Friday, April 23, 2010
سازمان عفو بين الملل: حسين خضري و زينب جلاليان در خطر قريبالوقوع اعدام
سازمان عفو بين الملل : حسين خضري 28 ساله و زينب جلاليان يك زن 27 ساله كه هر دو عضو اقليت كرد ايران هستند نگرانند كه در خطر قريبالوقوع اعدام قرار گرفتهاند. آنها در كيسهاي جداگانه بخاطر عضويت در ”زندگي آزاد كردستان”[پژاك] متهم به محارب (دشمني با خدا) شدهاند.
حسين خضري در كرمانشاه در 2008 دستگير شد و در بازداشتگاههاي تحت كنترل وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران نگهداشته شد و بعد هم از طرف دادگاه انقلاب اروميه در شمال غربي ايران به جرم محارب، محكوم به اعدام شد. حكم او در حدود اوت 2009 اقامه[تأييد و اعلام] شد. حسين خضري گفت او مورد شكنجه قرار گرفته است و خواستار انجام يك تحقيق شد اما درخواست او در مارس 2010 رد شد. در 11 آوريل 2010 از زندان مركزي اروميه به يك مكان نامعلوم منتقل گرديد و اين نگرانيها را برانگيخت كه؛ اعدام او ممكن است قريبالوقوع باشد.
زينب جلاليان از ماكو شهري در شمال غرب ايران، توسط دادگاه انقلاب كرمانشاه به اتهام محارب بودن محكوم به اعدام شد. قبل از اين، وي مدت 8 ماه در يك بازداشتگاه وزارت اطلاعات نگهداشته شد كه طي آن خانوادهاش هيچ اطلاعي از سرنوشت او نداشتند. بنا به گزارشات، زينب جلاليان طي بازداشت و محاكمهاش دسترسي به وكيلش نداشت. وي گفته است محاكمه او چند دقيقه بيشتر طول نكشيد.
حكم زينب جلاليان توسط دادگاه عالي در 26 نوامبر 2009 تأييد گرديد. وي در مارس 2010 از زندان كرمانشاه به نقطه نامعلومي و احتمالاً بازداشتگاه وزارت اطلاعات منتقل شد. پس از چند هفته در اواخر مارس 2010 وي به بخش 209 زندان اوين در تهران منتقل شد.
دلايل دقيق انتقال او نامعلوم است اما گزارشگران وبسايتي و فعالان حقوق بشري در ايران گزارش كردهاند كه وي در صف اعدام قرار گرفته است. …
https://www.newsagency-ina.com/News-Details.aspx?newsId=33817&back=3
ما زنان لخت می شویم تا ببینم زلزله می آید یا نه؟!
روزنامه مترو انگلستان در مقاله ای تخت عنوان ما زنان لخت می شویم تا ببینم زلزله می آید یا نه؟! نوشت یک آخوند ایرانی گفته است، زنان با پوشیدن لباس های سکسی، باعث وقوع زلزله می شوند، برای همین یک کمپین براه افتاده است تا نشان دهد که او اشتباه می کند.
ایران یکی از زلزله خیزترین کشورهای دنیا است، اما توضیحات این آخوند ایرانی در مورد وقوع زلزله، باعث تعجب همگان شده است. برای اثبات اینکه ادعای کاظم صدیقی اشتباه است، هزاران زن به یک کمپین پیوسته اند که توسط جنیفر مک کریت بنا شده است.
آنها می خواهند با نشان دادن برجستگی سینه خود، امتحان کنند ببیند که آیا جابجایی در صفحات زمین پدیدار می شود یا نه؟! این طرح تا کنون که موفق بوده است چرا که هزاران نفر به این کمپین پیوسته اند.
به نقل از این گروه: در روز ۲۶ آوریل من لختی ترین لباس خود را خواهم پوشید، همانی که برای شب در شهر کنار گذاشته ام، من زنان دیگر را تشویق می کنم که به من بپیوندند، با قدرت بدنهایمان (سینه ها)، ما باید یک زلزله درست کنیم! اگر زلزله نشد، صدیقی باید یک توضیح منطقی دیگر بیابد
همچنین یک خانم بلاگر در آمریکا هم در اعتراض به سخنان صدیقی روحانی ایرانی که پوشش نامناسب خانمها را باعث زیاد شدن زنا و در نتیجه آمدن زلزله بیان کرده است می گوید که روز دوشنبه ۲۶ آپریل سینه بازترین پیراهنی که دارد را می پوشد.
