به یادآوریست شب گذشته در حمله وحشیانه این افراد به منزل مهدی کروبی خسارت های سنگینی وارد آمد. در پی این اقدام متاسفانه سرتیم محافظان ایشان به شدت آسیب دید و در حالت اغما به بیمارستان منتقل گردید.
متاسفانه نیروهای یگان ویژه محل را ترک کردند و صرفا تعداد اندکی از نیروهای وظیفه انتظامی در محل مستقر هستند.

وضعیت جسمانی وخیم و نگران ‌کننده ارژنگ داودی


کمیته گزارشگران حقوق بشر - پس از گذشت ۵۲ روز از اعتصاب غذای ارژنگ داودی، زندانی سیاسی در زندان رجایی‌شهر، همسر وی موفق شد با وی ملاقات کوتاهی داشته باشد.

این ملاقات در حالی انجام پذیرفت که «داودی با ویلچر به اتاق ملاقات آورده شد» و به گفته همسرش وضعیت جسمانی وی به قدری وخیم بوده که او «قادر به بازکردن چشمانش نبوده است.»

ارژنگ داودی، در ملاقات امروز از «ضعف جسمانی، افت فشار و نداشتن تعادل در صحبت کردن» رنج می‌برده و این امر به شدت موجب نگرانی خانواده و دوستان وی شده است.

ملاقات امروز در حالی انجام شده که روز پنجشنبه، روز ملاقات مخصوص آقایان است و به نظر می‌رسد وضعیت جسمانی ارژنگ داودی آن‌قدر وخیم بوده که مسئولان زندان اجازه ملاقات به خانواده این زندانی سیاسی را داده‌اند.

علت اعتصاب غذای ارژنگ داودی، «مصادره منزل شخصی وی» بوده است. به گفته خانواده داودی، منزل شخصی آن‌ها توسط کارشناس یا بازجوی پرونده، مصادره شده است.

پیش از این، ارژنگ داودی به‌مدت ۶۸ روز دست به اعتصاب غذا زده بود.


نگرانی سه زندانی سیاسی نسبت به وضعیت ارژنگ داودی

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: سه تن از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر، منصور اسانلو، رسول بداقی، حشمت اله طبرزدی، با صدور بیانیه ای، با ابراز نگرانی شدید از وضعیت جسمانی زندانی سیاسی، ارژنگ داودی، خواستار پایان اعتصاب غذای وی شدند.

متن نامه سه زندانی سیاسی منصور اسانلو، حشمت اله طبرزدی و رسول بداقی به شرح زیر است:

«آگاهی یافتیم، همرزمان دربند زندان اوین، به در خواست فعالان جنبش سبز، نهادهای حقوق بشری و مبارزین در بند، پاسخ مثبت داده و به اعتصاب غذای خود پایان دادند. این خبر خوشحال کننده ای است.

ولی جا دارد نگرانی شدید خود از وضعیت زندانی هم بند، ارژنگ داودی را اعلام کنیم. اینک 49 روز از اعتصاب غذای این زندانی می گذرد و شرایط جسمانی اش نگران کننده است. این در حالی است که خواسته های آقای داودی، حداقلی و اجابت آن آسان اما ضروری است.

متاسفیم که طی این 49 روز، هیچ مسئولی به خواسته های ایشان توجه نکرده است. به سهم خود از این زندانی خواسته و می خواهیم به اعتصاب خود پایان دهد، اما این امر، از مسئولیت متصدیان امر نمی کاهد، آنان باید آگاه باشند زندانی زمانی دست به اعتصاب غذا می زند که راهی برای رساندن پیام مظلومیت خود، در پیش رو ندارد.

همچنین نگرانی خود از وضعیت برخی دیگر از زندانیان را ابراز می داریم.»

زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر
منصور اسانلو، رسول بداقی، حشمت اله طبرزدی
8 / شهریور ماه / 1389خورشیدی

نامه جمعی از زندانیان سیاسی به بانوی اول فرانسه


نامه جمعی از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر به بانوی اول فرانسه

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: جمعی از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر کرج، در نامه ای به کارلا برونی، همسر نیکلا سارکوزی، رئیس جمهوری فرانسه، با ابراز انزجار از اقدام غیراخلاقی و اهانت آمیز روزنامه حکومتی کیهان، و یادآوری سوابق ننگین این روزنامه در اتهام پراکنی، از این روزنامه به عنوان ابزاری در دست ولی فقیه جمهوری اسلامی برای اهانت، فحاشی و تهمت زنی بر علیه دگر اندیشان، آزادی خواهان و طرفداران دموکراسی و حقوق بشر نام برد.

متن نامه جمعی از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر کرج به کارلا برونی:

خانم کارلابرونی
بانوی اول ملت بزرگ فرانسه.
با درودهای فراوان.

با شگفتی و شرمساری بسیار، آگاه شدیم روزنامه ای متعلق به حاکمیت در ایران به نام «روزنامه ی کیهان»، با زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی متعارف در جامعه های بشری، مطالبی تحریف شده و اهانت آمیز در مورد بانوی اول کشور متمدن فرانسه، منتشر و ضمن خدشه دار نمودن احساسات انسانی و میهن دوستانه ی ملت دوست فرانسه، موجبات رنجش خاطر رئیس جمهوری فرانسه، بانوی اول و سایر مقامات آن کشور انسان دوست را فراهم آورده است.

ما زندانیان سیاسی جنبش سبز ایران، در این روزهای ماه رمضان که مسلمانان به پاکی درون پرداخته تا زبان از بدخواهی و بداخلاقی دورنگاه بدارند و کرامات اخلاقی پیامبر خود و زیبایی های روانی انسان شایسته را الگوی عملی زندگی خود قرار دهند، از طرف ملت بزرگ و کهن ایران، از این حرکت غیر اخلاقی، غیر ایرانی و غیر انسانی روزنامه ی مذکور اعلام تنفر کرده و با ذکر توضیحاتی، امید تسکین رنج احساسات پایمال شده ی شما و ملت بزرگ فرانسه را داریم. روزنامه ی کیهان که توسط نماینده ی ولی فقیه جمهوری اسلامی اداره می شود، در میان ملت آگاه ایران به روزنامه ای بد نام شهرت دارد. و سال ها است که با حمایت قوای حکومتی به اهانت، فحاشی، تهمت زنی و افترا پراکنی علیه دگر اندیشان، آزادی خواهان و طرفداران دموکراسی و حقوق بشر در ایران مشغول است و طی سال گذشته که جنبش سبز ایران در مخالفت با این کژاندیشی ها پا به میدان سیاست گذارد رهبران و هواداران این جنبش مردمی و دموکراسی خواه، مشمول درج غیر اخلاقی ترین مطالب در مورد خود و خانواده هایشان، در این روزنامه ی بدنام بوده اند.

خدا را سپاسگزاریم که شاهد هستیم، افراد نادان، منحرف و قدرت طلب، در پافشاری بر انحرافات خود اصرار ورزیده و تا آن جا پیش می روند که حتی مردمان سایر نقاط جهان را که حس همدلی با منافع عام بشری در درون خود پرورده اند را رنجیده خاطر می کنند تا زمینه های بازشناسی کارهای درست از نادرست بیش از پیش فراهم گردد.

باید یادآور شویم که ما زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران نیز قربانی اتهامات ناروا در محاکم غیر صالحه توسط حامیان و همفکران همین روزنامه ی کیهان و امثال آن بوده و به حبس های ناعادلانه و طولانی مدت محکوم شده ایم. تا روزیکه معلوم شود، هیچ سلطه و قدرت بشری نمی تواند ظلم و ستم را با حکم و فرمان به ظاهر قانونی استقرار بخشد، یا حقیقت را از دیده ی انسان های نیک سرشت پنهان نگه دارد.

در طی دوران آدمیان خام اندیش فراوانی پیداشده اند که باور داشته اند هر احساس ذهنی آن ها، یک رازگشایی و پرده برداری از واقعیت عینی است و امروز نیز چنین افرادی حاکمیت بر ملت ایران را بر عهده گرفته اند و اراده ی خود را عین حق و اراده ی مخالفین را عین باطل بر می شمارند و تا آن جا پیش رفته اند که محروم کردن افراد از آزادی، تجاوز و سلب حقوق قانونی دیگران، دشمنی و بداخلاقی با جامعه ی بین الملل و اکنون اهانت، تحقیر و مرگ اخلاقیات را برای ملت ایران و به نام ایرانی به ارمغان آورده اند!

ملت بزرگ ایران که شاهد همدردی شما با یک زن ستم دیده ی ایرانی، که محکوم به مرگ از طریق سنگسار شده می باشد، عمیقا از این حس نوع دوستانه، ابراز رضایت نموده و آن را ستوده اند. اگرچه سانسور و سرکوب شدید اجازه ی بروز این احساس را نمی دهد. دولت و ملت فرانسه در تاریخ معاصر، همواره پیشگام دفاع از آزادی، عدالت، حقوق بشر و دموکراسی بوده و در مقطع حساس کنونی نیز، از حقوق بشر در ایران پشتیبانی کرده و بی گمان هتاکی های روزنامه ی حکومتی کیهان به دلیل همین رویکرد انسانی دولت فرانسه و شخص رییس جمهوری و بانوی اول فرانسه است.

گاهی اندیشه ی بد است که الهام بخش اندیشه های خوب می شود و شاید کژاندیشی های امروزی حکام ایران موجب همدردی و همبستگی بیشتر جامعه های دیگر با انسان هایی شود که قربانی این کژاندیشی و بدرفتاری ها شده اند.

به امید روزی که کلیه ی انسان ها در جامعه های گوناگون، در صلح، عدالت، آزادی و با رعایت اصول اخلاقی نسبت به یکدیگر و در زیستی مسالمت آمیز به سر ببرند و طبق سنت دیرینه ی ما ایرانیان، هیچگاه شاهد اهانت به مقام بانوان در انظار عمومی نباشیم.

زندان رجایی شهر / شهریور ماه / 1389 خورشیدی

منصور اسانلو (فعال کارگری)، رسول بداقی (فعال صنفی معلمان)، مجید توکلی (فعال دانشجوی)، رضا رفیعی فروشان (فعال روزنامه نگاری)، حشمت اله طبرزدی (فعال سیاسی و روزنامه نگار)

Thursday, August 26, 2010

هشدار فرانسه به ایران در مورد پیامدهای شکست مذاکرات هسته ای


نيکلا سارکوزی، رييس جمهوری فرانسه، هشدار داد اگر ايران نتواند به توافق معتبری درباره برنامه اتمی اش با جامعه بین المللی دستیابد، قدرت های جهانی مجبور می شوند برای حمایت از کشورهای مورد تهدید در منطقه، به سازماندهی و بسیج دست بزنند.

به گزارش رويترز، آقای سارکوزی در گردهمايی سالانه سفيران فرانسه و با بررسی اهداف و انگيزه های سياست خارجی اشاره کرد. فرانسه سال آينده ميلادی رياست دوره ای گروه ۲۰ و گروه هشت کشور صنعتی جهان را عهده دار می شود.

آقای سارکوزی گفت:« اگر نتوان به توافق معتبری رسيد، انزوای ايران بدتر می شود و با بالا گرفتن تهديد و خطر احتمالی، ما خود را آماده و سازماندهی می کنيم تا از کشورهايی که مورد خطر هستند، دفاع کرده و آنها را حفاظت کنيم.»

رييس جمهوری فرانسه گفت:«همه می دانند که رها کردن ايران به حال خود برای ادامه راه اتمی، چه عواقبی دارد. يا خطر گسترش سلاح های کشتار جمعی و يا حتی مقابله و درگيری نظامی در راه خواهد بود.»
بیشتر بخوانید:
آژانس: بر نیروگاه اتمی بوشهر نظارت داریم
آمریکا: خطری در راه‌اندازی نیروگاه بوشهر نمی‌بینیم

کاترين اشتون، مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا ، و سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ایران، در اوایل مردادماه از آمادگی خود برای از سرگیری مذاکرات درباره تامین سوخت مورد نیاز راکتور تحقیقاتی تهران خبر داده بودند.علی‌اصغر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در اوایل مردادماه پاسخ ایران را به درخواست گروه وین برای ادامه گفت‌و‌گو در باره برنامه اتمی جمهوری اسلامی به یوکیا آماتو، دبیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، تحویل داد.

وی در باره محتوای «نامه سه سطری ایران» گفته بود: «پيام مهم و مشخص و روشن اين نامه آمادگی كامل ايران برای شركت بدون شرط در مذاكرات درباره تامين سوخت راكتور تهران است.»

پیشتر گفته شده بود این مذاکرات در دوم سپتامبر برگزار خواهد شد.

آمريکا و کشورهای غربی فعاليت های اتمی جمهوری اسلامی را تلاش برای دستيابی به بمب اتمی می دانند و از ايران خواسته اند فعاليت های غنی سازی اورانيوم را به حال تعليق درآورده و صحت صلح آميز بودن فعاليت اتمی را به آژانس بين المللی انرژی اتمی ثابت کند. ايران می گويد هدف از فعاليت های اتمی، توليد برق است.

شورای امنيت سازمان ملل تاکنون در شش قطعنامه، چهار قطعنامه تحريمی، از ايران خواسته فعاليت های غنی سازی اورانيوم را به حال تعليق درآورد. این بارد این در خواست برنامه غنی سازی خود را توسعه داده است و می گوید برنامه غنی سازی اورانیوم برای تامین سوخت نیرو گاه اتمی این کشور است.

آغاز به کار نخستین نيروگاه اتمی ایران در بوشهر چند روز پيش به طور رسمی اعلام شد و ممکن است طی دو يا سه ماه آينده، توليد برق آن هم شروع شود. روسيه پيمانکار ساخت اين نيروگاه بود و قراردادی برای تهيه سوخت اين نيروگاه و نيز دريافت پسمانده سوخت هم با تهران امضا کرده است.

