Tuesday, February 16, 2010

بیست و دو (22)بهمن , قدرت يا وحشت – نامه دريافتي از يك جوان تهراني -27 بهمن


نامه دريافتي از يك جوان تهراني -27 بهمن :
از شب قبلش خواب به چشمم نمي آمد همه اش براي روز 22بهمن لحظه شماري مي كردم. گاهاً با خودم حرف مي زدم بايد كار را يك سره كنيم. بايد امروز به اين دولت بفهمانيم كه ما اورا نمي خواهيم و بايد گورش را گم كند. با طلوع سپيده جغد سياه شب بارسفر را بست و خورشيدخانوم با زيبايي خاصي مي رفت تابر فراز شهر خميه بزند. براي لحظاتي تصور كردم روزي خواهد رسيد كه اين نظام فرتوت وتيره از آسمان ميهنم برچيده خواهد شد و خورشيد آزادي بر فراز قلبهاي سرشار مردم طلوع خواهد كرد. دلم مثل پرنده اي در قفس سينه پر مي زد. با خودم مي گفتم خدايا آيا مي شود؟ هرچه بيشتر به اين روياي باشكوه مي انديشيدم گامهايم در رفتن بلند تر مي شد و عظمم براي رسيدن به ديگر دوستان راسختر, از خم كوچه پيچيدم صداي تعدادي از بچه ها مي آمد گويي آنها هم مثل من در انتظار سپيده تمام طول شب را با ديدگان باز طي كرده بودند. ازدور ديدم تعداد زيادي از جوانان گرد هم آمده بودند يك مقدار فضا جنگ و گريز بود شعار مي دادند و پراكنده مي شدند دوباره باهم جمع مي شدند كم كم به تعداد ما افزوده مي شد ولي بازهم مثل روز عاشورا نبود چندتا از بچه ها شجاعانه موتورسيكلت يكي از مزدوران را به آتش كشيدند آنقدر اين صحنه هيجان انگيز بود گويي لاشه متعفن اين نظام كودتا را داشتند به آتش مي كشيدند. هيجان عجيبي سرتاپايم را گرفته بود!!! خبر هاي زيادي مي آمد در اين هياهوي پرشور خبر آمد كه كروبي هم گويي در تظاهرات شركت كرده ولي با اولين حمله و هجوم او را فراري داده بودند. با خودم گفتم اين چه رهبري است كه با اين همه سركوبي كه مي بيند از سوي دولت بر مردم اعمال مي شود ولي هنوز هم خودش را خادم دولت مي بيند و قانون اساسي آن را ستايش مي كند؟ راستي كدام قانون اساسي ؟ اين قانوني كه تا به حال ما شاهدش بوديم جز سركوب , اعدام وشكنجه وسنگسار چيزي را عايد مردم نكرده است. تا توانسته خرابي و گورهاي جمعي توليد كرده جداي از قبرستانهاي رسمي كه در حال حاضر در سراسر ميهن گسترش پيدا كرده است. و زندانهايي كه هر روز از گوشه و كنار اخبار شكنجه هاي وحشيانه آن قلب همه را به لرزه در آورده است به حدي كه ديگر كشور هاي غربي كه تا همين چند روز پيش به خاطر بالا كشيدن نفت ملت ايران تكيه گاه اين ولايت بودند ديگر توان ماندن در كنار اين جلادان را ندارند. ديدن صحنه شهادت ندا كه انعكاسي از خون هزاران شهيد را در مقابل ديدنگان جهان به نمايش گذاشت همه پرده هاي مماشات را برداشت و دولتهاي غربي را وادار كرد كه فرياد مردم ايران را بشنوند. هرچند كه برايشان به لحاظ اقتصادي نا خوشايند است. اما ديگر آن سبو بشكست و آن پيمانه ريخت . البته شب 22بهمن كه به جمع بندي با تعدادي از دوستان كنار هم نشسته بوديم به اين نتيجه رسيديم كه ما برديم!!!! عليرغم اينكه در 22بهمن تعداد جمعيت كمتر از عاشورا بود. واقعيت اين است كه ما قبل ازاينكه از خانه بيرون بياييم برده بوديم . چرا كه دولت كودتا آنچنان سراسر تهران و شهرستانها را نيرو چيده بود كه به طور واقعي تنها يك چيز را به نمايش مي گذاشت . آنهم وحشت حد اكثر اين دولت از قيام و نفرت مردم نسبت به حاكمان جبارولايت, در حاليكه رژيم تلاش مي كرد آن را بعنوان يك مانور قدرت به نمايش بگذارد ولي همه به خوبي اين وحشت را در سرتاپاي اين نظام ديدند و پيام به خوبي شنيده شد. پيام تنهايك چيز بود آنهم عدم مشروعيت اين نظام در نزد مردم, آري مردم نشان دادند كه اين نظام فتنه و فساد و تجاوز و فقررا نمي خواهند. هرچند سايه تنديس سياه اين ابليس پير را بالاي سرشان داشتند ولي فريادشان را با رسا ترين صدا به مردم جهان رساندند. بطوريكه جشن سي ساله آنان را بر هم ريخت و روياي ادامه حكومت را بر باد داد. قبلش از اينكه نتوانستيم كاري بكنيم ناراحت بودم ولي بعد كه خبر ها را دنبال كردم وديدم كه همه خبر گزاريهاي خارجي دارند اين واقعيت را بيان مي كنند ديدم چقدر من به اين موضوع بد بين بودم درحاليكه اين ملت پرشور و قهرمان چون كاوه خواب ضحاك را برآشفتند , پس از اين نتيجه گيري احساس كردم در پوست خودم نمي گنجم , نمي دانم چي شد يك دفعه همه باهم بلند شديم و اي ايران اي مرز پرگهر را باهم خوانديم , با احساس تمام اين قسمتش را مي خوانديم ”دوراز تو انديشه بدان پاينده ماني تو جاودان ”, بار ديگر باهم سوگند خورديم كه تا پاي جان با ضحاك دوران خواهيم جنگيد. آري ما اين ولايت را نمي خواهيم و خواهان انتخابات آزاد هستيم .
آري بازهم فرياد مي زنيم كشته نداديم كه سازش كنيم . رهبرقاتل رو ستايش كنيم
.آزادي, آزادي حق مسلم ما است.

No comments:

Post a Comment

درخواست صدور حکم بازداشت بین المللی برای خامنه ای

Image and video hosting by TinyPic