او دیگر خانمها را هم تشویق می کند که به او به پیوندند و مثل او سینه های خود را به نمایش بگذارند تا ببینند اگر در این روز زلزله نیامد صدیقی چه پاسخ منطقی برای آن خواهد داشت.
در توییتر و فیس بوک صفحاتی برای این منظور ایجاد شده است.
Wednesday, April 21, 2010
تحصن دانشجویان دانشگاه ایرانشهر در اعتراض به قتل کیوان گودرزی
کیوان گودرزی، دانشجوی ورودی 1385 رشته ریاضی اهل گیلانغرب (از توابع استان کرمانشاه) دانشگاه ایرانشهر امروز، دوشنبه 29 فروردین 1389، به قتل رسید. جسد دانشجوی مزبور امروز در کنار دکل مخابراتی پشت آشپزخانه دانشگاه پیدا شد. او از فعالان ستاد انتخاباتی مهندس میرحسین موسوی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بوده و فعلا علت مرگ وی به روشنی مشخص نیست. مسئولین دروغ پرداز دانشگاه همچون استاد موذنی سعی کرده اند که در ابتدا وانمود کنند که کارگری به علت برق گرفتگی فوت شده ولی دانشجویان متوجه شده اند که مقتول یکی از همکلاسی های آنها است. بنا به گفته شاهدان عینی صورت مقتول به شدت آسیب دیده بوده است. مسئولین دانشگاه تلویحا عنوان کرده اند که علت مرگ خودکشی بوده اما هنوز رسما اعلام نشده است و با توجه به شواهد هم منطقی به نظر نمی رسد.
دانشجویان روز سه شنبه را در اعتصاب به سر برده و به کلاس های درس نرفتند. شایان ذکر است که آخوند محمدی، نماینده رهبر در دانشگاه به این بهانه که گرفتن مراسم ختم برای کسی که خودکشی کرده درست نیست از برگزاری این مراسم کاملا قانونی و شرعی جلوگیری نموده است. این آخوند کرمانی سوابق بدی در این زمینه دارد و پیشتر نیز بارها بر علیه دانشجویان اقداماتی را صورت داده است.
سه شنبه شب دختران دانشجو، شیرزنان ایرانی، علی رغم هشدارهای مسئولان دانشگاه مبنی بر عدم برپایی مراسم سوگواری اقدام به نصب پارچه های سیاه در خوابگاه نموده و همچنین در محل قتل او تجمع کرده و شمع روشن نمودند. عده ای نیز توسط گوشی های موبایل اقدام به پخش قران نموده و به سوگواری پرداختند.
در همین رابطه، برادر آن مرحوم در حال حاضر در دانشگاه به سر می برند و دیشب اجازه یافتند تا با پسران دانشجو دیدار نمایند اما ایشان که مشخص بود تحت فشارهای شدید قرار دارند تا اوضاع را آرام نمایند به دانشجویان گفته اند که علت مرگ طبیعی بوده است! وی از دانشجویان درخواست نموده که به حصن خود پایان دهند و اعلام نموده که برادرش مقصر بوده و نباید زیاده روی می کرده است! اکنون سوال این است که ایشان در چه چیزی زیاده روی کرده بودند و آیا با وجود چنین واکنش هایی احتمال سیاسی بودن این پرونده پر رنگ تر نمی گردد؟
همچنین یکی از دوستان با نام "اکبر" این مطلب رو در بخش نظرات بیان کردن که من عین مطلب رو اینجا کپی می کنم. قضاوت با شما است. "کیوان گودرزی دانشجوی کارشناسی ریاضیات ورودی سال 85 دانشگاه ایرانشهر فرزند مرحوم عباس گودرزی و نام مادرش تهمینه میباشد متولد گیلانغرب خیابان شهید جهانبخش حسنی یکی از طرفداران جنبش سبز و عضو انجمن اسلامی دانشگاه ایرانشهر که ساعت ۲۱ روز یک شنبه به قتل رسید همسایه ماست. شب قبل از کشته شدن زنگ میزنه به خونه پسر عموش و میگه من و تهدید به مرگ کردن احتمالا من و بکشند و شاید هرگز من و نبینید و فرصت حرف زدن هم ندارم.چند دقیقه بعد به دامادشون به اسم شاپور زنگ میزنه و میگه کار خیلی مهمی باهات دارم .شاپور هرچی ازش میپرسه چی شده چرا ناراحاتی ؟چرا اینجوری حرف میزنی ؟جوابی نمیده و در حالی که با استرس فراوان که ناشی ازترس و دلهره و تهدید بوده میگه 20 دقیقه دیگه خودم بهتون زنگ میزنم و از ان لحظه به بعد هرگز گوشیش و جواب نمیده و دادشش به اسم بهمن گودرزی که مسول حسابداری اموزش پرورش گیلانغرب است متوجه اهمیت قضیه میشه و فورا راه میوفته به سمت ایرانشهر که ساعت 19 روز دوشنبه میرسه اونجا و با جسد برادرش که به شدت از ناحیه صورت اسیب دیده و از بلندی پرت شده بود مواجه میشه.نامبرده از خانواده های شدیدا ضعیف و تحت پوشش کمیته امام میباشد که عضو انجمن اسلامی دانشگاه ایرانشهر هم بوده."