همزمان با راه‌اندازی نيروگاه اتمی بوشهر، آژانس بين‌المللی انرژی اتمی اعلام کرد که بر نظارت خود بر اين نيروگاه ادامه می‌دهد.

آيهان اورنسل، مسئول مطبوعاتی آژانس با صدور بيانيه‌ای گفته است: «آژانس بين‌المللی انرژی اتمی، به طور منظم نيروگاه انرژی اتمی بوشهر در ايران را بازرسی می‌کند.»

آقای سارکوزی از آغاز به کار نيروگاه اتمی بوشهر استقبال کرد و گفت تا زمانی که فعاليت های آن تحت قوانين بين المللی است، مشکلی ندارد.

رييس جمهوری فرانسه گفت:«اميدوارم طی چند ماه آينده بتوانيم به توافق خوبی با ايران برسيم. توافقی که در آن، ايران به قوانين بين المللی و نگرانی های جامعه جهانی، احترام بگذارد.» نيکلا سارکوزی، رييس جمهوری فرانسه، هشدار داد اگر ايران نتواند به توافق معتبری درباره برنامه اتمی اش با جامعه بین المللی دستیابد، قدرت های جهانی مجبور می شوند برای حمایت از کشورهای مورد تهدید در منطقه، به سازماندهی و بسیج دست بزنند. به گزارش رويترز، آقای سارکوزی در گردهمايی سالانه سفيران فرانسه و با بررسی اهداف و انگيزه های سياست خارجی اشاره کرد. فرانسه سال آينده ميلادی رياست دوره ای گروه ۲۰ و گروه هشت کشور صنعتی جهان را عهده دار می شود. آقای سارکوزی گفت:« اگر نتوان به توافق معتبری رسيد، انزوای ايران بدتر می شود و با بالا گرفتن تهديد و خطر احتمالی، ما خود را آماده و سازماندهی می کنيم تا از کشورهايی که مورد خطر هستند، دفاع کرده و آنها را حفاظت کنيم.»رييس جمهوری فرانسه گفت:«همه می دانند که رها کردن ايران به حال خود برای ادامه راه اتمی، چه عواقبی دارد. يا خطر گسترش سلاح های کشتار جمعی و يا حتی مقابله و درگيری نظامی در راه خواهد بود.»
بیشتر بخوانید:
آژانس: بر نیروگاه اتمی بوشهر نظارت داریم
آمریکا: خطری در راه‌اندازی نیروگاه بوشهر نمی‌بینیم
کاترين اشتون، مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا ، و سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ایران، در اوایل مردادماه از آمادگی خود برای از سرگیری مذاکرات درباره تامین سوخت مورد نیاز راکتور تحقیقاتی تهران خبر داده بودند.علی‌اصغر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در اوایل مردادماه پاسخ ایران را به درخواست گروه وین برای ادامه گفت‌و‌گو در باره برنامه اتمی جمهوری اسلامی به یوکیا آماتو، دبیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، تحویل داد.وی در باره محتوای «نامه سه سطری ایران» گفته بود: «پيام مهم و مشخص و روشن اين نامه آمادگی كامل ايران برای شركت بدون شرط در مذاكرات درباره تامين سوخت راكتور تهران است.»پیشتر گفته شده بود این مذاکرات در دوم سپتامبر برگزار خواهد شد.آمريکا و کشورهای غربی فعاليت های اتمی جمهوری اسلامی را تلاش برای دستيابی به بمب اتمی می دانند و از ايران خواسته اند فعاليت های غنی سازی اورانيوم را به حال تعليق درآورده و صحت صلح آميز بودن فعاليت اتمی را به آژانس بين المللی انرژی اتمی ثابت کند. ايران می گويد هدف از فعاليت های اتمی، توليد برق است. شورای امنيت سازمان ملل تاکنون در شش قطعنامه، چهار قطعنامه تحريمی، از ايران خواسته فعاليت های غنی سازی اورانيوم را به حال تعليق درآورد. این بارد این در خواست برنامه غنی سازی خود را توسعه داده است و می گوید برنامه غنی سازی اورانیوم برای تامین سوخت نیرو گاه اتمی این کشور است.آغاز به کار نخستین نيروگاه اتمی ایران در بوشهر چند روز پيش به طور رسمی اعلام شد و ممکن است طی دو يا سه ماه آينده، توليد برق آن هم شروع شود. روسيه پيمانکار ساخت اين نيروگاه بود و قراردادی برای تهيه سوخت اين نيروگاه و نيز دريافت پسمانده سوخت هم با تهران امضا کرده است. همزمان با راه‌اندازی نيروگاه اتمی بوشهر، آژانس بين‌المللی انرژی اتمی اعلام کرد که بر نظارت خود بر اين نيروگاه ادامه می‌دهد.آيهان اورنسل، مسئول مطبوعاتی آژانس با صدور بيانيه‌ای گفته است: «آژانس بين‌المللی انرژی اتمی، به طور منظم نيروگاه انرژی اتمی بوشهر در ايران را بازرسی می‌کند.»آقای سارکوزی از آغاز به کار نيروگاه اتمی بوشهر استقبال کرد و گفت تا زمانی که فعاليت های آن تحت قوانين بين المللی است، مشکلی ندارد. رييس جمهوری فرانسه گفت:«اميدوارم طی چند ماه آينده بتوانيم به توافق خوبی با ايران برسيم. توافقی که در آن، ايران به قوانين بين المللی و نگرانی های جامعه جهانی، احترام بگذارد

تصویر سکینه در میدان شهر فلورنس ایتالیا


سکینه امروز نمادی است از جنایت و وحشیگری جمهوری اسلامی و دروازه ای است برای حمایت مردم دنیا از مبارزات مردم علیه جمهوری اسلامی. اقدام جدید شهرداری فلورنس ایتالیا در نصب تصویر سکینه بر سر در میدان شهرداری شهر فلورنس ایتالیا در حقیقت میثاق مردم آزادیخواه و انسان دوست ایتالیا با مبارزات مردم ایران را به نمایش میگذارد.

و اما ترجمه خبر: شهرداری فلورنس در صفحه پروفایل خود در فیس بوک نوشته است: از فردا تصویر سکینه را بر فراز برج پلازو په کیو
(Palazzo Vecchio)
نصب میکنیم تا دنیا به یاد داشته باشد که شهر ما همواره در جبهه آزادی قرار دارد. فلورنس همواره شهری است برای ازادی زنان

روایتی تازه از شهادت میثم عبادی ،کارگرنوجوان



انتهای بلوار بعثت شهرک کوچکی به نام کیانشهر وجو د دارد . محل زندگی میثم عبادی ۱۶ ساله که به قول پدر و مادرش در عمر کوتاهش جایی جز این شهرک را ندید .میثم هم یکی از جان باختگان حوادث پس از انتخابات است . او روز ۲۴ خرداد ماه سال گذشته بر اثر اصابت گلوله به شکم جان باخت .

به گزارش وب سایت « رای ما کجاست » ، پدر و مادر میثم عبادی حالا در خانه کوچکشان پس از یک سال ، از دوری میثم سخن می گویند. از دوری آخرین فرزند و نان آور خانواده شان . خانه شان آنقدر کوچک است که تو سخت می توانی تصور کنی. میثم وخواهر و برادر و پدر و مادرش در آن زندگی می کرده اند . دو اتاق تو در تو تاریک تنها محل زندگی این خانواده است .می گویند پدر خانواده چند سالی است که از کار افتاده شده و کارش را رها کرده بود . شاید همین سختی ها بود که میثم نوجوان را به فکر اعتراض انداخت. او چاره ای نداشت جز اینکه در سن ۱۵ سالگی دست از تحصیل بکشد و شاگرد یک خیاطی شود.خیاطی یاد می گرفت و در کنارش تلاش می کرد تا کمک خرج مادرو پدرش باشد . پدرمیثم با صدایی لرزان و گرفته از پسرش حرف می زند پسری که حالا باید کم کم برایش تبدیل به خاطره شود :« از ساعت هشت صبح تا هشت شب کار می کرد تا کمک خرجمان باشد .من راننده کامیون بودم اما چند سالی است که به دلیل بیماری گردن و کمر نمی توانم کار کنم. می بینید خانه مان چقدر کوچک است مجبور شدیم هر بار قسمتی از آن را جدا کنیم و بفروشیم و گرنه ملک مان انقدر کوچک نبود. میثم که همیشه پسر با غیرتی بود طاقت نیاورد ودرسش را رها کرد و کمک خرجمان شد .»

بغض درگلوی پدر می شکند . خواهر بزرگ میثم که بعد از مرگ برادر دلبندش و کوچکترین عضو خانواده شان بیشتر به همراه فرزندانش به پدر و مادرداغدارش سر می زند حرفهای پدر را کامل می کند :« روز مادر بود و عروسی برادر بزرگترمان هم نزدیک بود. می خواستیم همه دور هم باشیم. اما میثم گفت چند ساعتی با دوستان به میدان ولی عصر می رود. گفتم میثم نرو می گویند شهر شلوغ است . گفت من چکار به سیاست دارم فقط با دوستان می رویم ببینم احمدی نژاد در سخنرانی اش چه می گوید و در شهر هم گشتی می زنیم .»

خواهر با گوشه روسری اشک هایش را پاک می کند .در دو گوشه خانه کوچک عکس های بزرگی از میثم را بر دیوار خانه نصب کرده اند تنها تابلوهایی که در این خانه به چشم می خورد . جوانکی کم سن و سال.با دیدن این عکس ها تصور می کنی عکس هایی از دوران کودکی میثم را بر دیوار نصب کرده اند . می پرسم این عکس بچگی های میثم است ؟

خواهر میثم با بغض رو به پدرش می کند :« می بینید همه همین را می گویند نه این میثم است. میثم ما . زمانی که رفت فقط ۱۶ سال داشت. بعضی ها گفتند و نوشتند ۱۷ ساله بوده اما اشتباه کردند. او یک جوان ۱۶ ساله بود که نه از سیاست چیزی می دانست و نه حق رای دادن داشت .»

آن روز کسی از اعضای خانواده میثم که دور هم جمع شده بودند فکر نمی کرد که ساعت ده و نیم شب با زنگ تلفن چنین خبر دردناکی بشنوند .تصورش هم برای شان محال بود تلفن زنگ خورد بر صفحه آن شماره موبایل میثم افتاده بود خواهر با ذوق گوشی را برداشت اما غر یبه ای سخن گفت . صدای نا آشنا گفت پسری جوان در منطقه پارک وی از ناحیه شکم تیر خورده است و حالا در بیمارستانی در چهاراه قلهک بستری است . بیمارستانی که آنها هرگز نامش را از یاد نخواهند برد .بیمارستان جواهری .

پدر میثم آن قدر با شنیدن این خبر دستپاچه شد که نفهمید چطور هنگام رانندگی با ماشین یکی از همسایگان از جاده هراز سر در آوررده است .

خواهر میثم می گوید:« گفتم بابا داری به شمال می روی ؟ ما در جاجرود چه می کنیم پدرم حواسش پرت بود . وقتی رسیدیم شهید شده بود. باور کنید هنوز بدنش داغ بود گفتند تازه تمام کرده است . »

هق هق گریه مادر و پدر میثم بلند می شود «دیر رسیدیم و پسرمان را زنده ندیدیم ولی دستهایش هنوز گرم بود .»

میثم آن روز اما تنها نبود . او همراه دو نفر از دوستانش به قول خودشان به شهر رفته بودند . دوستانی که بعدا ماجرای کشته شدن او را برای خانواده اش شرح دادند .آنها برای پدر و مادر میثم از آن روز پر ازدرد گفتند روزی که دوستشان را برای همیشه از دست دادند . آنها تعریف کردند .روز ۲۴ میدان ولی عصر شلوغ بوده، شلوغ تر از آنچه در ذهن نوجوانانی مثل آنها می گذشته است همه جا پر از نیرو بوده است .نیروهای انتظامی و لباس شخصی . آنهامی گویند که با وجود اصرار فراوان نتوانسته اند به محل سخنرانی روز احمدی نژاد وارد شوند.انگار آدم ها از قبل انتخاب شده بودند. به آنها گفته بودند حق شرکت ندارید .

میثم و دوستانش اما پس از این ماجرا سوار بر اتوبوسی راهی چهار راه پارک وی می شوند جایی که زد و خوردهایی بین معترضان به نتایج انتخابات دهم و نیروهای بسیج و لباس شخصی در جریان بوده است . در آن محدوده یک نیروی لباس شخصی دختری را به شدت با باتوم کتک زده وبعد هم روی زمین می کشیده است . میثم که این صحنه را می بیند به شدت عصبانی می شود و اعتراض می کند و جواب اعتراضش هم گلوله ای بود که به شکمش اصابت می کند . دوستانش بعد همه چیز را برای خانواده می گویند :” میثم رو به آن شخص گفته است چرا با دختر مردم این طور می کنی مگر خودت ناموس نداری که بعد از آن صدایش برای همیشه خاموش می شود .”

پدر میثم می گوید : «همیشه نسبت به این برخوردها حساس بود اگر کسی در محله مان مزاحم دختری می شد میثم حتما با آن شخص برخورد می کرد او آن روز هم به گفته دوستانش از این برخوردهای تند خیلی تعجب کرده و رو به آن لباس شخصی گفته چرا دختر مردم را این طور در خیابان می زنی؟ اما می خواهم بپرسم جواب این سوال باید گلوله باشد ؟ آن هم گلوله به پسر ۱۶ ساله ای که هیچ چیز از سیاست نمی داند ؟ هرگز تصور نمی کردم پسرم را در روز روشن به دلیل یک اعتراض کوچک این طور قربانی کنند .»

یک سرباز وظیفه که میثم را در آن حال و روز می بیند به کمک دوستانش به بیمارستان می برد. البته بیمارستانی که مخصوص زنان باردار بوده و چون در آن جا تجهیزات کافی برای درمان یک زخمی وجود نداشته تیم پزشکی نمی توانند کمک زیادی به این جوان کند و او به دلیل خونریزی داخلی جان می بازد .