ضمنا خاطر نشان می کنم که با توجه به شماره IP این شخص، یعنی اکبر، تایید می کنم که ایشان این نظر را از شهرستان گیلانغرب فرستاده اند و احتمالا ادعای درستی دارند و همچنین آدرس ای میل ایشان نزد من محفوظ می باشد.
گزارش های بیشتر در این زمینه به زودی منتشر خواهد شد. شما نیز اگر اطلاعات بیشتری دارید و یا با وی آشنایی داشتید لطفا در بخش نظرات اعلام فرمایید.
در صورت لزوم در فُروم هم می توانید در این مورد بحث کنید.
این پست در صورت رسیدن خبرهای بیشتر آپدیت خواهد شد. لطفا مجددا در روزهای آینده پیگیر باشید.
در همین زمینه لطفا این پست را نیز بخوانید و ببینید که حوادثی از این دست در ایرانشهر بی سابقه نیست و شما دانشجویان باید کاملا هوشیارانه با چنین مواردی برخورد کنید و به هیچ عنوان به گرگ هایی که با لباس میش و با عنوان مسئول در آنجا هستند اعتماد نکنید، اولین کسانی که شما را خواهند فروخت همان مسئولان خواهند بود.
در همین جا از خداوند متعال برای بازماندگان آن مرحوم صبر می طلبیم و امیدواریم ما را نیز در غم خود شریک بدانید.
بنا بر آخرین گزارش ها جسد مقتول دیروز جهت خاکسپاری به زادگاهش منتقل گشته است.
!!!!!!!!!! همکاری با کمیته گزارشگران حقوق بشر جرم است
آژانس ايران خبر - ۱۳۸۹/۲/۱
همکاری با کمیته گزارشگران حقوق بشر جرم است, این سخنان عباس جعفری دادستان عمومی دادگاه انقلاب تهران است . جعفری معتقد است که کارشناسان پرونده سایت کمیته گزارشگران را وابسته به منافقین یعنی مجاهدین خلق میدانند. هرگونه همکاری با کمیته گزارشگران وسایت جرم محسوب می شود. اما در مقابل سخنان جعفری دادستان ما معتقدیم که همکاری با این کمیته جرم محسوب نمیشود. کمیته گزارشگران از جمله گروهای جامعه مدنی ایران که پس از انتخابات خردادماه سال گذشته با دستگیری فعالان سیاسی مطبوعاتی حقوق بشری خود مواجه شد درحال حاضر مقامات قضایی وامنیتی اتهامات بسیار سنگینی را به اعضا ی این گروه وارد کرده اند . واین نگرانی وجود دارد که بعضی از این اعضاء را با اتهام محاربه مواجه شوند .آما این اتهامات هیچ مبنایی را ندارد وتنها برای متوقف کردن این نهاد جوان مدنی شده است .
این کمیته حقوق بشری در اسفند ماه 84توسط جمعی از فعالان اجتماعی ودانشجو تاسیس شد. در مرامنامه این نهاد آمده است که این نهاد به هیچ جناع وباند وحزب سیاسی تعلق ندارد وفاقد ماهیت سیاسی است. از جمله اعضای این کمیته که پس از انتخابات دوبار دستگیر شدند شیوا نظر آهاری که بار اول در خردادماه 88 وپس از سپری کردن دوماه در سلول انفرادی با قرار وثیقه سنگین ازاد شد ,اما شیوا بار دیگر در آذرماه همان سال همراه كوهیار گودرزیٰ وسعید حائریٰ دو عضو دیگر این نهاد مدنی در میدان انقلاب تهران که عازم مراسم تشیع جنازه ایت الله منتظری بودند توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.گودرزي با فشار وتهديد ابانماه از دانشگاه شريف اخراج شد.
شیوا نظر اهاری يك بار هم جلو دفتر سازمان ملل همراه خانواده زندانيان سياسي دستگير شده بود كه به يكسال حبس تعليقي محكوم شده بود. نظر اهاري فعال حقوق کودک وحقوق بشر واز فعالان حقوق زنان ،ودبير كميته گزارشگران حقوق بشر ودانشجوي محروم از تحصيل است .