پدر میثم با اندوه سری تکان می دهد «: اگر به یک بیمارستان مجهز رفته بود و زودتر به او رسیدگی می کردند این بلا به سرمان نمی آمد و الان او را در کنار خودمان داشتیم آن از بچگی اش که در فقر و اندو ه گذشت این هم از اوج جوانی اش که برای همیشه رفت .»

مادر حالا گریه را سر می دهد . یک سال است که آنها حال و روز درستی ندارند و نمی توانند غم از دست دادن کوچکترین فرزندشان را از یاد ببرند .قطعه ۲۵۶ بهشت زهرا ردیف ۱۳۱ شماره ۳۱ تنها جایی است که به این مادر داغدار آرامش می دهد هر بار بی تابی می کند فرزندان اش او را به مزار میثم می برند .

پدر از روزهای سختی که گذرانده می گوید اینکه در این یک سال به دلیل فکر و خیال مدام دچار فراموشی های گاه و بیگاه شده است و با این وضع توان رسیدگی به اوضاع اقتصادی خانواده را هم ندارد . او حالا کمک خرجش را از دست داه است و بدون او بیشتر متاصل شده است .

پدر درباره میثم حرف می زند :« آنقدر عمرش کوتاه بود که حتی نمی توانم درباره اش زیاد حرف بزنم ولی پسر خوبی بود و همه ما از بودنش در خانه راضی و خوشحال بودیم .هیچ وقت از اینکه کار می کند گلایه نمی کرد و همیشه از همه چیز راضی بود و بعد فوری انگار چیزی یادش آمده باشد اضافه می کند.دستهای قوی ای داشت .و دوباره سربه زیر اشک می ریزد.»

پدر میثم که شکایتش را به همه نهادهای قانونی از جمله دادستانی ،دفتر ریاست جمهوری و دفتر رهبری برده است .تاکنون هیچ نتیجه ای نگرفته است. اما با قاطعیت می گوید :« دولت را در این کار مسوول می دانم آنها باید بگویند که چرا پسر بی گناه من را در روز روشن در خیابان کشته اند باید ضارب را دستگیر و زندانی کنند .»

او می گوید:« چند بار افرادی به نام بسیجی به خانه مان آمدند و گفتند از آقایان موسوی و کروبی شکایت کنید وبگویید آنها باعث کشته شدن فرزندتان بوده اند . بعد هم از قول ما خبرگزاری های دولت به دروغ حرفهایی را بازتاب داده اند .»

خواهر و پدر میثم هردو این نوشته های این خبرگزاری ها را تکذیب می کنند. پدرش می گوید:« به آنها هم گفتم که من از دولت شکایت دارم مگر هر کس از خیابان رد می شود باید تیر بخورد و کشته شود پسر من اصلا از سیاست سر در نمی آورد فقط برای کنجکاوی به خیابان رفته بود آیا این جرم است ؟»

خواهر میثم هم با اشاره به دروغ پرداری این افراد در برخی سایتهای خبری می گوید :«بار دوم که این بسیجی ها به منزل مان آمدند به آنها گفتم چرا از طرف ما دروغ می گویید ما کاری به سیاست نداریم و فقط می خواهیم بدانیم چه بلایی سر عزیزمان آمده حتی به آنها گفتم من از آقای احمدی نژآد سوال دارم یعنی کسی که برای شرکت در سخنرانی شما آمده باید کشته می شد مگر خودتان از صبح آن روز در تلویزیون تبلیغ نمی کردید که جوانان در آن سخنرانی شرکت کنند پس چرا برادر مرا این گونه کشتید ؟»

پدر میثم ادامه می دهد :« وقتی به این جا و آنجا مراجعه می کردم و پی گیرشکایت و چگونگی کشته شدن پسرم می شدم به من می گفتند پسرت اغتشاشگر بوده من همیشه به آنها می گفتم پسر ۱۶ ساله من اصلا نمی دانست سیاست چیست او حتی نتوانست رای بدهد حالا چطور اغتشاشگرشده است ؟ اما یک روز قاضی پرونده پسرم تکلیف را مشخص کرد رو به من گفت به نتیجه نمی رسی بی خود خودت را خسته نکن .او گفت من ده بار مامور فرستادم تا فرمانده بسیج را برای پی گیری وضعیت پرونده پسرت احضار کنم اما او نیامد از این حرفها فهمیدم که کسی پاسخگویمان نیست .پسر ۱۶ ساله ام را از من گرفتند و به جایش در آخر یک کارت خانواده شهید به ما دادند . نمی فهمم این کارت به چه درد ما می خورد . من به جای این کارت می خواهم قاتل پسرم را معرفی و محاکمه کنند .»

مادر شهید شبنم سهرابی: چه بگویم که نشان دهد چقدر زجر کشیده ایم؟


شبنم سهرابی زن جوانی است که ششم دی ماه و در جریان راهپیمایی روز عاشورا توسط خودروی نیروی انتظامی زیرگرفته شد و پس از انتقال به بیمارستان به شهادت رسید، پس از گذشت نه ماه خانواده وی هنوز موفق به پیگیری پرونده کشته شدن این زن سی و چهارساله نشده اند.


نیروی انتظامی در همان ایام عاشورا، از شبنم سهرابی به عنوان یک «زن ناشناس» یاد کرد که به گفته آنان در اثر تصادف جان باخته بود و پس از آن نیز به خانواده این شهید اجازه طرح شکایت و پیگیری چگونگی ماجرای له شدن این زن جوان زیر چرخ های خودروی نیروی انتظامی را ندادند.

علی رغم آنکه در رسانه های هوادار دولت به کرات مطرح شده است که جنبش سبز، متعلق به طبقه متوسط و بالای شهری جامعه ایرانی است، شبنم سهرابی مانند برخی دیگر از کشته شدگان راهپیمایی های اعتراضی بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران به قشر کم درآمد و جنوب شهر تهران تعلق دارد .

مادر این شهید عاشورا در عین حال که در یک آپارتمان پنجاه متری محقر در جنوب شهر تهران زندگی می کند به گفته خودش هیچ مایل نیست تا برای گرفتن دیه اقدام کند و باور دارد که برای او پاسخگویی مسولان به اینکه قاتل فرزند او چه کسی بوده است به مراتب ارزشمند تر از آن است که درخواست پول خون فرزندش را بدهد.

مادر شبنم سهرابی در یک گفتگوی تلفنی با جرس شرحی مختصر از پیگیری های چندین ماهه خود در نهادهای قضایی کشور برای روشن شدن ابعاد پنهان پرونده مرگ فرزندش می دهد و می گوید: به من می گویند که شاهد بیاورید تا شهادت دهد که فرزند شما توسط ماشین نیروی انتظامی کشته شده است و از طرفی می شنویم که کسانی که شهادت داده اند را به زندان محکوم کرده اند.

متن کامل گفتگوی جرس با مادر شهید شبنم سهرابی در پی می آید:

خانم سهرابی، هشت ماه گذشت از روزی که شبنم در راهپیمایی روز عاشورا توسط خودروی نیروی انتظامی زیر گرفته شد و سپس جان باخت، در این هشت ماه مهمترین نتیجه پیگیری های شما به عنوان یک مادر چه بوده است؟

مهمترین نتیجه ای که گرفتم این است که ما خیلی تنهاییم و هیچ مسوولی حاضر نیست جواب این همه دردی که کشیده ایم را بدهد. وقتی فکرش را می کنم که داریم به سالگرد دخترم نزدیک می شویم ولی من نتوانستم هیچ کاری برایش بکنم، خجالت می کشم. هم از دخترم و هم از نگین نوه هفت ساله ام که هر روز سراغ مادرش را از من می گیرد، خجالت می کشم.

شما مشخصا به چه جاهایی برای پیگیری مراجعه کرده اید و چه جوابی به شما دادند؟

اول که رفتم کلانتری محل در شادمان برای تشکیل پرونده که گفتند باید بروید اداره آگهی حبیب اللهی، بعد رفتم جنایی، آنجا گفتند پرونده به دادستان ارجاع شده است، به هر جا که می رویم طوری برخورد می کنند انگار هیچ خبری ندارند . یعنی گاهی می گفتند بروید ما خودمان با شما تماس می گیریم که در این هشت ماه، هیچ کسی با ما تماس نگرفت با این که شماره تلفن ما را هم داشتند. گاهی وقت ها هم می گویند شما که شاکی هستید، سندی دارید از کشته شدن دخترتان. بروید شاهد بیاورید، بروید فیلم را بیاورید.

کسی را پیدا کرده اید که حاضر باشد به عنوان شاهد در دادگاه بیاید و در مورد صحنه کشته شدن دخترتان اظهار نظر کند؟

دو تا فیلم از نحوه کشته شدن دخترم توسط خودروی نیروی انتظامی توسط مردم تهیه شده است که به عنوان شاهد و سند وجود دارد و همه دنیا این فیلم را دیده اند ولی به من می گویند برو فیلم را بیاور. من وقتی در کوچه و خیابان، در اتوبوس، پارک و خیلی جاها گاهی وقت ها با مردم درددل می کنم همه می گویند آن فیلم را دیده اند. مردم شبنم را روی دست بلند کرده اند و دخترم دست هایش را بالا برده بود و به سمت جمعیت ناله می کرد...اینها دل مرا آتش می زند. من این فیلم را کجا ببرم؟ جایی که شنیده ام حتی کسانی که به عنوان شاهد در مورد کشته شدن شهدای روز عاشورا اظهارنظر کرده اند را به زندان محکوم کرده اند؟ خب اگر شاهدی بیاید به ما کمک کند، نمی داند چه بلایی سرش می آید. برای همین می گویم ما تنهاییم چون مردم می ترسند و نگران هستند که اگر کمکی هم به ما بکنند، زندانی شوند، خطری برایشان به وجود بیاید. صدایم را فقط باید به خدا برسانم اینجا دیگر نمی شود کاری کرد...

یعنی برگه پزشکی قانونی هم هیچ کمکی به شما در پیگیری برونده نکرد؟

نه، چون در برگه پزشکی قانونی ننوشته اند که ماشین نیروی انتظامی از روی بدن دخترم گذشت و تمام تن و صورت و دست هایش را له و کبود کرد. وقتی می نویسند یک زن ناشناس، دیگر نمی نویسند که باتوم خورد یا سرش به جدول خورد یا چه اتفاقی افتاد فقط نوشته اند در اثر اصابت با جسم سخت کشته شد. و این خیلی تلخ است که حاضر نیستند به ما بگویند این جسم، اسمش چه بود، جسم سخت همان ماشین نیروی انتظامی است؟ ما در یک کشور اسلامی از نیروی انتظامی توقع داریم حافظ جان و مال و امنیت مردم باشند نه اینکه چنین بلایی سرمان بیاورند و بعد هم بگویند ناشناس بوده و تصادف کرده و بعد از هشت ماه هم هیچ جوابی به ما ندهند.

آیا وکیل گرفته اید تا در پیگیری پرونده شما را یاری کند؟

من با دو وکیل صحبت کرده ام ولی می گویند به آنها اجازه ورود به این پرونده را نداده اند و آنها نمی توانند وکالت را قبول کنند.

مردم ، مسولان، نمایندگان موسوی و کروبی هم به سراغ شما و دختر هفت ساله خانم شبنم سهرابی نیامده اند تا شما را در پیگیری پرونده یاری دهند و یا دلجویی کنند؟

چرا، در روزهای نخست، کسانی نمایندگانی از طرف آنها به خانه ما آمدند، همراهی کردند، کمک کردند، دلجویی کردند و حتی نگین گاهی وقت ها سراغ کسانی را می گیرد که برایش عروسک آورده بودند. ولی مگر آنها چقدر می توانند وقت بگذارند؟ فقط دختر من تنها کسی نبود که کشته شد، ما هم منزل مان را جابجا کرده ایم.

می توانم بپرسم دلیل جابجایی منزل شما چه بود؟

در این محله مگر می شد زندگی کرد؟ تمام مغازه ها و فروشگاه ها همه برایم خاطرات دخترم را زنده می کرد، سخت است زندگی کردن در جایی که تمام مدت با دخترم به آنجا می رفتم.

آیا تا کنون با خانواده شهدای دیگر امکان تماس یا ارتباط داشته اید؟

وقتی می روم دادسرا برای پیگیری پرونده دخترم، خانواده زندانیان سیاسی را آنجا می بینم اما خانواده های کسانی که کشته شده اند را ندیده ام. من رفتم سر خاک سهراب و خیلی گریه کردم. گفتم جوان است بروم پیدا کنم کجا دفن شده است. سهراب با همان پیشانی بند سبز که روی سرش بسته بود، دل آدم به درد می آید، جوان کشته شد .

نوه هفت ساله شما در چه شرایطی است؟

نگین باید امسال به مدرسه برود، باور کنید این بچه معصوم دچار بیماری افسردگی شده است، می ترسد برود مدرسه و همیشه می گوید از مدرسه بدم می آید، من با یک بچه هفت ساله ای که مدام سراغ مادرش را از من می گیرد چه می توانم بگویم، می گوید من اگر بروم مدرسه همه مرا می زنند. به نوه ام گفته ام مادرش رفته است بهشت ولی تا کی می شود به او دروغ گفت...سخت است.