اما در تاریخ نه اذرماه نیز سعید جلالی فر وسعید کلانکی نیز دو تن دیگر از اعضای این گروه بازداشت شدند.
سعید حبیبی دیگر عضو این کمیته واز فعالان حوزه دانشجویی واز فعالان طيف چپ پس از احضار به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات مورد تهدید وبازجویی قرار گرفت حبيبي كه با قرار وثيقه ازاد شده بود ولي در دادگاه چهارم مهرماه به سه سال حبس تعزيري محكوم شد.علي كلانكي در آذرماه در مقابل دانشگاه تهران بازداشت شد ودرنهايت به يكسال حبس تعليقي محكوم شد در دیماه نیز چهار عضو کمیته به صورت تلفنی به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار شدند از این چهار تن پریسا کاکایی ومهرداد رحیمی در ساعات هشت شب همان روز به دفترپیگیری مراجعه کرده بودندبازداشت شدند.کاکایی در بهمن ماه آزاد شدند پریسا کاکای وشیوا نظر آهاری بارها ازسوی نیروهای امنیتی مورد ازار واذیت قرار گرفتند , بهشون تاکید کردند که در صورت تعطیل نشدن سایت دیگراعضای کمیته را نیز بازداشت خواهند کرد .در دیماه نیز حسام میثاقی ٰ وسعید حبیبی ٰ دو عضو دیگر این کمیته توسط وزارت اطلاعات احضار ویا بارها طی تماسهای تلفنی متعدد از نیوروهای امنیتی مورد تهدید قرار گرفتند .علی کلانكي دربهمن ماه دستگیر ودر همان ماه آزادشددر میان ازادی ودستگیری اعضاء نوید خانخانی دیگر عضو این کمیته با حضور نیروهای امنیتی در منزل پدری اش در اصفهان بازداشت شد. همچنین نیروهای امنیتی صبح اسفند ماه با مراجعه به منازل پدری حسام میثاقی وسپهر عاطفی به تفتیش منازل وضبط وسایل شخصی آنها پرداختند آما به دلیل عدم حضور آنها در منزل موفق به بازداشت آنان نشدند.در روزهای پایانی سال 88 چهار تن از اعضای این کمیته سعید جلالی فرٰ علی کلانکیٰ مهرداد رحیمی وسعید حائری ٰ با قرار وثیقه های کلان از زندان اوین آزاد شدند.
در حال حاضر سه تن از اعضای این کمیته به نامهای شیوا نظر آهاری, کوهیار گودرزی, ٰ نوید خانجانی ٰ همچنان در زندان بسر می برند.اعضای این کمیته معتقدند که شیوا نظر اهاری در دور دوم بازداشت که از آذر ماه آغاز شد تا چندی پیش در سلولهای انفرادی وچند روز را در سلول انفرادی بسیار کوچک شبیه قفس سپری کردوی بارها به اعدام محکوم شده .وبازجوی پرونده وی از قاضی تقاضای اشد مجازات برای وی کرده است .لازم به ذکر است که تمامی اعضای دربند شدیدا تحت فشار واذیت برای گرفتن اعترافات تلویزیونی قرار گرفته وبا اتهاماتی نظیر ارتباط با سازمان مجاهدین خلق ٰ ومحاربه روبرو هستند .به گفته اعضای این گروه نوید خانجانی در سلول های انفرادی سپاه وتحت بازجویی وفشار شدید قرار دارد .کوهیار گودرزی که ابانماه از دانشگاه صنعتی شریف اخراج شد نیز در زندان اوین با سر شکسته مشاهده شده وسخت زیر وتحت فشار برای پذیرفتن اتهاماتش قرار دارد .
در برابر طرح اتهامهايی همچون ارتباط اعضای این کمیته با گروههای مخالف نظام اعضای این گروه هرگونه ارتباط با گروههای سیاسی داخل وخارج از کشور را رد کرده واتهامات مطرح شده را واهی میخوانند. اعضای این گروه اتهامهای وارده ارتباط با سازمان مجاهدین خلق را از سوی کارشنا سان دستگاه قضایی را به عنوان حربه ای برای زمینه سازی برای حذف فیزیکی این مجموعه قلمداد ميكنند . اعضاي اين گروه به شيوه هاي گوناگون مورد ازاروتهديد قرار ميگيرند. اخرين خبر اينكه شيوا چندي پيش دست به اعتصاب غذايي خشك زد وحالش خيلي بد شد, كه وي را به بهداري زندان منتقل كردند وپرونده شیوا را به شعبه 26دادگاه انقلاب ارجاع دادند اما از وضعيت كوهياري وگودرزي خبري در دست نيست . یعنی دادگاه کوهیاری هنوز مشخص نیست وکیوان صمیمی نیز به
زندان بازگشت .