از هلال احمر و یا دولت کسی سراغ شما نیامد؟

نه . می ترسند اگر به سراغ ما بیایند، مردم بگویند پس آنها مسولیت کشته شدن دخترم را به عهده گرفته اند، برای همین اصلا کسی سراغی از ما نگرفت، برای من دخترم شهید همین مردم است و من توی دلم او را شهید می دانم. به من می گویند، دیگر نگو دخترت رفته در اعتراض خیابانی و کشته شده. این پرونده را باز نکن و حرف نزن. هیچ ایرادی ندارد که مسولان و یا دولت اصلا ما را به عنوان یک شهروند ایرانی نمی بینند، بالاخره خدا این دردهای ما را می بیند و خودش به داد ما که این همه مدت بی پناه مانده ایم و صدای ما به هیچ جا نمی رسد خواهد رسید. ماه رمضان که ماه نور است، در یک کشور اسلامی کسی سراغ یک دختر هفت ساله نیامد که ببیند این دختر چرا هشت ماه چشم اش به در مانده است، من چه بگویم که نشان دهد چقدر زجر کشیده ایم در نبود دخترم.

و اما حرف آخرتان؟

خدا می داند، بعد از رفتن دخترم، از روز عاشورا تا امروز، دنیا برایم جهنم شده است. مهم نیست که دخترم را نه به عنوان شهید قبول کرده اند و نه هیچ جوابی به ما می دهند، خدا خودش مدال شهادت را به دخترم داده است. من فقط دلم برای نوه ام می سوزد که هنوز چشم به راه است و گاهی وقت ها با دیدن کسانی که با او مهربانی می کنند، کمی احساس آرامش می کند و بعد آنقدر احساس تنهایی می کند که سراغ شان را از من می گیرد. من هم هنوز امید دارم و هربار می روم دنبال کار دخترم تا شرمنده او نباشم. دخترم ماه محرم را تمام نکرد، آرزو می کنم همان بلایی که بر سر دخترم آورده اند بر سر خودشان بیاید و ماه رمضان را تمام نکنند تا بفهمند ما چه کشیده ایم

عفو بينالملل: شيوا نظر آهارى؛ احتمال مواجهه با مجازات اعدام


به گزارش کميته دانشجويى دفاع از زندانيان سياسى، سازمان عفو بينالملل در بيانيه روز دوشنبه خود با اشاره به اتهام «محاربه» نسبت داده شده به اين فعال حقوقبشر گفت که اين اتهام مىتواند مجازات مرگ را در پى داشته باشد. جلسه بعدى محاکمه نظرآهارى براى سيزدهم شهريور ماه سال جارى در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران تعيين گرديده است. به گفته عفو بينالملل، نظر آهارى زندانى عقيدتى است که صرفاً بهخاطر فعاليتهاى مسالمت آميزش براى آزادى بيان و آزادى تجمعات زندانى شده است.

شيوا نظر آهارى، از اعضاى کميته گزارشگران حقوقبشر (CHRR) در ۲۹ آذرماه ۱۳۸۸ دستگير، و ظاهراً بر اساس ماده ۱۸۶ مجازات اسلامى، به «محاربه»، و همچنين «اجتماع و تبانى جهت ارتکاب جرم» (ماده ۶۱۰ ) و «تبليغ عليه نظام» (ماده ۵۰۰ ) متهم گرديده است.
عفو بينالملل با اشاره به اتهامات فوق، ابراز نگرانى کرد که چنين اتهامات مبهمى نمىتواند براى اثبات يک جرم کافى باشد.

Greece Athens 25 August 2010 - Iranian refugees on 32th day of hunger strike

دختر زهرا بهرامی: مادرم را نجات دهید


روز شنبه ششم شهریور، زهرا بهرامی، هلندی ایرانی‌تبار، در شعبه 15 دادگاه انقلاب محاکمه خواهد شد. قاضی صلواتی، رئیس دادگاه، بطور شفاهی به زهرا بهرامی گفته است که وی به اعدام یا حبس اید محکوم خواهد شد. بنفشه عرفانی، دختر زهرا بهرامی، در مصاحبه با تلوبزیون هلند از سازمان‌های مدافع حقوق بشر و دولت هلند خواست اجازه ندهند مادرش به جرم گناهان ناکرده محاکمه و اعدام شود.
زهرا بهرامی، 45 ساله و دارای دو فرزند، حدود بیست سال پیش به هلند آمد. او دارای تابعیت هلندی است. رقصنده است و در سال‌های اخیر در انگلستان زندگی می‌کرده است. وی که برای دیدار فرزندش به ایران سفر کرده بود، همانند هزاران ایرانی دیگر در تظاهرات روز عاشورا شرکت داشت و روز 27 دسامبر سال 2009، چند روز پس از تظاهرات، در اتومبیلی همراه سه تن دیگر در تهران در حرکت بود که توسط ماموران دستگیر شد. ابتدا به زندان اوین و سپس به گوهردشت منتقل شد و پس از مدتی مجددا از زندان اوین سر درآورد.
مدت‌های طولانی در سلول انفرادی نگه‌داشته شد. در تمام این مدت از ملاقات با خانواده‌اش محروم بود و تنها چند بار اجازه یافت به مدت چند دقیقه با خانواده‌اش تلفنی صحبت کند. به خانواده‌اش هشدار دادند که اطلاع‌رسانی درباره‌ی پرونده‌ی او وضع‌اش را وخیم‌تر می‌کند. داشتن وکیل نیز، تا چند روز پیش، از او دریغ شده بود. شکنجه‌های جسمی و روانی، انزوای تحمیل شده، نداشتن وکیل و حیله‌گری بازجویان سبب شد به نمایش تلویزیونی وزارت اطلاعات تن دردهد. در تلویزیون ظاهر شد و "اعتراف" کرد که او و سه مرد همراهش، سازمانیافته، با برنامه و برای ضربه زدن به رژیم به تظاهرات اعزام شده‌بودند و سلاح سرد حمل می‌کرده‌اند. قاضی دادگاه به او وعده داده بود که انجام مصاحبه تلویزیونی و "اعتراف به جرائم" پرونده‌اش را سبک‌تر می‌کند. اما این اعترافات علیه وی به کار گرفته شد. به بند 209 زندان اوین منتقل شد و بیش از سه ماه در سلول انفرادی بسر برد.
خبرگزاری فعالان حقوق بشر در ایران طی ماه‌های اخیر بارها در باره‌ی او خبر رسانی کرد. نام زهرا بهرامی به جزئی ثابت در گزارش‌های ماهانه نقض حقوق بشر تبدیل شد. هرانا چند گزارش مستقل نیز در باره‌ی وضعیت وخیم جسمی و روانی او منتشر نمود. در این گزارشات آمده بود که بازجویان وزارت اطلاعات با شکنجه های جسمی وروحی و با دادن وعده آزادی او را وادار به اعترافات تلویزیونی کرده اند. در اعترافات تلویزیونی بازجویان وزارت اطلاعات او را سارا ‌نامیده و با لحن توهین‌آمیزی به او رقاصه اطلاق می‌کردند. وی وادار شد در مقابل دوربین تلویزیون که بگوید با انجمن پادشاهی و سازمان مجاهدین خلق در ارتباط بوده است و اتهامات دروغین متعدد دیگر را بر عهده بگیرد.
حدود یک ماه و نیم پیش باز فعالان حقوق بشر گزارش کردند که در طی هفته‌های اخیر وضعیت جسمی او حاد شده است .چهرۀ او متورم گشته و جوشهای عفونی و زخمهای زیادی بر چهره‌اش عیان است . او هم همچنین از ناراحتی حاد ریه رنج می‌برد و دچار افسردگی شدیدی است.
سرانجام پس از هشت ماه به سر بردن در زندان، روز چهارشنبه‌ی هفته گذشته قاضی صلواتی رئیس شعبه 15 دادگاه انقلاب بصورت شفاهی به زهرا بهرامی گفت که به اتهام عضویت در انجمن پادشاهی و محاربه به اعدام و یا حبس ابد محکوم خواهد شد.
دختر زهرا بهرامی: مادر من مانند سایرین در تظاهرات شرکت کرده بود
طی روزهای اخیر رسانه‌های هلندی به خبررسانی در رابطه با پرونده زهرا بهرامی پرداخته‌اند. با طرح شدن پرونده‌ی وی در رسانه‌ها، اتهام جدیدی به اتهامات قبلی او افزوده شد: همراه داشتن نیم‌ کیلو کوکائین به هنگام بازداشت!
توماس اردبرینک، خبرنگار هلندی ساکن ایران، در گزارشی که روز سه‌شنبه برای رسانه‌های هلندی ارسال کرد نوشت که نسرین ستوده وکالت زهرا بهرامی را برعهده گرفته است. وی هنوز اجازه نیافته پرونده‌ی موکلش را رویت کند و تنها یک تماس تلفنی با او داشته است. به گفته‌ی نسرین ستوده، اتهام زهرا بهرامی عضویت در انجمن پادشاهی ایران و بهمراه داشتن نیم کیلو کوکائین به هنگام دستگیری است. ستوده تاکید می‌کند که ترکیب اتهاماتی که به موکلش زده شده، جرم محاربه و در عین حال قاچاق مواد مخدر، پرونده‌ی او را پیچیده کرده است. از این گذشته، بهرامی قرار است در شعبه 15 دادگاه انقلاب محاکمه شود که پیش از این در ژانویه سال جاری برای دو مرد که به عضویت در انجمن پادشاهی ایران متهم بودند، حکم اعدام صادر کرده است.
رادیو و تلویزیون هلند نیز در این باره به اطلاع‌رسانی پرداخته اند. از جمله برنامه‌ی "نوفا" سه‌شنبه شب گزارشی را در باره‌ی او پخش کرد. در این گزارش نماینده سازمان عفو بین‌الملل در آمستردام، وزیر خارجه هلند، و یکی از دوستان هلندی زهرا بهرامی شرکت داشتند. نماینده سازمان عفو بین‌الملل و وزیر خارجه هلند در رابطه با روند پیگیری پرونده زهرا بهرامی توضیح دادند. فرهاخن، وزیر خارجه، از جمله گفت مشکل اساسی ما این است که دولت ایران تابعیت هلندی زهرا بهرامی را به رسمیت نمی‌شناسد و در نتیجه سفارت هلند در ایران نمی‌تواند کمک‌هایی را که بطور معمول برای شهروندان هلندی درنظر گرفته شده است، در اختیار او قراردهد. وی افزود: علاوه بر زهرا بهرامی، 4 هلندی- ایرانی دیگر نیز به دلایل مشابهی در ایران در زندان به سر می‌برند. سه تن از این چهار تن متهم به ارتباط با اپوزیسیون ایران هستند و یکی از آنان همانند زهرا بهرامی پس از انتخابات دستگیر شده است.
بنفشه عرفانی، دختر زهرا بهرامی، نیز یکی از مصاحبه‌شوندگان این برنامه بود. وی گفت مادر من مانند سایرین در تظاهرات شرکت کرده بود. او با رسانه‌های فارسی‌زبان در خارج تماس گرفته بود، اما من مطمئنم که او عضو هیچ گروه سیاسی نبود. بنفشه عرفانی از دولت هلند و از سازمان‌های مدافع حقوق بشر درخواست کمک کرد و افزود ما اینجا تحت سرکوب هستیم و دستمان به جایی بند نیست.
فراکسیون حزب سبزهای هلند در مجلس این کشور نیز با طرح 7 سوال از وزیر خارجه، خواهان اطلاع از اقدامات وزارت خارجه د ررابطه با پرونده زهرا بهرامی شد

حامد پیشکار، نوکیش مسیحی بازداشت شد


در طول ماههای اخیر بر تعداد بازداشت شدگان اقلیت های دینی افزوده شده و آخرین اقدام از این نوع،بازداشت حامد پیشکار نوکیش مسیحی در رشت است.

خبرگزاری حقوق بشر ایران - رهانا
حامد پیشکار، نوکیش مسیحی به دلیل برگزاری جلسات ستایش در رشت بازداشت شد.
به گزارش خبرنگار رهانا، حامد پیشکار ،نو کیش مسیحی، در تاریخ ۲۵ مرداد ماه به دلیل برگزاری جلسات دعا و ستایش با حمله نیروهای امنیتی به منزلش در رشت دستگیر شد.
در ماهه‌ای اخیر نیروهای امنیتی حساسیت ویژه ای به اقلیت های دینی از خود نشان داده و برای تحت فشار قرار دادن این گروهها اقدام به دستگیری ، تهدید و ارعاب آنها کرده و با ایراد اتهامهایی نظیر اقدام علیه امنیت ملی، ارتداد و محارب خواندن آنها سعی در و محاکمه غیر عادلانه این گروهها دارد که دستگیریهای اخیر این نو کیشان در مشهد، شیراز، تهران و سایر شهرستانها نمونه‌ای از آن است.
در خبری دیگر داود نجات ثابت و شاهین تقی زاده از خادمان کلیسای ایران در رشت به ۱ سال حبس تعلیقی محکوم شدند که این حکم تا ۵ سال قابل اجراست.

سوئد سفیر رژیم ایران را در اعتراض به دستگیریها و حکم سنگسار احضار کرد

مقامات سوئدی با سفیر ایران در رابطه با دستگیریهای کارکنان یک شرکت سوئدی در تهران و موضوع سکینه محمدی احضار کردند به گزارش خبرگزاری فرانسه سخنگوی وزارتخارجه سوئد گفت مقامات وزارت خارجه سوئد با سفیر ایران در استکهلم در رابطه با تعطیل کردن دفتر شرکت آرایش
سوئدی اوری فلیم در تهران و دستگیر کردن پنچ نفر از کارکنان آن ملاقات کردند. همبستگی ملّی







سخنگوی وزارتخارجه سوئد سیسیلیا جولین به خبرگزاری فرانسه گفت ”ما دیروز با او ملاقات کردیم و موضوع شرکت اوری فلیم و هم‌چنین موضوع سکینه محمدی آشتیانی را که تهدید به سنگسار شده است را مطرح کردیم”. مقامات ایرانی روز دوشنبه ۵نفر از کارکنان شرکت اوری فلیم را دستگیر کرده و دفتر آنرا در تهران تعطیل کردند…. سخنگوی وزارتخارجه سوئد گفت یکی از دستگیر شدگان دارای تبعیت دوگانه سوئدی – ایرانی است و موضوع این فرد با سفیر ایران رسول اسلامی که به وزارتخارجه سوئد آمده بود صحبت شد…» سکینه محمدی آشتیانی که یک مادر ۴۳ساله است از طرف دادگاه ایران محکوم به سنگسار شده است… کشورهای غربی و گروههای حقوقبشری شدیدا مخالف حکم سنگسار هستند و هشدار دادهاند که اجرای حکم اعدام وی قریبالوقوع است».