ادامه نشستهای گروه 5+1 درباره تحریم ایران
رادیو فرانسه:در حالیکه مذاکرات کشورهای عضو گروه 5+1 درباره اعمال مجازاتهای جدید علیه ایران ادامه دارد، رهبر حزب دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا گفته است احتمال دارد تا چند هفته دیگر، کنگره این کشور، پیشنهاد یک قانون درباره مجازاتها علیه ایران را به باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا ارائه کند.
بگزارش خبرگزاری فرانسه سفیران کشورهای 5+1 که هفته گذشته تصمیم گرفتند نشست های خود درباره پرونده اتمی ایران را تسریع کنند، دیروز سه شنبه در نیویورک گردهم آمدند تا درباره اعمال مجازاتهای جدید شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران، گفتگو کنند.
یک منبع دیپلوماتیک نزدیک به این نشستها گفته است در جلسه دیروز، نماینده روسیه "چند پیشنهاد نسبتا سازنده" درباره پیشنویس قطعنامه مجازاتهای پیشنهادی آمریکا علیه ایران به این نشست ارائه کرده است.
بر اساس قطعنامه پیشنهادی آمریکا، نمایندگان کشور های بریتانیا، فرانسه، آمریکا، چین، روسیه و آلمان تلاش دارند درباره تحریمهای تسلیحاتی، اقدامات مالی و تحریم های هدفمند علیه سپاه پاسداران ایران، به نتایجی دست یابند.
در همین حال ستنی هویر، رهبر دموکراتهای آمریکا در مجلس نمایندگان این کشور روز سه شنبه گفت امیدوار است کنگره آمریکا بزودی درباره ارسال پیشنهادات واحد دو مجلس نمایندگان و سنای آمریکا درباره ایران، به باراک اوباما رئیس جمهور این کشور، اقدام کند.
مجلس نمایندگان و سنای آمریکا که پیشنویسهای مختلفی را درباره مجازاتها علیه ایران بویژه در بخش فروش انرژی به این کشور آماده کرده اند اکنون نیاز دارند پیش از ارسال پیشنهادات خود به رئیس جمهور اوباما، روی یک متن واحد ونهایی به توافق برسند.
Tuesday, April 20, 2010
جوابیه بیش از هشت صد نفر از ایرانیان آزادیخواه خارج کشور به حاج آقا ابراهیم نبوی
حمله به سفارت تروریستها و آدمکشان اسلامی در هلند که توسط ایرانیان مبارز و همراهی دانشجویان هلندی صورت گرفت نه فقط رژیم اسلامی که ایادی اصلاح طلب آنها را در خارج کشور نیز به شدت عصبانی کرد. ایرانیان مبارز و آزادیخواه پرچم رژیم جنایتکار اسلامی را در این لانه ترور پایین کشیده، با فریاد مرگ بر دیکتاتور و زنده باد آزادی عکس ندا را در محل آویزان کردند. ما نمیدانیم، لابد خود آنها که ناراحتند میدانند که تسخیر سفارتهای رژیم اسلامی، پرونده های چرپ و شیرین رفت و آمد آنها با سفارتها را نیز بدست مردم خواهد انداخت، بعید نیست که یکی از دلایل عصبانیت این افراد، ترس از روز جواب در مقابل مردم ایران باشد. روزی که بزودی فراخواهد رسید.
یکی از این افراد که شروع به فحاشی و کف چرانی کرده است حاج آقا ابراهیم نبوی است. ابراهیم نبوی به خود اجازه داده تا در سایت کیهان سبز که همین چندی پیش زنان ایران را "هرزه خیابانی" نام نهاد، امروز به دانشجویان ایرانی و هلندی لقب "عوضی" بدهد. البته ما انتظاری از اعضای اتاق فکر یابوی تروا نداریم. روی دوش فرهنگ اسلامی ضد زن، شرقزده، قشری و واپسگرای اینها خمینی به قدرت رسید. اینها جناح سبز همان حکومتی هستند که خامنه ای و احمدی نژاد طرف سیاه آن میباشند. بیهوده نیست که زبانشان، فرهنگ چاقوکشی و لمپنیسم اسلامیشان از همان نوع حکومت مورد دفاعشان میباشد. جواب ما به حاج آقا نبوی شامل این موارد است:
1. ما با رژیم جمهوری اسلامی سازش نمیکنیم. سازش نمیکنیم یعنی اصلن و ابدا زیر بار هیچ نوع کلک آخوندی و تروایی برای آشتی دادن مردم با حاکمیت نمیرویم. ما دست همه کسانی را که میخواهند به بهانه های مختلف، بویژه بهانه امروزیشان یعنی "روش مسالمت آمیز" با نظام جمهوری اسلامی کنار بیایند را رو میکنیم. ما آبروی نداشته اصلاح طلبان حکومتی و کسانی که با کلک اصلاحات، سالهاست برای علی خامنه ای و نظامش وقت خریدند را بیش از اینها میبریم. ما نه به حکومت اسلامی خامنه ای و نه به نوع خاتمی و یا هاشمی و موسوی رضایت میدهیم. ما کل بساط این جهنم کهریزکی، این نظام فقر و فلاکت، اعدام و زندان، زن آزاری سیستماتیک و دولت امام زمانیشان را نمیخواهیم. این حکومت از نظر ما اصلاح شدنی نیست. این را خود اصلاح طلبان هم میدانند. این حکومت را فقط باید به مردم ایران سپرد تا سرنگونش کنند. علت عصبانیت حجت الاسلام ابراهیم نبوی از ایرانیان خارج کشور اینجاست. حاج آقا نبوی میخواهد حکومت اسلامی را حفظ، مرمت و اصلاح کند. مردم ایران دست برده اند به ریشه تا این حکومت را بیندازند. پروژه امثال آقای نبوی شکست خورده است. علت عصبانیتشان عبور مردم از سیاست بند و بستی اینهاست. چون وقتی مردم این نظام را بیندازند، جایی برای کسانی که میخواستند این هیولا را رنگ کرده و به اسم اصلاحات به دنیا بفروشند باقی نمیماند. دکانشان تخته میشود. سفره از جلویشان جمع میشود. برای همین ناراحتند.
2. علت عصبانیت حاج آقا نبوی "روشهای" مبارزه ما ایرانیان خارج کشور نیست. ایشان ناراحت است که به سفارت رژیم اسلامی، یعنی همان رژیمی که ایشان قصد حفظ آن را به اسم اصلاح طلبی دارد حمله کرده اند. ایراد و اشکال ابدا و اصلن در حوزه "روش" نیست. روشهای امثال آقای نبوی نعل به نعل منطبق با افق و استراتژی جنبش آنهاست. همانگونه که روشهای انقلابی و سازش ناپذیر ما نیز منطبق با هدفهای جنبش سرنگونی طلب مردم ایران است. به طور مثال ما اتفاقی نمیدانیم که حاج آقا نبوی و اعضاء اتاق فکر یابوی تروا در 22 بهمن امسال با چفیه و ریش و پشم، الله و اکبر گویان پای منبر سخنان احمدی نژاد در میدان آزادی نشستند. اسم این زد و بند را "تروا" و روش مسالمت آمیز گذاشتند تا آبرویشان کمتر برود. تا مردم به کنه سیاستهای کثیف آنها پی نبرند که بردند! که شکست خوردند! که صدای جوانهای ما در خیابانها طنین انداز شد که : کشته ندادیم که سازش کنیم، رهبر قاتل رو ستایش کنیم!
آنچه آنها به آن "روش مسالمت آمیز" میگویند چیزی بیشتر از کارنامه سیاه دهساله جبهه اصلاحات نیست. به دو دلیل اسم کلک آخوندی جنبش بند و بستی ملی/اسلامی را " روش مسالمت آمیز" گذاشته اند. اول به این خاطر که اگر مردم ایران پا روی گلوی آنها گذاشته و پرسیدند رفت و آمدهایتان، زد و بندهایتان با این حکومت جنایتکار اسلامی چیست، جواب بدهند که به علت مسالمت آمیز بودنشان تمثال خمینی جنایتکار را روی دست بلند و سر سفره هفت سینشان میگذارند. به دلیل مسالمت آمیز بودنشان دور بیت رهبری میچرخند! با هم بده و بستان دارند! به دلیل مسالمت آمیز بودنشان زنانی را که قصد پرت کردن حجاب داشتند "هرزه خیابانی" نام نهاده و دقیقن به خاطر مسالمت، پای منبر خامنه ای نشستند. اینها فکر میکنند میتوانند به این شیوه آتش مبارزه مردم را در مقابل نظام مهار و سرد کنند. اینها میخواهند مردم ایران کار این نظامی را که کمر به حفظ و اصلاح آن بسته اند تمام نکنند چون بند ناف خود اینها به این نظام زور و چپاول وابسته است. فشار مبارزه مردم را تا آن حدی میخواهند که بشود بوسیله آن در بالا چانه زنی و زد و بند کرد. امورشان که گذشت، جیبهایشان که پر شد، قدرت را که تقسیم کردند، با هم و دست در دست هم، به جان جوانهای مردم می افتند! آنقدر ابله هستند که نمیدانند دوره شان گذشت. تمام شد! نمیدانند مردمی که خون جوانهایشان به کف خیابانها ریخت حتی در ایستگاه پایین کشیدن ولی فقیه نیز توقف نخواهند کرد.