Tuesday, August 24, 2010

علی اکبر حیدری فر: زندان کهریزک زندان رسمی و قانونی بوده


حسن زارع دهنوی معروف به قاضی حداد، سعید مرتضوی معروف به قاضی مرتضوی و علی اکبر حیدری فر سه تن از مقام های قضایی مسئول در جنایت های صورت گرفته در بازداشتگاه(سوله) کهریزک هستند که خبر حکم تعلیق آن ها روز گذشته از سوی غلامحسین محسنی اژه ای، دادستان کل کشور نیز تایید شد.
پس از انتشار این اسامی اما، علی اکبر حیدری فر قاضی سابق شعبه یک دادیاری انقلاب جوابیه ای در دفاع از خود به روزنامه جمهوری اسلامی ارسال کرده است که بر اساس گزارش دانشجو نیوز، این جوابیه عینا در زیر می آید.

1 ـ در خصوص رسیدگی به اتهامات اغتشاشاگرانی که در روز 18 تیر 1388 براساس فراخوان رسانه های ضدانقلاب و گروههای معاند خارجی و داخلی متعاقب فتنه‌های بعد از انتخابات مقابل دانشگاه تهران نظم و امنیت شهر را مختل و با آتش زدن وسایل نقلیه و امکانات مربوط به خدمات عمومی با نیروهای امنیتی و انتظامی درگیر و تعدادی از پرسنل پلیس امنیت تهران در اثر اصابت چاقو و قمه مضروب و عده‌ای از آنها در حالت کما و بی‌هوشی در بیمارستان بستری گردیدند.

افراد دستگیر شده پس از 24 ساعت بازداشت اولیه در پلیس امنیت به لحاظ دستگیری حین ارتکاب جرم علنی با صورتجلسه مفصل و مشروح مبنی بر دستگیری متهمان در محل ارتکاب جرم و اغتشاشات مذکور و ذکر بی‌توجهی آنها به تذکرات و هشدارهای پلیس و احصاء اعمال مجرمانه‌ای که توسط متهمین دستگیر شده انجام گردیده اینجانب به عنوان یکی از قضات ویژه امنیت تهران، پرونده‌های مربوطه را با نظارت معاون امنیت دادستان تهران رسیدگی و قرار تامین قانونی با لحاظ محتویات پرونده، گزارش پلیس امنیت و اظهارات متهمین وفق مقررات صادر نمودم.


لذا مسئولیت رسیدگی قضائی و صدور قرار تامین مناسب بر عهده اینجانب و معاون امنیت دادستانی تهران می‌باشد و در این رابطه چنانچه کوچکترین اشتباه قضائی در ارتباط با تناسب قرار صادره و تصمیم قضائی با محتویات پرونده باشد قضات رسیدگی کننده پاسخگو خواهند بود ولیکن پاسخگویی نسبت به جرایم احتمالی که منتسب به مامورین زندان کهریزک می‌باشد و حتی فرمانده سابق نیروی انتظامی تهران نیز از آن بی‌اطلاع بوده و در خصوص وی که مسئول مستقیم براساس سلسله مراتب آنان است نیز دادگاه نظامی تهران حکم برائت صادر نموده بسیار بدیهی است که قضات رسیدگی کننده هیچگونه مسئولیتی نسبت به اقدامات خودسرانه مأ‌موران خاطی ندارند...

و براساس (اصل شخصی بودن جرم و مجازاتها) کسانی که احیانا مرتکب ضرب و شتم غیرقانونی شده اند خودشان باید پاسخگو بوده باشند و مسئولیت رسیدگی قضائی به پرونده اغتشاشگران 18تیر با مسئولیت اقدامات غیرقانونی در بازداشتگاه کهریزک دو مقوله متفاوت بوده که خلط آن ظلم بزرگی نسبت به قضات ویژه امنیت می‌باشد ... اینجانب و همه همکاران قضائی مرتبط با پرونده مزبور از آنچه در زندان کهریزک رخ داده بیش از همه متأثریم اما هر عمل خلاف قانون احتمالی که در این ارتباط محقق گردیده بدون اطلاع و خواست قضات رسیدگی کننده و حتی فرماندهی مستقیم آنان انجام شده است.

زندان کهریزک زندان رسمی و قانونی بوده و اقدام نیروی انتظامی و پلیس امنیت و سایر نیروهای امنیتی در دستگیری اغتشاشگران 18 تیرماه که علنا و آشکارا مرتکب حرکتی خلاف امنیت ملی گردیده بودند و همچنین نوع و نحوه رسیدگی انجام شده در بازجویی اولیه متهمان توسط قضات امنیت کاملا منطبق با موازین قانونی و شرعی بوده است اما هر اقدام و عمل انجام شده در بازداشتگاه کهریزک مقوله جدا از این دو موضوع می‌باشد و ارتباطی به قضات رسیدگی کننده ندارد ...

2 ـ دادسرای کارکنان دولت پیرو اعلام شکایت و گزارشات مراجع مختلف براساس ارجاع ریاست محترم قوه قضائیه در رابطه با قضات رسیدگی کننده به پرونده اغتشاشگران 18 تیر 1388 و موضوع بازداشتگاه کهریزک وارد رسیدگی شده و پس از تحقیقات جامع بازپرس دادسرای کارکنان دولت و استعلام از مراجع مربوطه از جمله دادسرای نظامی تهران، بیمارستانهای مربوطه، شورای پزشکی قانونی و غیره و تحقیق از شکات و بررسی دلایل و مدارک طرفین و اخذ دفاعیات قضات مرتبط با تمایل خود قضات در نهایت پس از حدود 10 ماه رسیدگی نسبت به سه نفر قضاتی که در این پرونده از آنان شکایت شده بود به نحو مشروح و مستدل در 43 صفحه قرار منع پیگرد و رأی بر بی‌گناهی و عدم توجه هرگونه اتهامی در خصوص حوادث کهریزک صادر و با ارجاع به قاضی اظهارنظر دادسرای کارکنان دولت رای مذکور تأیید و قطعی و به طرفین پرونده ابلاغ گردید.

بنابراین خبر صدور قرار تعلیق مصونیت قضائی در رابطه با موضوعی که سابقا در دادسرای کارکنان دولت رسیدگی قضائی شده و قضات مربوطه تبرئه و از توجه هر نوع اتهام و ادعای متصور و ممکن مبرا شناخته شده‌اند اقدامی غیرعادلانه و غیرمعمول به نظر می‌رسد زیرا صرفنظر از اینکه براساس اغراض سیاسی و جناحی که در فرصت مناسب در رابطه با آن توضیح داده و دلایل متقن ارائه خواهد شد حیثیت قضات ویژه امنیت تهران به نحو بی‌سابقه‌ای در رسانه‌ها و افکار عمومی در اثر این عمل مخدوش گردید و در رابطه با موضوعی که وفق مقررات در مورد آن رسیدگی شده و تصمیم قضائی مبنی بر منع پیگرد قضات به دلیل عدم توجه اتهام صادر و در مسیر قضائی قاضی اظهارنظر نیز آن را تأیید نموده امری خلاف قواعد آمره قانون آئین دادرسی کیفری به نظر می‌رسد که اینگونه برخوردها مورد انتظار نمی‌باشد

اعتصاب غذای نيما نحوی، دانشجوی دربند زندان متی کلای بابل



يما نحوی فعال دانشجويی دانشگاه صنعتی نوشيروانی بابل روز دوشنبه اول شهریورماه در اعتراض به آنچه که نقض حقوق وی در زندان بر پايه ی اساسنامه و مقررات سازمان زندان های کل کشور می باشد، دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است.
به گزارش گویا نیوز، نيما نحوی در اعتراض به عدم موافقت با انتقال وی به يکی از زندان های شهر محل سکونت خود، عدم موافقت با عفو مشروط با توجه به گذراندن بيش از نيمی از دوران محکوميت خود و هم چنين انتقال وی از بند ويژه ی زندان متی کلا به بند مجرمين خطرناک، اعتصاب غذای نامحدود خود را آغاز نموده و اعلام کرد: " تا با درخواست وی مبنی بر انتقال به زندان محل سکونتش بر طبق قوانين و اساسنامه سازمان زندان های کل کشور موافقت صورت نگيرد دست از اعتصاب غذا نخواهيد کشيد".
به گزارش منابع آگاه دانشجويی بابل دادگستری شهرستان بابل در جواب به در خواست ارائه گرديده از سوی خانواده اش مبنی بر انتقال وی، خواستار مراجعه آنها به اداره اطلاعات شهرستان بابل شده اند که پس از مراجعه خانواده اين دانشجوی دربند به اداره اطلاعات شهرستان بابل با برخورد تند و زننده مسئولين امنيتی اين شهرستان مواجه شدند.
با به پايان رسيدن دوران محکوميت دانشجويان دربند زندان متی کلای بابل (ايمان صديقی، محسن برزگر، مشفق سمندری، حسين جليل نتاج و محمد اسماعيل زاده) فشارهای نهادهای امنيتی بر ديگر فعالين دانشجويی و سياسی اين استان شدت گرفته است.
گزارش ها حاکی از آن است که با اتمام دوران شکنجه های جسمی اين افراد دوره ی فشار ها و محروميت های مدنی و حقوقی فعالين اين استان تشديد شده است، چنانچه بسياری از اين فعالين، بيش از يک سال است در انتظار صدور حکم خود از سوی دادگاه تجديد نظر استان مازندران و برخی ديگر در انتظار صدور حکم اوليه ی خود از سوی دادگاه انقلاب شهرستان های مختلاف استان می باشند که همچنان زمان صدور احکام آن ها نامعلوم می باشد که اين امر باعث گرديده حقوق اجتماعی فعالين اين استان از جمله تحصيل در دانشگاه، گذراندن دوران خدمت سربازی، اشتغال و ... سلب گردد.
نيما نحوی فعال دانشجويی دانشگاه صنعتی نوشيروانی بابل که تا کنون 3 بار دستگير گرديده است، آخرين بار در حوادث پس از انتخابات به اتهام اقدام عليه امنيت ملی و تبليغ عليه نظام به از سوی دادگاه انقلاب شهرستان بابل به 10 ماه حبس تعزيری و یک سال محروميت از تحصيل محکوم گشت. گفتنی است وی تا کنون بيش از پنج ماه از دوران حبس خود را سپری نموده که بر طبق قوانين سازمان زندان ها می بايست با اتمام پنج ماه از دوره ی محروميت خود با عفو مشروط آزاد گردد ولی با عدم موافقت نهادهای امنيتی و اطلاعاتی استان وی همچنان در زندان به سر می برد و از حقوق ذکر شده در اساسنامه ی سازمان زندان های کل کشور محروم می باشد

عفو بین الملل: نوجوان ایرانی در آستانه اعدام


سه‌شنبه، ۰۲ شهریور ۱۳۸۹ / ۲۴ اوت ۲۰۱۰
سازمان عفو بین الملل در سندی که روز بیست و نهم مرداد ماه صادر و روز گذشته منتشر کرد، با ابراز نگرانی از احتمال اجرای حکم ابراهیم حمیدی، نوجوان محکوم به اعدام، خواستار توقف و تبدیل حکم صادره برای وی شد.
به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، سازمان عفو بین الملل در سند خود مطرح کرده است که با وجود نقص در پرونده و رد احکام صادره دادگاه توسط دیوان عالی کشور، با اصرار مقامات قضایی استان، ابراهیم حمیدی همچنان با حکم اعدام روبروست.
حمیدی که هم اکنون ۱۸ ساله و در خطر اعدام می باشد ، در حال حاضر وکیلی ندارد.عفو بین الملل در این سند تاکید می کند که حمیدی به خاطر آزار جنسی شخصی در دو سال قبل، یعنی زمانی که وی تنها ۱۶ سال داشته به مرگ محکوم شده. وی اعترافات اولیه خود را پس گرفته و می گوید که این اعترافات را تحت فشار و شکنجه انجام داده است.
از سال ۱۹۹۰ تاکنون، رژیم آخوندی حداقل ۴۶ نوجوان زیر ۱۸ سال را اعدام کرده است، که هشت تن از این تعداد در سال ۲۰۰۸ و پنج نفر نیز در سال ۲۰۰۹ اعدام شده اند. از آن جمله می توان به بهنود شجاعی، مصلح زمانی و دلارا دارابی اشاره کرد. دلارا دارابی در یازدهم اردیبهشت ماه ۱۳۸۸، با وجود دستور رئیس وقت قوه قضائیه رژیم آخوندی مبنی به دادن مهلت دوماهه برای جلب رضایت اولیای دم، بدون اطلاع خانواده و حتی وکلای وی، در زندان لاکان رشت به دار آویخته شد.
در حال حاضر نیز حداقل ۱۳۵ نوجوان در زندانهای رژیم ایران در انتظار اعدام می باشند. در گزارشی که عفو بین الملل از سازمان های مدافع حقوق بشر در ماه مه سال ۲۰۰۹ منتشر کرد، آمده است که ایران تنها کشوری در جهان است که همچنان به اعدام مجرمان نوجوان و اجرای برخی مجازات های غیرانسانی مانند سنگسار ادامه می دهد

مهدی کروبی: مردم باید برای حکومت دینی و غیر دینی تصمیم بگیرند


مهدی کروبی، از مخالفان دولت ایران، اراده مردم را تعیین کننده نظام حکومتی دینی یا غیر دینی دانسته و از تصمیم خود به شرکت در راهپیمایی روز قدس خبر داده است.