دوم اینکه با آویزان شدن به تز "روش مسالمت آمیز" میخواهند سر دول غربی را برای تامین آلاف و علوفشان شیره بمالند! میخواهند به آنها ثابت کنند که هنوز دل بستن به جناحهای درون نظام اصلح است! میخواهند ثابت کنند که خط امامیهای تروریست، خشونت طلبان منطقه ای اسلامی سر براه و اهلی شده اند. میشود روی آنها برای سناریوهای بعدی حساب کرد! خودشان میدانند که دول غربی به اینها اعتماد کافی ندارند. هر چه باشد تجربه خمینی برای آنها کافی بود. علت اینکه از خود یک چهره ملوس و مسالمت آمیز میدهند برای پاک کردن خاطره دردناک بالا رفتن از دیوار سفارت آمریکا، سوزاندن پرچم اسرائیل و عربده کشیهای تروریستی در منطقه در نزد همان دولتهاست. والا جنبشی که حاج آقا نبوی عضو برجسته و فعال آن بوده و هست فقط و تنها با خشونت به قدرت رسیده و با خشونت سر پا ایستاده است. ایشان و همفکرانش خوب میدانند که خشونت را نظام حاکم میکند و نه مردمی که با دست خالی حق مسلمشان میباشد تا از خود دفاع و به سنگرهای آنها حمله کنند. خشونت را مردم نمیکنند، نظامی میکند که دست بر قضا آقای نبوی چندین و چند سال در رکاب آن بر علیه مردم شمشیر زده است و چندین سال بقیه را نیز، پس از اینکه سفره از جلویشان جمع شد، مشغول حفظ آن میباشد.
3. سئوال ما از حاج آقا نبوی این است که اگر به قول وی مبارزه کردن و انقلاب یعنی ماندن در داخل کشور میباشد، چرا ایشان بدون اینکه حتی یک روز زجر فرار و پناهندگی بکشد به خارج کشور آمده است؟ راستی اگر به شیوه مسالمت آمیز و تروایی میشد علی خامنه ای، سپاه، اطلاعات، کیهان، چاقوکشان و تروریستهای حرفه ای مسلح به بمب را سر عقل آورد، چرا آقای نبوی همراه اتاق فکرشان و همه آقازاده ها و خانم زاده های اصلاح طلب که خاک مملکت را هم به توبره کشیده و به ممالک غربی آورده اند در تهران نماندند و به شیوه مسالمت آمیز حکومت را اصلاح نکردند؟ این چه جور استراتژی هست که در خود مملکت نگرفت؟ صاحبانش از راه دور یابو زین میکنند و به عنوان مشوقهای سبز نزد " آقا" میفرستند، جوابی که از خود "آقا" و کیهان گرفتند برای خفت تا آخر عمرشان بس بود! آیا این داد و فغانها برای این نیست که از چشم دول غربی پنهان کنند که عرضه تحقق استراتژی خودشان را هم ندارند؟ اینها میدانند که اگر رانده شده از حکومت به حساب بیایند تمام خاصیتشان برای پراگماتیسم غربی زیر سئوال و از دست میرود. به مردم فحش و بد و بیراه میدهند تا ثابت کنند که اگر عرضه آن یکی را ندارند، میشود رویشان به عنوان سربازان گمنام در مقابل مردمی که بپا خواسته اند تا سرنوشت خود را بدست بگیرند حساب کنند. این جنبش سی سال است فلسفه وجودی اش ایستادن در مقابل مردم است!
4. ما اعلام میکنیم که مبارزه برای پایین کشیدن نظام اسلامی حق مسلم مردم ماست. ما اعلام میکنیم که خارج کشور جای زد و بند با دشمنان مردم ایران نیست. ما خارج کشور را به سنگری برای سرنگون کردن کل حاکمیت سیاه تروریستهای اسلام بدل کرده ایم. ما به دولتهای غربی اعلام کرده ایم که باید به جای شرطبندی روی اسب بازنده، تسلیم اراده قهرمانانه مردم ایران شده، لانه های ترور و جاسوسی حکومت را ببندند، آنها را مهر و موم کرده و تحویل مردم ایران بدهند. سران حکومت را به کشورهای غربی راه نداده، ممنوع الورود کنند. تمام اینها مطالبات برحق مردم است.
حجت الاسلام نبوی خود میداند که سفارتهای رژیم در طی این سی سال، محل نقشه کشیدن برای قتل و ترور افراد اپوزیسیون، بمب گذاری و کشتار مردم بیدفاع و سنگرهای سازماندهی جنبش اسلامی بوده و هست و میداند که بستن سفارتهای حکومت اسلامی یک مطالبه مشروع و برحق مردم ایران میباشد. لذا تعرض به این مراکز، تلاش جمعی برای تحمیل بستن آنها یک مبارزه کاملن برحق، مدنی و متمدنانه است. اما ایشان و کسانی که از بستن در سفارتها ناراحتند و آن را در پوشش التزام به "مسالمت جویی" پنهان میکنند بطور قطع ریگی در کفش دارند. میخواهند اگر عکسهایشان را در حال رفت و آمد به سفارتها منتشر کردند بهانه داشته باشند تا از زیر بار آن فرار کنند. به مردم اعلام کنند که مشغول کار مسالمت آمیز یابوی تروا در جوار اتاق سفیر هستند!
5. ما اعلام میکنیم که تعرض قهرمانانه دانشجویان ایرانی و هلندی به لانه ترور رژیم در هلند مورد حمایت بدون قید و شرط همه ماست. صد البته وابسستگان سفارت از این امر ناراحتند. به کوری چشم همه دشمنان مردم، ما نه فقط دست همه جوانهای قهرمانی را که در این چند ماه اخیر خواب از چشم مزدوران رنگارنگ حکومت ربودند میفشاریم، بل هر کجا که بتوانیم مراسم و مناسک این حکومت در خارج کشور را به هم میزنیم، ما اجازه نفس کشیدن به این حکومت و ایادی اش را در خارج کشور نمیدهیم. ما همه کسانی را که کنسرت خون، ضیافتهای حکومتی، سفره های نذری، بند و بستهای زیر پرده را نقش بر آب کردند، آبروی این نظام را بردند، نقشه اصلاح آن را درهم ریختند فرزندان مردم زجر کشیده و مبارز ایران میدانیم. ما نسل ندائیم، نسل سهراب اعرابی، اشکان و امیر جواد و... ما نسل بپا خواسته و شکست ناپذیر آزادیخواه و برابری طلبیم. ما به این افتخار میکنیم که در نتیجه مبارزه مردم ایران در داخل و خارج کشور، جنبش دانشجویی و چپ این ممالک، آزادیخواهان و سکولاریستهایش که تا دیروز برای آزادی سیاهان در آفریقای جنوبی، جلوگیری از کشتار مردم شیلی و بر علیه جنگ در ویتنام باریکارد میبستند، الان به کمک مردم ایران آمده اند. ما به این افتخار میکنیم. حاج آقا نبوی میتواند به حسن نصرالله و شیخ پشم الدینهای جنبش خودش افتخار کند، ما به دانشجوی هلندی، آلمانی، به هنرمند آمریکایی و جهان متمدن در غرب افتخار میکنیم که پرچم مبارزه مردم ایران را برای سرنگون کردن این جانیان از دست ما گرفته و با وجود هزینه دادن در ارتفاع بالاتری به اهتزاز در می آورد. زوزه های امثال حاج آقا نبوی نمیتواند جلو همبستگی مردم متمدن غرب را با مردم آزادیخواه، مردم بپا خواسته، مردم مترقی ایران بگیرد. ما به ابراهیم نبوی و همپالگیهایش اخطار میکنیم بیشتر از این در مقابل مردم ایران نایستند. بساط چاقوکشی و لمپنیسم اسلامی در این مملکت در حال جمع شدن است. این تقلاها بیفایده است.
از همه ایرانیان مبارز بویژه در خارج کشور میخواهیم با امضای این متن به عنوان جوابیه ما از مبارزه برحق مردم ایران برای سرنگونی نظام در مقابل کاسه لیسان دفاع کنند. آدرس گروه فیس بوکی امضاء این بیانیه اینجاست:
http://www.facebook.com/group.php?gid=111385642217567
Subscribe to:
Posts (Atom)