روز پنجشنبه، ۲۸ مرداد (۱۹ اوت)، سایت خبری سحام نیوز، متعلق به حزب اعتماد ملی، بخشی از مصاحبه اینترنتی مهدی کروبی، دبیرکل حزب را منتشر کرد که در آن، وی به سئوالاتی در مورد وضعیت کنونی و چشم انداز آتی کشور پاسخ داده است.

در این مصاحبه که متن کامل آن تحت عنوان "شیخ اصلاحات در تالار مسنجر" در وبسایت مهدی خزعلی منتشر شده، از آقای کروبی سئوال شد که آیا با یک حکومت سکولار موافق است که در آن، ضمن احترام به همه ادیان، دین از سیاست جداست و یا از نظرات آیت الله روح الله خمینی و آیت الله علی خامنه ای حمایت می کند که گفته اند "دیانت ما عین سیاست ماست؟"

آقای کروبی گفت که خود شخصا طرفدار حکومت دینی است که در آن ارکان نظام بر آرای مردم استوار باشد اما در عین حال افزود "اینکه چه حکومتی باشد یا نباشد، آن به مردم مربوط است و می توانند هرگونه حکومتی را که برای خود مناسب می دانند تعیین کنند."

وی در عین حال گفت که از آنجا که اکثر مردم ایران مذهبی هستند، به اعتقاد او، حکومتی را می خواهند که در آن قوانین دینی اجرا شود و با ابراز این نظر که حکومتی که امروز در ایران وجود دارد، "نه پر پایه جمهوریت است و نه بر پایه دیانت" تاکید کرد که "سایر حکومت ها را نفی نمی کنم، مردم هرچه را که بخواهند می پذیرم."

آقای کروبی در انتقاد از نحوه اداره کشور در حال حاضر، گفت "متاسفانه اکنون جریانی در راس امور است که ابزار در دست اوست و به خواست مردم توجه نمی کند" و افزود که نظامی که اکنون در کشور مستقر است همان نظامی نیست که مردم سی و یک سال پیش به استقرار آن رای دادند.

وی خواستار اجرای قانون اساسی شد و گفت که می توان براساس همین قانون، خواست اکثر مردم با گرایش های مختلف را برآورده کرد هر چند افزود که "هرقانون و کتابی که از مغز بشر تراوش پیدا کرده، طبیعی است که نقص و عیب هم داشته باشد و در یک محیط آزاد که مطبوعات آزاد و مستقل هم باشند، می توان آن را بازنگری کرد."

دبیرکل حزب اعتماد ملی رهبران حکومت کنونی را به نادیده گرفتن قانون اساسی متهم کرد و گفت "باید توجه داشت که مهمترین قسمت های قانون اساسی یعنی احترام به حق مردم و پذیرش خواست مردم، توسط حاکمیت، نقض می شود و در نظر گرفته نمی شود."

مهدی کروبی گفت که لازم است شرایطی وجود داشته باشد که همگان، حتی طرفداران "همین تفکر تمامیت خواه هم که خواست مردم را در نظر نمی گیرد" بتوانند نظر خود را ابراز دارند بی آنکه خود را به مردم تحمیل کنند.

آقای کروبی مجلس و قوه قضائیه را مورد انتقاد قرار داد و گفت "با احترام به نمایندگان مجلس می گویم اگر مجلسی جدی داشتیم، قوه قضائیه جدی داشتیم، حتما وضع ما این نبود که قوه مجریه ادعا کند من قانون را اجرا نمی کنم و بچه هایمان در زندان ها بنالند و اعتصاب غذا کنند و شکنجه بشوند."

مهدی کروبی شورای نگهبان را نیز مورد انتقاد قرار داد و گفت که براساس قانون اساسی، این شورا باید نقشی نظارتی داشته باشد، اما در عمل به "یک مرجع حاکم" تبدیل شده است.

آقای کروبی در مورد تاثیر فعالیت مردم بر شرایط سیاسی کشور گفت که "با فشار افکارعمومی می توان حاکمیت را مجبور به قانونمندی کرد، فشار و نه درگیری" و افزود "این تجمعات و آگاه سازی ها نتیجه می دهد و بالاخره خواه و ناخواه باید کشور را اداره کنند و برای همیشه که نمی شود با پول نفت زندگی کرد."

دبیرکل حزب اعتماد ملی اظهار داشت که حکومت هم سرانجام ناگزیر به تغییر روش خود خواهد شد و افزود "اگر همپای دنیا حرکت نکنند، مردم همراهیشان نمی کنند، مگر اینکه به خواسته شان عمل کنند، اینگونه مجبور به پیروی از مردم می شوند."

مهدی کروبی در مورد موفقیت در مبارزه علیه شرایط کنونی ایران گفت: "نخواهیم که خیلی زود پیروز شویم، چون پیروزی زودرس را زود از دست می دهیم و فراموش می کنیم."

راهپیمایی روز قدس




مخالفان دولت از فرصت راهپیمایی روز قدس سال گذشته برای تظاهرات استفاده کردند

در این مصاحبه مهدی کروبی از مردم خواسته است که هنگام شرکت در راهپیمایی روز قدس"اجازه سوء استفاده به حکومت ندهند."

سال گذشته، در حالی که مانند سال های قبل، راهپیمایی سازمان داده شده از سوی دولت جریان داشت، معترضان به نتیجه انتخابات بحث برانگیز دهمین دوره ریاست جمهوری با استفاده از این فرصت، تظاهرات گسترده ای را در تهران و چند شهر دیگر برگزار کردند و شعارهایی در طرح خواسته های خود دادند.

در پی این تظاهرات، مقامات دولتی شرکت کنندگان در تظاهرات غیر دولتی را به اقداماتی مانند پاره کردن عکس آیت الله روح الله خمینی و اهانت به مقدسات دینی متهم ساختند و رسانه های دولتی از جمله رادیو و تلویزیون به تبلیغات وسیعی در این مورد دست زدند.

آقای کروبی در باره راهپیمایی سال جاری گفته است: "این راهپیمایی هر ساله برگزار می شود و ما هم در آن حضور خواهیم داشت و در مورد تشکیل هسته های اولیه و برنامه ریزی برای این روز، در حال مشاوره با دوستان هستیم و نتیجه را اعلام خواهیم کرد."

دبیرکل حزب اعتماد ملی در مورد انگیزه خود از شرکت در این راهپیمایی گفته است که "مساله حقی است که از یک ملتی تضییع شده است."

وی در عین حال به شرکت کنندگان توصیه کرده است که "خواهش می کنم شعاری ندهید که حکومت از آن سوء استفاده کند، دوما ممکن است که از طرف خودشان بین شما نفوذی بفرستند تا فضا را تهییج کنند، خواهش می کنم سایرین را دعوت به آرامش کنید، حرمت روزه را نگه دارید، خواهش می کنم عده ای قلیل که عذر شرعی دارند و روزه نیستند، حرمت نگاه دارند تا حکومت از آن سوژه نسازد"

دبیرکل حزب اعتماد ملی در اشاره به واکنش دولت به تظاهرات روز قدس سال گذشته گفته است "عکس پاره امام را نشان می دهند، دستانش پیداست اما سرو کله اش پیدا نیست."

اشاره آقای کروبی به فیلم کوتاهی است که دستی را در حال آتش زدن عکسی از آیت الله روح الله خمینی را نشان می داد و تلویزیون دولتی با پخش این فیلم، تظاهرکنندگان مخالف دولت را به این اقدام متهم کرد در حالیکه مخالفان گفتند که تمامی این فیلم ساختگی است.

مهدی کروبی: مردم باید برای حکومت دینی و غیر دینی تصمیم بگیرند


مهدی کروبی، از مخالفان دولت ایران، اراده مردم را تعیین کننده نظام حکومتی دینی یا غیر دینی دانسته و از تصمیم خود به شرکت در راهپیمایی روز قدس خبر داده است.

روز پنجشنبه، ۲۸ مرداد (۱۹ اوت)، سایت خبری سحام نیوز، متعلق به حزب اعتماد ملی، بخشی از مصاحبه اینترنتی مهدی کروبی، دبیرکل حزب را منتشر کرد که در آن، وی به سئوالاتی در مورد وضعیت کنونی و چشم انداز آتی کشور پاسخ داده است.

در این مصاحبه که متن کامل آن تحت عنوان "شیخ اصلاحات در تالار مسنجر" در وبسایت مهدی خزعلی منتشر شده، از آقای کروبی سئوال شد که آیا با یک حکومت سکولار موافق است که در آن، ضمن احترام به همه ادیان، دین از سیاست جداست و یا از نظرات آیت الله روح الله خمینی و آیت الله علی خامنه ای حمایت می کند که گفته اند "دیانت ما عین سیاست ماست؟"

آقای کروبی گفت که خود شخصا طرفدار حکومت دینی است که در آن ارکان نظام بر آرای مردم استوار باشد اما در عین حال افزود "اینکه چه حکومتی باشد یا نباشد، آن به مردم مربوط است و می توانند هرگونه حکومتی را که برای خود مناسب می دانند تعیین کنند."

وی در عین حال گفت که از آنجا که اکثر مردم ایران مذهبی هستند، به اعتقاد او، حکومتی را می خواهند که در آن قوانین دینی اجرا شود و با ابراز این نظر که حکومتی که امروز در ایران وجود دارد، "نه پر پایه جمهوریت است و نه بر پایه دیانت" تاکید کرد که "سایر حکومت ها را نفی نمی کنم، مردم هرچه را که بخواهند می پذیرم."

آقای کروبی در انتقاد از نحوه اداره کشور در حال حاضر، گفت "متاسفانه اکنون جریانی در راس امور است که ابزار در دست اوست و به خواست مردم توجه نمی کند" و افزود که نظامی که اکنون در کشور مستقر است همان نظامی نیست که مردم سی و یک سال پیش به استقرار آن رای دادند.

وی خواستار اجرای قانون اساسی شد و گفت که می توان براساس همین قانون، خواست اکثر مردم با گرایش های مختلف را برآورده کرد هر چند افزود که "هرقانون و کتابی که از مغز بشر تراوش پیدا کرده، طبیعی است که نقص و عیب هم داشته باشد و در یک محیط آزاد که مطبوعات آزاد و مستقل هم باشند، می توان آن را بازنگری کرد."

دبیرکل حزب اعتماد ملی رهبران حکومت کنونی را به نادیده گرفتن قانون اساسی متهم کرد و گفت "باید توجه داشت که مهمترین قسمت های قانون اساسی یعنی احترام به حق مردم و پذیرش خواست مردم، توسط حاکمیت، نقض می شود و در نظر گرفته نمی شود."

مهدی کروبی گفت که لازم است شرایطی وجود داشته باشد که همگان، حتی طرفداران "همین تفکر تمامیت خواه هم که خواست مردم را در نظر نمی گیرد" بتوانند نظر خود را ابراز دارند بی آنکه خود را به مردم تحمیل کنند.

آقای کروبی مجلس و قوه قضائیه را مورد انتقاد قرار داد و گفت "با احترام به نمایندگان مجلس می گویم اگر مجلسی جدی داشتیم، قوه قضائیه جدی داشتیم، حتما وضع ما این نبود که قوه مجریه ادعا کند من قانون را اجرا نمی کنم و بچه هایمان در زندان ها بنالند و اعتصاب غذا کنند و شکنجه بشوند."

مهدی کروبی شورای نگهبان را نیز مورد انتقاد قرار داد و گفت که براساس قانون اساسی، این شورا باید نقشی نظارتی داشته باشد، اما در عمل به "یک مرجع حاکم" تبدیل شده است.

آقای کروبی در مورد تاثیر فعالیت مردم بر شرایط سیاسی کشور گفت که "با فشار افکارعمومی می توان حاکمیت را مجبور به قانونمندی کرد، فشار و نه درگیری" و افزود "این تجمعات و آگاه سازی ها نتیجه می دهد و بالاخره خواه و ناخواه باید کشور را اداره کنند و برای همیشه که نمی شود با پول نفت زندگی کرد."

دبیرکل حزب اعتماد ملی اظهار داشت که حکومت هم سرانجام ناگزیر به تغییر روش خود خواهد شد و افزود "اگر همپای دنیا حرکت نکنند، مردم همراهیشان نمی کنند، مگر اینکه به خواسته شان عمل کنند، اینگونه مجبور به پیروی از مردم می شوند."

مهدی کروبی در مورد موفقیت در مبارزه علیه شرایط کنونی ایران گفت: "نخواهیم که خیلی زود پیروز شویم، چون پیروزی زودرس را زود از دست می دهیم و فراموش می کنیم."

راهپیمایی روز قدس




مخالفان دولت از فرصت راهپیمایی روز قدس سال گذشته برای تظاهرات استفاده کردند

در این مصاحبه مهدی کروبی از مردم خواسته است که هنگام شرکت در راهپیمایی روز قدس"اجازه سوء استفاده به حکومت ندهند."

سال گذشته، در حالی که مانند سال های قبل، راهپیمایی سازمان داده شده از سوی دولت جریان داشت، معترضان به نتیجه انتخابات بحث برانگیز دهمین دوره ریاست جمهوری با استفاده از این فرصت، تظاهرات گسترده ای را در تهران و چند شهر دیگر برگزار کردند و شعارهایی در طرح خواسته های خود دادند.

در پی این تظاهرات، مقامات دولتی شرکت کنندگان در تظاهرات غیر دولتی را به اقداماتی مانند پاره کردن عکس آیت الله روح الله خمینی و اهانت به مقدسات دینی متهم ساختند و رسانه های دولتی از جمله رادیو و تلویزیون به تبلیغات وسیعی در این مورد دست زدند.

آقای کروبی در باره راهپیمایی سال جاری گفته است: "این راهپیمایی هر ساله برگزار می شود و ما هم در آن حضور خواهیم داشت و در مورد تشکیل هسته های اولیه و برنامه ریزی برای این روز، در حال مشاوره با دوستان هستیم و نتیجه را اعلام خواهیم کرد."

دبیرکل حزب اعتماد ملی در مورد انگیزه خود از شرکت در این راهپیمایی گفته است که "مساله حقی است که از یک ملتی تضییع شده است."

وی در عین حال به شرکت کنندگان توصیه کرده است که "خواهش می کنم شعاری ندهید که حکومت از آن سوء استفاده کند، دوما ممکن است که از طرف خودشان بین شما نفوذی بفرستند تا فضا را تهییج کنند، خواهش می کنم سایرین را دعوت به آرامش کنید، حرمت روزه را نگه دارید، خواهش می کنم عده ای قلیل که عذر شرعی دارند و روزه نیستند، حرمت نگاه دارند تا حکومت از آن سوژه نسازد"

دبیرکل حزب اعتماد ملی در اشاره به واکنش دولت به تظاهرات روز قدس سال گذشته گفته است "عکس پاره امام را نشان می دهند، دستانش پیداست اما سرو کله اش پیدا نیست."

اشاره آقای کروبی به فیلم کوتاهی است که دستی را در حال آتش زدن عکسی از آیت الله روح الله خمینی را نشان می داد و تلویزیون دولتی با پخش این فیلم، تظاهرکنندگان مخالف دولت را به این اقدام متهم کرد در حالیکه مخالفان گفتند که تمامی این فیلم ساختگی است.

ساخت بمب افکن کرار بدون دعای رهبری ایران میسرنبود

Tuesday, August 17, 2010

احتمال حكم محاربه براي شيوا نظرآهاري




يكي از چهره هاي شناخته شده در دستگيريها شيوا نظرآهاري, فعال حقوق بشر و بنيانگذار كميتة گزارشگران حقوق بشر است كه به دليل انعكاس نابسامانيهاي موجود در حوزة حقوق بشر دستگير و در حال حاضر در زندان به سر مي برد.به گزارش تلويزيون صداى آمريكا محمد شريف, وكيل شيوا نظرآهاري ضمن ابراز نگراني نسبت به رأي دادگاه وي در ماه آينده اعلام كرد كه در پروندة موكلش سه اتهام وجود دارد كه سنگينترين آن محاربه است. اتهام محاربه مبناي شرعي داشته و نهادهاي امنيتي و دستگاه قضايي ايران عموماً براي مجازات شديد و پيچيده ساختن پروندة قضايي مخالفين از آن استفاده مي كنند. مادة 183 قانون مجازات اسلامي محارب و مفسد في الارض را اين گونه تعريف مي كند: هر كس كه براي ايجاد رعب و هراس و سلب آزادي و امنيت مردم دست به اسلحه ببرد محارب و مفسد في الارض مي باشد. به گفته وكيل خانم نظرآهاري در پروندة ايشان هيچ عملكردي مبني بر دست بردن به سلاح و يا ايجاد رعب و وحشت و هراس و سلب آزادي و امنيت مردم وجود ندارد. اما نهادهاي امنيتي به دستگاه قضايي به جهت مصداقسازي براي اتهام محاربه برداشتن سلاح و سلب آزادي و امنيت, اين فعال شناخته شدة حقوق بشر را متهم به همكاري با گروههاي نظامي برانداز كرده است. ارتباط با گروههاي نظامي برانداز و مخالف حكومت ايران اتهامي است كه در سرتاسر سالهاي پس از انقلاب اسلامي به بسياري از زندانيان سياسي و امنيتي منتسب شده است. اما پس از انتخابات دهم رياست جمهوري اين اتهام مشخصاً به افراد و گروههاي حقوق بشري نظير كميتة گزارشگران حقوق بشر و يا مجموعة فعالان حقوق بشر در ايران منتسب شده است. قربانيان اين برخوردها بارها اعلام كرده اند كه دستگاه امنيتي و قضايي در انتساب اين اتهامات هيچ سند و مدرك معتبري را ارائه نمي كند و تنها با تحت فشار قرار دادن متهم در زمان بازجويي و پرونده سازي تلاش به پذيرش ارتباط و همكاري با گروههاي نظامي برانداز از سوي خود متهم را دارد. شيوا نظرآهاري به غير از اتهام محاربه, دو اتهام تباني براي ارتكاب به جرم و هم چنين تبليغ عليه نظام را در پروندة خود دارد كه هر كدام به ترتيب يك تا 5 سال و يك سال زندان را در صورت اثبات در پي خواهد داشت

Sunday, August 15, 2010

arresting girls in Iran for unfit hijab گرفتن چندین دختر توسط گشت ارشاد

نامه مجدد نوری زاد به رهبر ایران


محمد نوری زاد در نامه های سرگشاده خود به رهبر ایران از عملکرد او در جریان اعتراضات انتخاباتی انتقاد کرده است محمد نوری زاد، روزنامه نگار و سینماگری که مدتی در بازداشت بود و به تحمل چند سال زندان محکوم شده، در نامه ای به آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران، از او خواسته پیش از آنکه مرگش فرا رسد، در رویه خود تجدیدنظر کرده و "خطاهای رفته را به سامان خویش" باز آورد. این نامه که تاریخ ۲۰ مرداد ۸۹ را دارد و روز ۲۴ مرداد ۸۹ در وب سایت شخصی آقای نوری زاد منتشر شده، ششمین نامه آقای نوری زاد به آیت الله خامنه ای، بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته است. محمد نوری زاد، که پیش از این از مدافعان سرسخت آیت الله خامنه ای بود، بعد از نوشتن سه نامه اول بازداشت شد و چهارمین و پنجمین نامه خود را از داخل زندان به آیت الله خامنه ای نوشت. محمد نوری زاد به دلیل نوشتن این نامه ها و همچنین مطلبی درباره رئیس قوه قضائیه به اتهام توهین به رهبری و تعدادی از مسئولان حکومتی ایران به تحمل سه سال و نیم زندان و ۵۰ ضربه شلاق محکوم شد. محمد نوری زاد نامه جدید خود به آیت الله خامنه ای را با این یادآوری که مرگ همه سر خواهد رسید، آغاز کرده و سپس با توصیف فضای "روز محشر" به آیت الله خامنه ای تذکر داده که در این روز به "ریز ریز امضاها و امر و نهی ها و خنده ها و اخم ها و طردها و جذب های" او رسیدگی خواهد شد. آقای نوری زاد در ادامه نامه خود خطاب به آیت الله خامنه ای نوشته است که در روز محشر عده ای هم نزد خدا از او شکوه و شکایت خواهند کرد: " من، از باب دوستی و رفاقت، و از باب فردای نیکی که برای شما آرزو دارم، شمارگانی از این شکوه ها را برای شما واگویه می کنم تا مگر در این فرصت باقیمانده، خود را برای پاسخگویی به مطالبات رها مانده مردم در پیشگاه عدل خدا آماده کنید." از جمله شکایت هایی که محمد نوری زاد خطاب به رهبر ایران بیان کرده، می توان از این موارد نام برد: خودی و غیرخودی کردن مردم، خوار و خفیف کردن قانون، رواج اعتیاد و بیکاری و مصرف گرایی، رواج ریا و دروغ و چاپلوسی و مسئولیت ناپذیری، مهاجرت نخبگان به خارج از کشور به دلیل بر سر کار بودن نالایقان و ناشایستگان، محکومیت معترضان و منتقدان به شکنجه و زندان و انفرادی، برقرار کردن نظارت استصوابی در انتخابات مجلس خبرگان و کشیدن هاله ای از تقدس به دور رهبری، گماردن افراد سست و بی دانشی چون شیخ محمد یزدی و روحانی خالی الذهنی چون صادق لاریجانی بر راس دستگاه قضا، و برآوردن قدرتی مخوف و پنهانی (سپاه). محمد نوری زاد بعد از شمردن این شکایت ها خطاب به آیت الله خامنه ای نوشته است: "این آخرین نوشته ای است که مستقیم، رو به شما می نویسم. و خود، به عاقبت تلخ آن واقفم. چرا که ماموران و قاضیان گوش بفرمان ما، در کار خود استادند. آنان نیک می دانند چگونه یک معترض و منتقد را با شکنجه و فحشهای ناموسی به تنگنای روحی و روانی در اندازند. من همه این ابتلائات آتی را بجان می پذیرم تا صدای سخن خود را به گوش حضرت شما برسانم." آقای نوری زاد در ادامه نوشته است: "این که 'آخرین نامه' را به این نوشته عنوان داده ام، نه از این روی است که امیدم از شما و اصلاح امور کشور سلب شده است، بلکه آرزو دارم در این روزهای پایانی عمر، نام نیکی از خود به یادگار گذارید و خطاهای رفته را به سامان خویش باز آورید." محمد نوری زاد در پایان نامه خود، اولین قدم در این راه را دستور به آزادی همه زندانیان سیاسی عنوان کرده است

خامنه اي دجال ايران را ژاپن دوم ناميد در پيشرفت.

ادامه اعتصاب غذا در آتن، 13 اوت 2010

Thursday, August 12, 2010

اعتصاب بازاريان مشهد درپي قتل سه طلافروش

اظهارات سکینه محمدی با فشار عوامل اطلاعات علیه خودش

قتل فجیع یک زندانی زیر شکنجه در زندان رجایی شهر


بنابه گزارشات رسیده به “فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران” یکی از زندانیان سلولهای انفرادی بند ۱ زندان گوهردشت در اثر شکنجه های وحشیانه به قتل رسیده است. روز چهارشنبه ۲۰ مرداد ماه زندانی حسن قشقایی ۳۵ ساله پس از بازگشت از دادگاه و انتقال او به سلولهای انفرادی معروف به سگدونی مورد وحشیانه ترین شکنجه های پاسداربندها قرار می گیرد. او در حالی که دستان و پاهایش با دست بند و پابند بسته شده بود و چشمانش چشم بند زده شده بود مدت طولانی مورد شکنجه قرار می گیرد که به کما فرو می رود و بعد از چند ساعت به قتل می رسد. حسن قشقایی بدلیل دفاع از حق خود در مقابل زورگوییهای نیروی انتظامی مقاومت کرده بود و با آنها درگیر شده بود.او در شهر ورامین پس از درگیری دستگیر می شود.آقای قشقایی از ایل قشقایی می باشد و در حدود ۵ سال است که در زندان بسر می برد. او چند ماهی در بند ۴ زندان گوهردشت کرج زندانی بود. سپس او را بدون دلیل به بند ۱ معروف به بند آخر خطیها منتقل کردند. مدتی پیش بدلیل اعتراض به برخوردهای وحشیانه پاسدار بندها ،او را به سلولهای انفرادی بند ۱ معروف به سگدونی منتقل کردند و نهایتا در آنجا وی را به قتل رساندند. یکی از شیوهای جنایتکارانه مسئولین این زندان،زندانیانی را که زیر شکنجه به قتل می رسانند علت قتل آنها را مصرف بیش از حد مواد مخدر و یا خودکشی عنوان می کنند. تا به حال تعدادی از زندانیان در این شکنجه گاه مخوف و قرون وسطایی در زیر شکنجه های سبعانه به قتل رسانده شدند.در این شکنجه گاه همچنین زندانیان بی دفاع و اسیر را مورد وحشیانه ترین شکنجه ها قرار میدهند که از جمله آنها ،تجاوز جنسی،استعمال باتون،شکستن دست ، پا ، ستون فقرات،کتف و ده ها نوع شکنجه ضد بشری علیه زندانیان بکار گرفته می شود. فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، نسبت به شکنجه های سیستماتیک و سازمان یافته علیه زندانیان سیاسی و عادی در ایران که تا به حال منجر به مرگ تعداد زیادی از آنها شده است بعنوان جنایت علیه بشریت محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار رسیدگی به جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای درشورای امنیت سازمان ملل متحد است. ۲۱ مرداد ۱۳۸۹ برابر با ۱۲ اوت ۲۰۱۰ گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید: کمیساریای عالی حقوق بشر کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا سازمان عفو بین الملل گزارشگر ویژه زنان سازمان ملل متحد

Thursday, July 15, 2010

پاسخ به تمام ابهامات و اظهارات پیرامون پرونده سکینه محمدی

محمد مصطفایی وکیل سکینه محمدی



قصد نداشتم مطلبی پیرامون سکینه محمدی بنویسم و یا اظهارنظری در دفاع از وی در خارج از پرونده نمایم. خواستم به آنچه در خبرها آمده بود اکتفا کنم. اما وقتی تلفن همراهم به صدا درآمد و صدای نالان و اندهگین سعیده تنها دختر سکینه محمدی را شنیدم که می گفت امروز در برخی از روزنامه ها نوشته شده است که قرار است مادرم را اعدام کنند طاقت نیاوردم و بدتر از آن پیام کوتاه این دختر 18 ساله که نوشته بود: « آقای مصطفایی از شما خواهش می کنم به مادرم کمک کنید اگه برای مادرم اتفاقی بیافتد من خودم را می کشم پس نگذارید این طور شود .» مصمم شده، ناچار گشتم تا به تمام ابهامات کسانی که از دور و نزدیک اخبار منتشر شده در مورد سکینه محمدی را شنیده اند را مرتفع کنم تا شاید اندکی از بار مسئولیتم کاسته شود و لااقل در مقابل پیشگاه احدیت آسوده خاطر باشم و از تمام کسانی که دستی بر قدرت دارند عاجزانه می خواهم که نگذارند کوچکترین خدشه ای بر حیات این زن زجر کشیده وارد آید که اگر چنین شود در مقابل خداوند خود و فرزندان سکینه محمدی مسئول خواهیم بود.

لازمه تکیه بر مقام قضاوت این است که به دنبال انتقام و اعمال سلیقه شخصی نباشیم. اگر خبری چه از رسانه های غربی و چه از رسانه های شرقی منتشر می شود آزرده و جری نشویم و بی آنکه تحت تاثیر قرار گیریم، عدالت را پیشه خود سازیم و نگوییم که چون فلان رسانه این موضوع را پوشش خبری داده و یا فلان شخص مصاحبه کرده است محکوم باید اعدام شود. جان انسانها چنان با ارزش است که نمی توان و نباید چنین تفکری را در ذهنمان خطور دهیم چه رسد به اینکه برای به اصطلاح بستن دهان رسانه ها شخصی را به ناحق اعدام و یا مجازات سنگین نماییم. امروزه شاید در دنیا هزاران نفر بر اثر بلایای طبیعی کشته شوند و نتوان جلوی تقدیر را گرفت و حرجی هم نیست و اعتراضی نمی توان به مشیت الهی نمود اما می توان محکوم به مرگی که مستحق مرگ نیست از مرگ نجات داد و اگر بر این باشیم که انسانی – حتی یک انسان – را به دلایل سیاسی از گردونه زندگی خارج کنیم ظلمی عظیم کرده و می دانیم که این ظلم قابل تامل و تحمل نخواهد بود.

روز بیستم تیر ماه آقای مالک اژدرشریفی در مصاحبه با خبرگزاری ایرنا چنان سکینه محمدی زنی که هم اکنون در گوشه ای از زندان تبریز در حبس به سر می برد را مورد هجمه قرار دادند و بر رسانه ها خرده گرفتند که هر خواننده ای را به این سمت و سو می برد که سکینه محمدی می بایست هر چه زودتر اعدام شود چون او جنایت کار است و عملی قبح مرتکب شده است.

در خصوص اظهارات ایشان موارد لازم به ذکر است:

1- سکینه محمدی زنی تبریزی و از اقشار مستضعف بوده و زندگی مشقت برای را سپری کرده است در سال 1385 مورد اغفال شخصی به نام عیسی قرار گرفت و به دلایلی که نمی توان مطرح نمود تحت فشار، با وی همکاری نموده و به اتفاق مرتکب قتل همسرش شدند. این واقعه باعث گردید پرونده ای کیفری تشکیل و متهمین به قتل محاکمه شوند. در رسیدگی به پرونده، اولیاءدم مقتول اعلام گذشت کردند به عبارت دیگر خانواده مقتول از حق خود نسبت به قصاص در مورد عیسی و اعدام ایشان گذشته و نسبت به مادرشان نیز اعلام رضایت نمودند. در این پرونده سکینه محمدی از لحاظ جنبه عمومی جرم به ده سال حبس تعزیری محکوم شد و به این نحو موضوع قتل منتفی گشت. بنابراین برخلاف فرمایش ریاست دادگستری آذربایجان شرقی که اعلام نموده اند خانم سکینه محمدی به دلیل قتل و جنایت به اعدام محکوم شده است، مجازات اعدامی در پرونده ایشان وجود ندارد.

2- هر چند جنایتی که در خصوص همسر خانم محمدی به وقوع پیوست قابل توجیه نیست اما کسی که ذی نفع در جنایت بوده است یعنی اولیاءدم متوفی از حق خود نسبت به قاتل گذشت نموده و تنها مجازاتی که در حال حاضر گریبان خانم محمدی را به ناحق گرفته است در کنار ده سال حبس سنگسار می باشد جانی و بی رحمی که قاتل اصلی همسر محمدی بوده است با عفو و گذشت اولیاءدم از مرگ نجات می یابد و اگر کیفر تعزیری خود را بگذراند از زندان آزاد می گردد. اما سکینه محمدی که مورد اغفال مردان نامرد قرار گرفته است می بایست نه تنها در زندان بماند بلکه روز و شب کابوس مرگ ببیند و حال که اظهارنظرهای تهدیدآمیز علیه وی می شود این استرس و دغدغه به خانواده اش نیز سرایت کند.

3- در روز دوم اردیبهشت سال 1385 طی دادنامه شماره 114 دادگاه جزایی اسکو خانم سکینه محمدی به 99 ضربه شلاق محکوم گشته و شلاق هم زده می شود. در دادنامه صادره آمده است: در خصوص اتهام آقایان سیدناصر و سید علی و خانم سکینه محمدی دایر بر داشتن رابطه نامشروع با همدگیر دادگاه با عنایت به اوراق پرونده .... بزه انتسابی را محرز دانسته و متهم ردیف اول به چهل ضربه شلاق و متهم ردیف دوم به بیست ضربه شلاق و متهم ردیف سوم به نود و نه ضربه شلاق محکوم می گردد. در تاریخ 19/6/1385 با تفکیک پرونده قتل، پرونده دیگری در خصوص اتهام زنای محصنه علیه موکل تشکیل می گردد. در دادنامه صادره اکثریت قضات ( سه نفر از پنج قاضی) به استناد علم قاضی حکم به رجم خانم محمدی صادر می نمایند. اما دو نفر از قضات چنین نظر می دهند: «صرفنظر از اینکه خانم سکینه محمدی در دادگاه جزایی اسکو و به موجب دادنامه شماره 114 به تاریخ 27/2/1385 به اتهام داشتن رابطه نامشروع به تحمل نود و نه ضربه شلاق محکوم گردیده است که حسب ادعای نامبرده اجرای حکم شده است و این پرونده به خاطر تمکین زنای محصنه سکینه محمدی با متهمین در این دادگاه مطرح گردیده است و تا حکم صادره نقض نشود نمی توان مجددا متهمه را تحت تعقیب قرار داد و به عبارت دیگر یک نفر به خاطر یک جرم یک بار تعقیب و در صورت اثبات و احراز مجازات می شود نه بیشتر. لذا تعقیب متهم در این پرونده توجیه قانونی ندارد به لحاظ اینکه هیچ دلیل اثباتی شرعی و قانونی علیه خانم سکینه محمدی در پرونده ملاحظه نمی شود لذا عقیده به برائت نامبرده از اتهام انتسابی دارد. این اظهارنظر قضایی نشان می دهد که در نهایت در انجام عمل زنا و اعمال مجازات سنگسار از لحاظ شرعی شبهه و ایراد وارد است. شبهه و ایرادی که می تواند موجبات رسیدگی مجدد در پرونده ایشان باشد.

4- در دادنامه ای که خانم محمدی آشتیانی به سنگسار محکوم شده است هیچ فرد دیگری محکوم به ارتباط نامشروع و زنا نشده است به عبارت دیگر معلوم و مشخص نیست که سکینه محمدی با چه کسی زنا کرده است که این مجازات سنگین به وی منتسب شده است تنها در دادنامه صادره اشاره شده است که وی با مردان اجنبی رابطه داشته است اما هیچ مرد اجنبی محکوم به زنا نشده تا بگوییم ارتباط دو جانبه زنا برقرار بوده است. این نقص دادنامه هر فردی متعارفی را به این سمت و سو خواهد برد که غرضی در صدور حکم سنگسار برای سکینه محمدی وجود داشته است. این غرض می تواند تعصبات حاکم بر منطقه تبریز باشد و نیز می تواند سلیقه ای عمل کردن قضات در این پرونده خاص که امروز اگر کشتی به جستجوگر گوگل اندازیم خواهیم دید که سی میلیون لینک و سایت به موضوع سکینه محمدی پرداخته است.

5- رئیس محترم دادگستری در فرمایشات خود با اشاره به فضا سازی رسانه های غربی و مدعیان دروغین حقوق بشر علیه کشورمان گفت: خود آنها بزرگترین ناقض حقوق بشر و جنایت علیه بشریت هستند و به جنایت های ملت های مظلوم از جمله عراق و افغانستان اشاره نمودند. باید گفت جنایت علیه بشریت توسط هر فرد و نهادی به انجام رسد نکوهیده و ناپسند است درست است که صدام علیه مردمان کشورمان جنایت نمودند و بر مردمان خود نیز ظلم فراوانی داشتند. طالبان نیز کم به افغان ها ظلم نکرد و آمریکا نیز کم جنایت علیه مردمان عراق و افغان ننمود و رژیم صهیونستی همچنان کودکان و زنان مظلوم غزه را به باد ظلم و جنایت قرار داده است که همه جنایت های به عمل آمده نکوهیده و ناپسند است و بارها محکوم شده است. ولی چرا باید خودمان را با آنان مقایسه کنیم موضوع جنایت های انجام شده توسط دولت مردان کشورهای دیگر چه ارتباطی به موضوع پرونده سکینه محمدی دارد. آیا می خواهیم اگر سکینه محمدی به هر حال سگنسار یا اعدام شد عمل خود را توجیه کنیم ؟ مطمئنا موضوعات بیان شده توسط ریاست دادگستری تبریز که در سایتها و روزنامه ها منتشر شد نمی تواند توجیه کننده این باشد که خدای ناکرده بخواهیم عملی بر خلاف اخلاق و قانون انجام دهیم. قبول دارم که دولتهای بزرگ و قدرت مند، خود در نقض حقوق بشر سردمدار هستند و عمل آنان محکوم است. به نظر اینجانب تمام تحریم هایی که توسط آمریکا و دیگر کشورهای قدرتمند علیه کشورمان در خصوص دستیابی ایران به انرژی هسته ای می شود خود نقض حقوق بدیهی و طبیعی و به طور کلی نقض حقوق بشر است. اما اگر کشوری حقوق شهروندان خود را نقض می کند ما که کشوری اسلامی هستیم باید چنین کنیم؟ و به خوبی می دانیم که اسلام دین خشونت و زور و تزویر نیست اسلام دین انسانیت، صلح، رافت و دوستی و گذشت و مهربانی است و این کلمات بارها بر زبان فقها و متشرعین و دولت مردان جاری شده است. پس نباید اگر انسانی در دوران زندگی خود قربانی خانواده و جامعه می شود به شدیدترین وجهی او را مورد مجازات قرار دهیم. سکینه محمدی نیز مستحق مرگ به هیچ عنوان نیست او قربانی جامعه شده است او قربانی مردانی شده است که از خدا بی خبر بوده و نه از اخلاق بویی برده اند و نه انسانیت و وجدان برخوردار بوده اند.



در آخر از ریاست محترم قوه قضاییه این استدعا را دارم که اگر رسیدگی مجدد به این پرونده سر تا پا ناقص را تجویز نمی نمایند لااقل مجازات سنگسار سکینه محمدی را به شلاق تبدیل نمایند. مطمئنا موکلم حتی اگر از سنگسار رهایی یابند برای گذراندن محکومیت ده ساله حبس خود می بایست در بازداشت باشند. و این مجازات مجازات کمی برای یک زن دردکشیده در زندگی که دارای دو فرزند محتاج به مادر هستند نیست. زنی که چندین سال است که کابوس مرگ و مجازات با سنگسار را می بیند. مطمئن هستم تحقق این خواسته بر جایگاه کشورمان خواهد افزود و مهم تر اینکه با گذشت و عفو اجازه نخواهیم داد که دیگران از اعمال خشونت سوءاستفاده نمایند.

Monday, July 12, 2010

نگرانی عوامل رژیم در بازار از ادامه اعتصاب


عوامل رژیم در بازار تهران از احتمال ادامه اعتصاب بازاریان ابراز نگرانی می کنند و به دولت هشدار دادند که نباید این بحران گسترش پیدا کند.

بنا به گزارشها، یکی از بازاریان نزدیک به دولت در صنف پارچه فروشان گفته، اگر بازاریان معترض تا چند روز دیگر جواب قطعى از دولت نگيرند، اين جورى که من ديدم بحران بدتر مى شود. من دارم مى بينم که متاسفانه به شهرستانها هم کشيده شده. واقعا بايد يک حرکتى بشود و بحران بيشتر از اين نشود، کار زشتى شد و نمى بايستى بازار به اين نقطه مى رسيد، اصلا بعد از سى و چند سال، حريم در بازار شکسته شد.


بازتاب اعتصاب بازار در رسانه های بین المللی

روزنامه فایننشال تایمز (تايمز مالى) در گزارشی با درج خبر اعتصاب بازار تهران نوشت، بازار بخش قابل توجهى از تجارت در ایران را در دست دارد. گذشته از عواقب اقتصادى، اعتصاب بازار در ایران داراى اهميت سمبليک سياسى است. چرا كه ايرانيان اعتصاب بازار در تهران در جریان انقلاب سال 79 میلادی را به خاطر مى آورند.

شبکه تلویزیونی العربيه نیز در گزارشی گفت، برخی منابع خبری می گویند، اعتصاب بازار تهران همچنان ادامه دارد. بازار تهران يک منطقه تجارى است كه به ابعاد پنج كيلومتر مربع در مركز پايتخت وسعت دارد و نقطه اى محسوب مى شود كه همه واردات و توليدات كارخانه هاى ايرانى و خارجى در آن سرجمع مى شود. بازار تهران رگ اصلى اقتصاد ايران است. اعتصاب بازار در جریان انقلاب سال 79 میلادی، اقتصاد ايران را کاملا فلج كرد.

العربیه افزود، به نظر می رسد این بار بازاریان تهران وارد درگيرى با سياستهاى اقتصادى دولت احمدی نژاد شده اند، زيرا كه باعث زيان به منافع آنها شده و به نوعى باعث ايجاد ركود اقتصادى و بيكارى شده و همچنین بر ارزش اضافى كالاها ماليات گذاشته است. اين بدان معنى است كه اقتصاد ايران دچار يک بحران واقعى شده و تحریمهای روزافزون بين المللى نیز آن را پيچيده تر کرده است.

خبرگزاری آسوشيتدپرس نیز در گزارشى نوشت، صداى بسته شدن كركره هاى آهنين بازار، رژيم تهران را مى لرزاند. بازاريان قدرتمند ايران براى نشان دادن خشم خود به دولت نيازى به اعتراضات خيابانى ندارند، صداى بسته شدن مغازه ها و پائین کشیدن كركره هاى آهنين، براى نگران كردن مقامات رژيم كافى بود.

درخواست صدور حکم بازداشت بین المللی برای خامنه ای

Image and video hosting by TinyPic